eitaa logo
عکس فیلم( بایگانی نه تایید)
34 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
11.1هزار ویدیو
427 فایل
آنچه ارسال می شود صرفا جهت بایگانی است و صحت آنها نیازمند بررسی است.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تاملات
⚫️از بس که حسین زنده بود، الان همه مرزها و تعریف هایمان از مرگ و زندگی جابجا شده است. هر وقت خسته میشدیم، هر وقت در هزارتوی نظریه ها و فلسفه ها گیر می افتادیم، آستینهای بالای حسین اعجاز می کرد. هیچ راهی برای او بن بست نبود، هیچ کاری نشد نداشت. ⚫️سال هشتاد و چهار نخستین دیدار ما در تحریریه فرهنگ پویا به سردبیری حسن طاهری اتفاق افتاد. حسین خلاق بود، جهت گیری بدیع و مومنانه ای به موضوعات داشت. بیش از بقیه تحریریه به چشم می آمد. ‌ ⚫️همان سالها به خانه اش، محل پژوهش و مطالعه اش که میزی در گوشه زیرزمینی اجاره ای بود رفتم. آثاری دست بافت و دست ساخت از همسر هنرمندش با سادگی چشم نوازی فضای خانه را زینت کرده بود. همان وقت گفت هر هفته با جمعی از بچه های میبد و یزد برنامه مطالعه جمعی و آموزش روش پژوهش دارد. چادری میانه سالن خانه را به بخش مردانه و زنانه منزلش تقسیم کرده بود. ⚫️سال هشتاد وشش سردبیر ماهنامه طوبی در مرکز پژوهشهای صدا و سیمابودم. حسین از اولین دوستانی بود که برای شورای تحریریه دعوتش کردم. نظر می داد، بدیع، انقلابی و با جزییات. چه چیز بهتر از این برای یک سربیر؟ مقاله اش درباره سبک زندگی و فیت فود که در طوبی منتشر شده بود بسیار در فضای مجازی دست به دست گردید. ⚫️هشتاد و هشت من دیدار آشنا را دست گرفته بودم و حسین باز در جلسات تحریریه و با قلم توانایش برکت مجله بود. پس از آن در هر مجله دیگری که بودم از اندیشه و قلم حسین بهره مند می شدم. ⚫️حسین به تکثر موضوعات و مناظر اعتقاد داشت. در هر حوزه ای وارد میشد می توانست اظهار نظر فاضلانه ای داشته باشد. آچار فرانسه انقلاب بود. از جلسات علمی و آکادمیک تا با نوجوانان جویای حقیقت جلسه و مصاحبت داشت. همه این جلسات را یا با ترک موتور دوستی می‌رفت یا با موتور سیکلت خودش...کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد و فلسفه و حکمت هنر دینی خوانده بود. همه اینها جعبه ابزاری بود برایش در رسالت طلبگی و انقلابی اش. به تمام معنا یک طلبه ی مجاهد بود و با بالاترین حد از رعایت زی طلبگی. ⚫️چند کتاب جمعی با دانشجویانش نوشت. دوستان زیادی را زیر خیمه اخلاص و فضیلتش تربیت کرد. زندگی اش پیوسته در حرکت و جهاد بود. چند بار گفتم حسین سر پیری و معرکه گیری، اخوی یک پراید بخر، می گفت ندارم. واقعا نداشت...اما می‌توانست داشته باشد، حقش بود خیلی بیشتر از امثال ما داشته باشد اما نخواست و نمی خواست داشته باشد. ⚫️در امور نظری اختلاف‌هایی طی بحث‌های طلبگی پیش می‌آمد اما همیشه می‌گفتم بین دوستان و با خودم، که از اخلاص و فضیلت حسین بعید نیست در همه این اختلاف نظر‌ها، حق به جانب او باشد... چون در عمل و در ما. هر جا کنار حسین می‌ایستادی آنجا حتما طریق جهاد و رستگاری بود. ⚫️کم نظیر نه، بی‌نظیر... از بس که زنده بود و زنده است، نمی‌توان درباره رفتنش سخنی بر زبان آورد. به قول سیدمرتضی آوینی حقیقت این است که زمان ما را برده و حسین با ابدیت ماندگار شده است. ⚫️با سفر او، یک اربعین زودتر به استقبال اقامه عزای محرم و سیدالشهدا و یاران صدیقش رفته‌ایم. زمین بی تو چقدر تنگ و تاریک است مرد... دلمان تا ابد برای آن خنده‌ها، برای آن لهجه شیرین یزدی، برای آن عصبانیت‌های خالصانه، برای تو بی‌نظیر و بی‌مانند و بزرگ تنگ خواهد شد. دیدار به قیامت رفیق ⚜️ @Taammolat74
هدایت شده از تاملات
⚫️از بس که حسین زنده بود، الان همه مرزها و تعریف هایمان از مرگ و زندگی جابجا شده است. هر وقت خسته میشدیم، هر وقت در هزارتوی نظریه ها و فلسفه ها گیر می افتادیم، آستینهای بالای حسین اعجاز می کرد. هیچ راهی برای او بن بست نبود، هیچ کاری نشد نداشت. ⚫️سال هشتاد و چهار نخستین دیدار ما در تحریریه فرهنگ پویا به سردبیری حسن طاهری اتفاق افتاد. حسین خلاق بود، جهت گیری بدیع و مومنانه ای به موضوعات داشت. بیش از بقیه تحریریه به چشم می آمد. ‌ ⚫️همان سالها به خانه اش، محل پژوهش و مطالعه اش که میزی در گوشه زیرزمینی اجاره ای بود رفتم. آثاری دست بافت و دست ساخت از همسر هنرمندش با سادگی چشم نوازی فضای خانه را زینت کرده بود. همان وقت گفت هر هفته با جمعی از بچه های میبد و یزد برنامه مطالعه جمعی و آموزش روش پژوهش دارد. چادری میانه سالن خانه را به بخش مردانه و زنانه منزلش تقسیم کرده بود. ⚫️سال هشتاد وشش سردبیر ماهنامه طوبی در مرکز پژوهشهای صدا و سیمابودم. حسین از اولین دوستانی بود که برای شورای تحریریه دعوتش کردم. نظر می داد، بدیع، انقلابی و با جزییات. چه چیز بهتر از این برای یک سربیر؟ مقاله اش درباره سبک زندگی و فیت فود که در طوبی منتشر شده بود بسیار در فضای مجازی دست به دست گردید. ⚫️هشتاد و هشت من دیدار آشنا را دست گرفته بودم و حسین باز در جلسات تحریریه و با قلم توانایش برکت مجله بود. پس از آن در هر مجله دیگری که بودم از اندیشه و قلم حسین بهره مند می شدم. ⚫️حسین به تکثر موضوعات و مناظر اعتقاد داشت. در هر حوزه ای وارد میشد می توانست اظهار نظر فاضلانه ای داشته باشد. آچار فرانسه انقلاب بود. از جلسات علمی و آکادمیک تا با نوجوانان جویای حقیقت جلسه و مصاحبت داشت. همه این جلسات را یا با ترک موتور دوستی می‌رفت یا با موتور سیکلت خودش...کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری اقتصاد و فلسفه و حکمت هنر دینی خوانده بود. همه اینها جعبه ابزاری بود برایش در رسالت طلبگی و انقلابی اش. به تمام معنا یک طلبه ی مجاهد بود و با بالاترین حد از رعایت زی طلبگی. ⚫️چند کتاب جمعی با دانشجویانش نوشت. دوستان زیادی را زیر خیمه اخلاص و فضیلتش تربیت کرد. زندگی اش پیوسته در حرکت و جهاد بود. چند بار گفتم حسین سر پیری و معرکه گیری، اخوی یک پراید بخر، می گفت ندارم. واقعا نداشت...اما می‌توانست داشته باشد، حقش بود خیلی بیشتر از امثال ما داشته باشد اما نخواست و نمی خواست داشته باشد. ⚫️در امور نظری اختلاف‌هایی طی بحث‌های طلبگی پیش می‌آمد اما همیشه می‌گفتم بین دوستان و با خودم، که از اخلاص و فضیلت حسین بعید نیست در همه این اختلاف نظر‌ها، حق به جانب او باشد... چون در عمل و در ما. هر جا کنار حسین می‌ایستادی آنجا حتما طریق جهاد و رستگاری بود. ⚫️کم نظیر نه، بی‌نظیر... از بس که زنده بود و زنده است، نمی‌توان درباره رفتنش سخنی بر زبان آورد. به قول سیدمرتضی آوینی حقیقت این است که زمان ما را برده و حسین با ابدیت ماندگار شده است. ⚫️با سفر او، یک اربعین زودتر به استقبال اقامه عزای محرم و سیدالشهدا و یاران صدیقش رفته‌ایم. زمین بی تو چقدر تنگ و تاریک است مرد... دلمان تا ابد برای آن خنده‌ها، برای آن لهجه شیرین یزدی، برای آن عصبانیت‌های خالصانه، برای تو بی‌نظیر و بی‌مانند و بزرگ تنگ خواهد شد. دیدار به قیامت رفیق ⚜️ @Taammolat74