♦️یکی از مردان خدا و نیکان عصر ما مرحوم حاج سید ذبیحالله قوامی معروف به حاج آقا فخر تهرانی است که وجود مبارک خود را در راه بندگی و کمک به بندگان خدا مصروف داشته و به تربیت و دستگیری مستعدان و مستمندان مادی و معنوی میپرداختند.
جناب آقای آرام برای نگارنده نقل کردند: زمانی مرحوم پدرم مبتلا به آلزایمر شدند . ایشان را از گلپایگان به قم آوردم. شب سرد زمستانی بود و از شدت سرما ، پدرم را کنار بخاری خواباندم . خودم با فاصله مشغول استراحت شدم ، اما از سرمای شدید، ناخودآگاه پاهایم به سمت بخاری ( و پدرم که کنار بخاری استراحت میکرد ) دراز میشد؛ تا متوجه میشدم به احترام پدر ، پاهایم را جمع میکردم ، اما باز خواب آلودگی و باز تکرار ماجرا . از درون ، وسوسه شدم که پدر آلزایمر دارد، او که متوجه نیست! حالا چه پایم دراز باشد یا نباشد ، چه فرقی دارد ؟ به خودم نهیب زدم : تو که آلزایمر نداری ! تو که میفهمی نباید پاهایت را به سمت پدر دراز کنی ! تا صبح تقریبا مواظب بودم که به سمت پدر پاهایم دراز نباشد . صبح ، جلسه دعایی بود که مرحوم حاج آقا فخر در آن شرکت میکرد . تا وارد مجلس شدم ، حاج آقا فخر با تبسم و مهربانی بیشتر از دفعات قبل با من برخورد کرد و فرمودند: کار دیشب شما ( پا دراز نکردن به سمت پدر ) خیلی خوب بود . ( گویا حاج آقا فخر، تمام شب را با ایشان سپری کرد) .
✳️خرده بینانند در عالم بسی
واقفاند از کار و بار هر کسی
📚کتاب#از_داستانها_باید_آموخت/ص۳