هدایت شده از حامد انتظام
✍من نه انقلابی ام و نه مومن
اما میتوانم ادعا کنم که یک ایرانی ام
و مثل هر ایرانی باشرف
اگر به پای اش بیافتد برای سرزمین ام جان هم میدهم
که مرگ زاینده ، هزاران بار بهتر از زندگی عقیم .
سرد و گرم چشیده و بالا و پایین دیده ام
شامه ام به بوی تزویر حساس است
چشمهایم نفاق را می شناسد
حتی اگر با نقاب قرآن و نهج البلاغه و شعر حافظ به میدان بیاید ؛
من درد دارم
دردی کهنه و چند هزار ساله از بی کفایتی ها و ناجوانمردی ها
از آنانکه شیر نقشه ی کشورم را گربه کردند
از آنانکه جامعه را به اندازه ی یک گاوداري مدرن تنزل دادند و با وعده ی علوفه ی بیشتر ، شرافت و نجابت و عزت را منزوی کردند ؛
حافظه ی تاریخی ام بد نیست
و اگر دولتمردی با کفش بر فرش چادر سیل زده ای برود
یا اگر برای لقمه نانی بیشتر در برابر بیگانه زانو بزند
خوب در خاطرم می ماند .
گاه گاهی شعرکی می گویم
نشانه ها و اشاره ها را می شناسم ،
میدانم که با نمادهای کلیدی و جیغ های سبز و سرخ و بنفش شاید بشود چشم ها را فریفت اما نمی شود دل ها را خرید .
من ایرانی ام
فرزند مردان شب زنده داری که تا سپیده دم ، چشم بر هم نگذاشتند تا گرگی به این سرزمین طمع نکند
مردانی که سوختند و نور پاشیدند
من یک ایرانی ام
ایرانی پیش از آنکه تجربه کند عبرت می گیرد ،
بیش از آنکه عبرت بگیرد تفکر دارد
و از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود .
عزتمان مستدام باد و تنمان به ناز ناطبیبان نیازمند مباد .
#معنای_زندگی
#انتخابات
#تفکر
#حق_معیار_فراموش_شده
@hamedentezam