6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان پیرمردی که میخواست به شهری که هفت تا دروازه داشت بره
سخنران:#استاد_دانشمند
🌹 🍃🍂
@akherate_ziba🙌🙌
🌹چند #داستان آموزنده🌹
مردی خدمت #امام_کاظم_علیهالسلام رسید و عرض کرد: ده نفر عائله دارم تمامشان بیمارند، نمیدانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام فرمودند:
آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن(به نیازمند صدقه داده و از او بخواهید دعا کند) که هیچ چیزی سریعتر از صدقه حاجت را بر آورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد...
(بحار،ج۶۲ص۲۶۹).
🌹
گاهی #امام_سجاد_سلام_الله_علیه چیزی که به سائل مرحمت می فرمودند،دست مبارک خود را می بویید و می گفت: این دست به دست الهی رسیده؛ چون #خداوند در آیه ۱۰۴ سوره توبه فرمود: خداست که توبه را از بندگانش می پذیرد و اوست که صدقات آنها را می گیرد.
🌹
#بيمارانتان را با صدقه درمان كنيد ، چه مى شود كه هر يك از شما قوت روزانه خود را صدقه دهد؟ گاه سندِ قبض روح بنده به فرشته مرگ داده مى شود ، اما آن بنده #صدقه مى دهد و در نتيجه ، به آن #فرشته گفته مىشود : سند را برگردان.
@akherate_ziba🙌🙌
👌 #داستان زیبای وتمثیلی اعتماد به خدا👌
🌹#ﺣﻀﺮﺕ_ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ السلام ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟🤔
🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
👈ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ......
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ!!!
☀️ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ .......
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
⁉️ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ #ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
🐜ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم #ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ ...ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ #ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ #ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!
📖 #خداوند چه زیبا فرمود:
✨وَما مِن دابَّةٍ فِي الأَرضِ إِلّا عَلَى اللَّهِ رِزقُها ...
🌱هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه #روزی او بر خداست!...🌱
☘سوره هود، آیه ۶☘
@akherate_ziba🍃🤲🍃
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان پیرمردی که میخواست به شهری که هفت تا دروازه داشت بره
سخنران:#استاد_دانشمند
@akherate_ziba🍃🤲🍃
#داستان🍃
#حضرت_موسی_علیه_السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت:ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم. موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده. گفت:این چه حالت است؟ گفتند:خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به #قصاص فرموده اند.
«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛ اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شورا:27) موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش #استغفار.
@akherate_ziba🍃🤲🍃
#داستان 🍎
روزی پادشاهی به تماشای صحرا رفت باغبانی پیر و سالخورده را دید که سرگرم کاشت نهال درخت بود.
پادشاه گفت:«ای پیرمرد در پیری که تو این نهال را می کاری کی میتوانی میوه آن را بخوریی بهتر است به جای آن به فکر نامه اعمالت باشی»
پیرمرد پاکدل گفت:« دیگران نشاندند ما خوردیم، ما میکاریم دیگران بخورند»
@akherate_ziba🍃🤲🍃
#داستان
💙هیزم شکن فقیری به جنگل رفت درخت را قطع کرد و آنها را جمع کرد و محکم بست سپس آنها را روی پشتش گذاشت و به طرف شهر راه افتاد تا آنها را بفروشد.
💙چوبها خیلی سنگین بود و مرد می ترسید که چوبها به مردمی که در خیابان راه می رود برخورد کند برای همین با صدای بلند می گفت مواظب باشید مواظب باشید.
💙عابران که صدای هشدار هیزم شکن را میشنیدند از او فاصله میگرفتند تا چوب ها به آن ها نخورد در بین راه مرد لجبازی صدای هیزمشکن را شنید اما از سر راه کنار نرفت و در همین حین یکی از چوبها به پالتو مرد گیر کرد و آن را پاره کرد مرد عصبانی شد و بر سر هیزمشکن فریاد کشید آنها پیش قاضی رفتند تا خسارتی که هیزم شکن به او وارد کرده را از او بگیرد.
💛هر دو به دادگاه رفتند و جلوی قاضی ایستادند قاضی از هیزم شکن سوالی کرد اما هیزمشکن هیچ جوابی نداد قاضی چند بار پرسید اما هیزمشکن هیچ حرفی نزد.
💛قاضی از وی پرسید آیا هیزمشکن کرولال است؟
💛مرد لجباز پاسخ داد که جناب قاضی این مرد زبان سالمی دارد و میتواند به درستی سخن بگوید
🧡قاضی هم پرسید که شما از کجا می دانید که این فرد می تواند به درستی سخن بگوید؛مرد نیز گفتش که این مرد در خیابان بر سر مردم فریاد میزد که بروید کنار
🧡قاضی خندید و متوجه شد که لجبازی مرد بوده که پالتو وی را خراب کرده و مرد هیزم شکن بیگناه است
.
❤️نتیجه: هیچ گاه #لجبازی نکنید زیرا بر علیه خودتان می شود و اگر کسی بر علیه شما لجبازی کرد صبر پیشه کنید.
#صبر
@akherate_ziba🍃🤲🍃
✍استاد فاطمی نیا :
نقل شده است روزی "معروف کرخی" نشسته بود . عدّهای از جوانان در دجله سوار بر قایق بودند و ساز و آواز سر میدادند.چند نفر از مقدّسین آمدند به معروف کرخی گفتند: آقا آنها را نفرین کن، چه جوانهای بدی هستند!معروف دستهای خود را بلند کرد و فرمود: خدایا به عزّت خودت قسم میدهم کسانی را که در این دنیا اینقدر خوشحال کردی، در آخرت هم همینطور آنها را خوشحال کن!
آنها به معروف اعتراض کردند : ای معروف! تو یک عارف هستی! چرا چنین میگویی؟ چرا یک عدّه که مشغول گناه هستند را نفرین نکردی و برای آنها دعا کردی؟ معروف کرخی پاسخ داد: وای بر شما که نادان هستید ، من آنها را دعا کردم، اگر قرار شود در آخرت خوشحال باشند ، باید در این دنیا توبه کنند . این دعا یعنی خدا به آنها توبه عنایت کند.
.
حالا ببينيد، منِ رو سیاه که معروف کرخی نیستم، خاک پای او هم نمیشوم ، از کنار بعضی عروسیها که عبور میکنم میبینیم بیبند و باری زیاد است.
میگویم خدا آنها را مبارک گرداند .
میگویند آقا شما چرا؟!
میگویم پس چه بگویم ؟
برکت مصادیق مختلف دارد .
یعنی خدا آنها را متحوّل کند، به آنها آگاهی بدهد تا توبه کنند . آدم برادر و خواهر خود را نفرین نمیکند!بگو خدا آنها را خیر دهد، خدا متنبّه کند. گاهی مواقع آنها متحوّل میشوند
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
.