📚 یک آقایی میگفت: من مشهد بودم تاجر و کاسب بودم هر سال سه روز را به مشهد مشرف میشدم و عادتم این بود روزها را یا میخوابیدم یا مطالعه می کردم شب ها را می رفتم حرم. شب دوم سوم بود که توی حرم بودم در قسمت بالای سر امام رضا قسمت کوچکی هست کنار دستم یک آقایی بود که عجیب گریه می کرد حسم این بود که مغز و استخوانش هم گریه می کرد من منقلب شدم از گریه ی او و بهش گفتم: آقا التماس دعا. البته این چیز خوبی نیست وقتی کس دیگری دارد گریه می کند وسط گریه هایش بگوییم التماس دعا حالش را می گیری. این بنده ی خدا حالش گرفته شد. به سمت من آمد و گفت: آقا چی هست که شما ۲،۳ روز می آیی فقط از امام رضا کاه و جو می خواهی؟ گفت من یکه خوردم گفتم یعنی چی؟ گفت شما دو سه شب فقط از امام رضا چیزهای دنیایی می خواهید نه این که دنیا را آدم نخواهد از اهل بیت نه، خودشان فرمودند نمک طعامتان را هم از ما بخواهید بند کفشتان را هم از از ما بخواهید چیزهای دنیایی را نه اینکه نخواهید ولی فقط در این حد نمانَد، فقط افق دیدش در این حد نباشد. شما در این دو سه شب از امام رضا فقط کاه و جو خواستی من به عنایت امام هشتم علیه السلام چندین سال هست که هر سال دو ماه می آیم مشهد تا حالا نشده از امام رضا علیه السلام دنیا بخواهم. فقط یک مرتبه که با خانمم آمدیم پولمان تمام شد خانمم به من گفت: حاج آقا پول تمام شد نه کرایه ی خانه را داریم که کرایه اش را بدهیم نه پول سوغاتی داریم برای بچه ها بخریم نه پول برگشت از مشهد را داریم که با ماشین برویم. من با خانمم رفتیم حرم یک قراری گذاشتیم، رفتم داخل به امام رضا علیه السلام گفتم آقا من فقیر نیستم من در راه مانده هستم اگر می شود صد هزار تومان به من قرض بدهی من برمی گردم شهرمان صد هزار تومان را به نیت شما خرج می کنم در کار خیر. این را به حضرت گفتم و آمدم بیرون وقتی آمدم بیرون سر قرار با خانمم دیدم یک کیف دستش هست، گفت: آقا من این را پیدا کردم پر از پول هست. من رو کردم به امام رضا علیه السلام گفتم: آقا ما پول خودت را خواستیم این کیف که مال مردم هست. چند لحظه ایستادیم آنجا، آقایی آمد گفت آقا شما کیف اینجا پیدا نکردید؟ مشخصات را از او گرفتیم گفتیم چرا! خواست مبلغی مژدگانی به ما بدهد گفتیم نه ما چند لحظه این را امانت نگه داشتیم کاری نکردیم پول برای شما هست. کیف را به او دادیم آمدیم بیرون به فلکه آب رسیدیم یک پیرمردی آمد به من گفت آقا شما پول احتیاج نداری؟ گفتم چرا اگر صد هزار تومن داری به من بدهی قرض بده شماره حسابی هم بده من برگشتم شهرمان برایت می ریزم، گفت نه شما پانصد هزار تومان حواله داری گفتم ۵۰۰ هزار تومان؟ گفت بله گفتم حواله از کی؟ گفت به وسیله این آقا اشاره کرد به حرم بعد هم سه تا نشانه داد که فهمیدم این مال خود امامرضا هست. من فقط همان دفعه از امام رضا دنیا خواستم که اینجوری برایم فراهم کرد اما شما این دو سه شب فقط آمدی دنیا خواستی.
اهل بیت اگر مانوس باشید با فرهنگشان و با کلماتشان آدم را تربیت می کنند و رشد می دهند. خود آدم و خواسته هایمان را ارتقا می دهند از آن طرف شیاطین عالم هم همین کار را میکنند و من الجن و الانس، آنها هم تصرف می کنند در نیازها و خواسته ها و آرزوهای انسان ها آرزوهای انسان را کوچک می کنند دنیایی می کنند نیازهای کاذب وارد زندگی آدم می کنند شیاطین عالم الان هم این کار را می کنند. در فرهنگ سرمایه داری گاهی موقع ها یک کالا را که نیاز اصلی ما هم نیست تبلیغ میکنند و تبدیل میکنند به یک نیاز اصلی که شما باید شب و روز بدوید تا آن را تهیه کنید آن را که تهیه کردیم به چیز دیگر وابسته ات میکنند یعنی شما را معتاد میکنند به دنیا. شما ببینید یک معتاد که به مواد مخدر اعتیاد دارد نیازش به مواد یک نیاز کاذب هست چون جزو نیاز اصلی انسان نیست، لذا همه انسان ها به آن نیاز ندارند نیاز به غذا آب خاک و ازدواج از نیازهای اصلی هست که همه احتیاج دارند اما مواد مخدر نه، وقتی کسی را معتاد کردم و وابسته شده به مواد هک اختیارش میافتد دست مواد فروش هم سود و سرمایهای از او به جیب می زند هم تسلط زندگی این را خواهد داشت سلطه بر زندگیاش دارد. شیاطین عالم انسان ها را به نیازهای کاذب معتاد می کنند.
یک عدّه رفتند پیش امام رضا علیه السلام آن موقع که حضرت در خراسان بود.رفتند پیش امام رضا خادم امام رضا آمد دم در گفت: چیست؟گفتند: ما یک جمعی هستیم که از فلان شهر آمده ایم و می خواهیم خدمت آقا برسیم از شیعیان امیرالمومنین هستیم می خواهیم خدمت امام رضا برسیم.
خادم آمد داخل و به امام رضا گفت: یک عدّه از شیعیان جدّتان هستند و می خواهند خدمت شما برسند امام رضا گفتند: بروند من الان وقت ندارم،خادم آمد و گفت: بروید و یک وقت دیگر بیایید.
فردا آمدند باز گفتند:ما یک عدّه از شیعیان امیرالمومنین هستیم و آمده ایم خدمت امام رضا برسیم باز امام رضا ردشان کرد سه روز،ده روز،یک ماه، دوماه می آمدند در خانه ی امام رضا و امام آن ها را رد می کرد بعد از دوماه این ها باز در زدند و خادم رفت دم در حالا آدم های سفتی بودند که قهر نکردند و می آمدند هر روز آمدند دم در خادم آمد دم در و آن ها گفتند: ما یک عدّه از شیعیان امیرالمومنین هستیم به امام رضا بگویید چرا این گونه با ما رفتار می کند ما که دشمن شاد شدیم دارند به ما می خندند که دوماه ما داریم می آییم در خانه ی امام و امام ما را راه نمی دهد مگر ما جفایی کردیم؟مگر ما خطایی کردیم؟
خادم آمد و همین چیزهایی که آن ها گفتند را به امام رضا منتقل کرد حضرت فرمود: بیایند داخل وقتی رفتند داخل همین گونه ایستاده بودند خیلی محترمانه باز اعتراضشان را مطرح کردند که آقا برای چه ما را راه ندادید؟ از راه دور آمده ایم از شیعیان جدّتان هستیم.
امام رضا علیه السلام فرمود: شیعه ی امیرالمومنین یعنی حسن،یعنی حسین،یعنی سلمان،یعنی ابوذر شما واجبات را انجام نمی دهید و محرّمات را درست ترک نمی کنید،حقوق یک دیگر را رعایت نمی کنید آمدید در خانه ی من و می گویید ما شیعیه ی علی هستیم و می خواهید شما را راه دهم؟
این بندگان خدا خیلی یکّه خوردند گفتند: آقا ما معذرت می خواهیم مثل این که ادعای بزرگی کردیم ما یک عدّه از محبّین جدّ شما و خود شما هستیم. امام رضا علیه السلام یک مرتبه استقبال کرد از ایشان خیلی خوش آمدید و بفرمایید بنشینید. این ها را نشاند و تحویل گرفت بعد به خادمش امام رضا گفت: چند بار رفتی دم در و این ها راه ندادی؟ گفت: آقا شصت بار،امام رضا علیه السلام فرمود: شصت بار از طرف من به ایشان سلام دهید. هم گوششان را پیچاند که شیعه ی امیرالمومنین اهل عمل است دو ماه راهشان نداد،هم دستی به سرشان کشید و نوازششان کرد.
امام رضا علیهالسلام امام رئوفی هستند همه ائمه علیهمالسلام رئوف هستند، از مرحوم علامه طباطبایی سؤال کردند آقا همه امامان ما رئوف هستند چرا به امام رضا علیهالسلام میگویند امام رئوف؟
علامه فرمودند که: رافت امام رضا علیهالسلام حسی است و زود میبینی آن چیزی که از او میخواهی را زود میگیری.
آیتالله آقای وحید خراسانی مرجع بزرگوار چیزی در درسشان فرمودند که رافت و رحمت امام رضا علیهالسلام دو جور است:
یک رحمت عمومی دارند و یک رحمت خاص.
مانند خداوند یک رحمت رحمانی دارند و یک رحمت رحیمی. یک رافت خاص دارند و یک رافت عمومی برای همه حتی مأمون دشمنش آمد گفت: یا علی ابن موسی من از همسرم فرزندی میخواهم زیرا صاحب فرزند نمیشوم. امام رضا علیهالسلام تنها یک جمله فرمودند:
تَلِدُ؛
به دنیا خواهد آورد.
یک سال و خوردهای گذشت مأمون فرزندش در دستش بود که امام رضا علیهالسلام را دید و خدمت امام رسید و گفت ممنونم بچهای برایم به دنیا آمد، حتی دشمنش را هم ناامید نمیکند و این همان رحمت عمومی امام رضا علیهالسلام است، اما یک رحمت و رافت خصوصی دارند برای دوستانش.
📝 شیخ حسنعلی اصفهانی از مشهد میخواست برای زندگی برود نجف ، خود ایشان فرموده بودند یک چیزی شد که باعث شد بمانم توی مشهد و آن اینکه توهمان ایامی که در ذهنم بود بروم نجف، تو صحن امام رضا علیه السلام ایشان یک غرفه و اتاقی داشت که هر از گاهی می آمد آنجا عبادت انجام میداد هم در آنجا مشغول بود .
🔷در ایامی که مشغول مراقبت از خودم بودم یک صحنه را دیدم که ندا دادند امام هشتم علیه السلام می خواهد از زوارش دیدن کند. دیدم درهای حرم را بستند و در صحن سقاخانه یک محلی گذاشتند که امام هشتم علیه السلام بالا مستقر شدند بعد درهای دو طرف را باز کردند که از یک سمت بیایند و از آن در بروند بیرون ، گفت من داشتم می دیدم در حالت مکاشفه اما چه آمدنی ؟ دارند میآیند با شکل های عجیب و غریب، میآمدند جلوی امام هشتم علیه السلام آقا سر همشان دست می کشید هر کدام یک شکل خاصی گرگی روباهی یک چیزی یک ملاطفتی آقا با اینها داشت دست روی سر همه می کشید. می گفت من این صحنه را دیدم گفتم من کجا بروم همین مشهد باشم این شد که ماندند. نه اینکه نجف بد است منتها همین جا هم رحمت است همین جا ماندند. قبر مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی را دقیقاً در همان جایی هست که در مکاشفه دیده بودند امام رضا آنجا نشسته یعنی بعداً وصیت کرد که قبرش را آنجا قرار دهند که حضرت آنجا مستقر بود.
استاد عالی
📝 امام رضا فرمودند: آنهایی که زائر من هستند من در سه جا سراغشان می آیم، بازدید پس می دهم که محتاج ترین جاهایی هست که انسانها بهش محتاج هستند .
🔷۱. عِنْدَ الصِّرَاطِ؛ آن موقعی که از صراط بخواهید رد شوید همان مسیری که خیلی ها افتادن و خیزان می روند امام رضا فرمود من آنجا می آیم پیش زائرانم، این وعده امام رضا هست خلف وعده توش نیست .
۲. و عِندَ المیزان آن موقعی که اعمال ما را میخواهند بکشند توی ترازو، میزان در قیامت امیرالمومنین است یعنی اعمال ما را میگذارند پیش اعمال امیرالمومنین میسنجند میزان او هست. السلامُ علینا میزان العمال آن جا هم میآیم.
۳. إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ، آنجایی که نامه ی اعمال را می خواهند به دست آدمها بدهند نامه عمل ما روز قیامت کاغذ نیست که جدای از ما باشد من نمیدانم چی هست نامه ، ولی نامه عمل هر چه که هست یک وقت می بینیم ۷۰ سال عمر آدم باشد طوری که نه ذره ای ازش کم شده نه گمشده، تمام اعمال جلو می آید یک ذره کسی نمی تواند انکار کند خیلی صحنه وحشتناکی است خیلی آبروریزی دارد که امام رضا علیه السلام فرمود آن جا هم سراغ زائران می آیم آمدند در غربت زیارتم من سراغشان می آید.
استاد عالی
🌿🌸🌿
🌸🌿
🌿
صلوات خاصه امام رضا(ع)
🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
🌹وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
🍃صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ