✨یونان باستان
زنان در یونان باستان حجابی شبیه چادر داشتند، لباسی بلند که تمامی بدنشان را میپوشاند. پوشش آنها نیز حکایت بر این دارد که دختران و زنان آنها هنگامی که به بازار یا محل های پر رفت و آمد می رفتند خود را از نگاه مردان می پوشاندند و پارچه ای بزرگ مانند روسری برسر داشتند.
با مروری بر اسناد تاریخی قبل از میلاد، قبیله ای در کنار دریا سیاه زندگی می کردند که مردمان بسیار وحشی داشتند که نیم نژاد آن ها مغول بود و نیمی دیگر اروپایی، زندگی آن ها قبیله ای بود و اکثر اوقات در ارابه به سر می بردند. در تفکر آن ها زن موجودی ارزشمند بود و او را همیشه پشت پرده به دور از نگاه مردان غریبه نگه می داشتند. حتی در یونان باستان زن در همه محیط های عمومی حضور نداشت و فقط در صورتی که خویشاوندان و دوستان خود را ملاقات کند، یا در جشن های مذهبی حضور داشته باشد، خارج از خانه رفت و آمد می کرد.
#غیرت_علوی
#حجاب_فاطمی
@ala_allah
✨حجاب زن در یهودیت
دراصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتابهای مهم دینی و درحقیقت فقه مدوّن و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: اگرزنی به نقض قانون یهود میپرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم میرفت ویا در شارع عام نخ میرشت یا با هرسنخی از مردان درد دل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که، چون درخانه اش تکلم مینمود، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، درآن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.
#غیرت_علوی
#حجاب_فاطمی
@ala_allah
✨حجاب زن در مسیحیت
در کتاب انجیل آمده است؛ پولس دررساله خود به قرنتیان تصریح میکند: «اما میخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا مینماید. اما هرزنی که سر برهنه دعا کند، سر خود را رسوا میسازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمیپوشد، موی را نیز ببرد واگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد اززن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. ازاین جهت زن میباید عزتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان ... دردل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن نا پوشیده نزد خدا دعا کند.»
ونیز در انجیل، در رساله پولس، به تیمو ثیوس میگوید : «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها وطلا و مروارید ورخت گران بها ، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه».
@ala_allah
✨حجاب زن در ایران باستان
شاید سخت ترین شرایط برای زنان در ایران، مختص برهه زمانی ایران باستان بود، چراکه زنان اجازه نداشتند چهره آن ها را کسی جز پدران، برادران و همسرشان ببینند، حتی این موضوع در دیوار نگارههای تاریخی که از آن دوران به جای مانده است به خوبی قابل درک است.
براساس آنچه در اسناد تاریخی ذکر شده زنان جدای از اینکه لباسی بلند برتن داشتند، عبا یا چادری بر سر می انداختند تا چهره و اندامشان مشخص نشود، به تعبیری زنان در دوران ایران باستان دو پیراهن برتن می کردند. زنان در دروه ساسانیان که دین زرتشت رواج پیدا کره بود، به همین صورت بود، حتی به هنگام عبادت نیز زنان و مردان آن ها روبندهای سفید بر چهره داشتند تا دیده نشوند.
#غیرت_علوی
#حجاب_فاطمی
@ala_allah
🚨زن گوهری جاودانه است اگر؟
هیچ دینی به اندازه اسلام زن را زیبا و ارزشمند توصیف نکرده است، زنی که والاترین جایگاه بشریت را نزد پروردگار دارد پس چه میشود که گاهی فراموش میکنیم زن کالا نیست و وظایفی دارد که با ظرافت تمام انجام میشود نه با خشونت مردانه!
#قدر_خودتو_بدون #غیرت_علوی #حجاب_فاطمی
@ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹آموزش حیا
در غرب اون چسب دیگه
خاصیت و شفافیتشو از دست
میده تمثال زیبایی به ارتباطات
قبل از ازدواج
#قدر_خودتو_بدون
#غیرت_علوی #حجاب_فاطمی
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
🚨فضائل امام حسن😍 علیه السلام : روئيدن رطب بر نخل خشكيده
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:
حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه عليه در يكى از سفرهاى خود براى حجّ عمره ، بعضى از افرادى كه معتقد به امامت زبير بودند؛ حضرت را همراهى مى كردند.
پس كاروانيان در مسير راه خود، در محلّى جهت استراحت فرود آمدند؛ و در آن مكان درخت خرماى خشكيده اى وجود داشت كه در اثر بى آبى و تشنگى خشك شده بود.
حضرت كنار آن درخت خرما رفت و نشست ، در اين اثنا يكى از افراد كاروان به آن حضرت نزديك حضرت شد؛ و كنارش نشست .
بعد از آن كه مقدارى استراحت كردند، آن شخص كه معتقد به امامت زبير بود سر خود را بالا كرد و پس از نگاهى به شاخه هاى خشكيده نخل ، گفت : اى كاش اين نخل رطب مى داشت ؛ و مقدارى از آن را ميل مى كرديم .
امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: آيا اشتها و علاقه به آن دارى ؟
آن شخص زبيرى گفت : آرى ، پس حضرت دست هاى مبارك خود را به سوى آسمان بلند كرد و دعائى را زمزمه نمود.
ناگهان در يك چشم به هم زدن ، نخل خشكيده ؛ سبز و شاداب گرديد و در همان حال رطب هاى بسيارى بر آن روئيد.
در همين موقع ساربانى كه همراه قافله بود و كاروانيان از او شتر كرايه كرده بودند، هنگامى كه اين كرامت و معجزه را ديد، در كمال حيرت و تعجّب گفت : اين سحر و جادوى عجيبى است !!
امام عليه السلام فرمود: خير، چنين نيست ؛ بلكه دعاى فرزند پيغمبر صلى الله عليه و آله است كه مستجاب گرديد.
و سپس افراد كاروانى كه همراه حضرت بودند، همگى از آن خرماهاى تازه خوردند.
و آن درخت تا مدّت ها سبز و خرّم بود و مردمان رهگذر از خرماهاى آن استفاده مى كردند.(1)
📚1- اصول كافى : ج 1، ص 462، ح 4، بحارالا نوار: ج 43، ص 323، ح 1، مدينة المعاجز: ج 3، ص 252، ح 31873، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 571، ح 1.
📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
@ala_allah
میرسدصبحظهوریکهبناخواهدشد
مثل ایوان نجف گنبد و ایوانحسن😍
#دوشنبههای_امام_حسنی
@ala_allah
🚨فضائل امام حسن😍علیه السلام خبر دادن از غيب در كودكى
حضرت ابوجعفر امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله در جمع عدّه اى از اصحاب و ياران خويش حضور داشت ، كه ناگهان چشم حاضران به امام حسن مجتبى سلام الله عليه افتاد كه با سكينه و وقار خاصّى گام بر مى داشته و به سمت جدّ بزرگوارش ، در آن جمع مى آمد.
همين كه رسول خدا چشمش بر او افتاد، تبسّمى نمود.
در اين هنگام بلال حبشى گفت : بنگريد، همانند جدّش رسول اللّه صلوات اللّه عليه حركت مى كند.
پيغمبر خدا فرمود: همانا جبرئيل و ميكائيل راهنما و نگهدار او هستند.
و چون حضرت مجتبى وارد بر آن جمع شد همه به احترام وى از جاى برخاستند؛ و حضرت رسول خطاب به فرزندش كرد و اظهار داشت : حسن جان ! تو ميوه و ثمره من ، حبيب و نور چشم من و پاره تن و قلب من مى باشى ؛ و ... .
در همين بين يك نفر اعرابى - بيابان نشين - وارد شد و بدون آن كه سلام كند، از حاضران پرسيد: محمّد صلى الله عليه و آله كدام يك از شما است ؟
اصحاب گفتند: از او چه مى خواهى ؟
حضرت رسول صلوات اللّه عليه ، به ياران خود فرمود: آرام باشيد و سپس خود را معرّفى نمود.
اعرابى گفت : من هميشه مخالف و دشمن تو بوده و هستم .
حضرت تبسّمى نمود؛ ولى اصحاب ناراحت و خمشگين شدند، حضرت رسول به اصحاب دو مرتبه به آنان اشاره نمود كه آرام باشيد.
اعرابى اظهار داشت : اگر تو پيغمبر بر حقّ؛ و فرستاده خداوند هستى علائم و نشانه هائى را براى من ظاهر گردان .
حضرت فرمود: چنانچه مايل باشى ، خبر دهم كه تو چه وقت و چگونه از منزل و ديار خود خارج شده اى ؟
و نيز خبر دهم كه تو در بين خانواده خود و ديگر آشنايان و خويشانت چه شهرتى دارى ؟
و يا آن كه اگر مايل باشى ، يكى از اعضاى بدن من تو را به آنچه خواسته باشى ، خبر دهد.
اعرابى گفت : مگر عضو انسان هم سخن مى گويد؟!
حضرت فرمود: بلى ، و سپس اظهار داشت : اى حسن ! بر خيز و اعرابى را قانع ساز.
و چون حضرت مجتبى عليه السلام ، با اين كه كودكى خردسال بود؛ پيشنهاد جدّش را پذيرفت .
اعرابى گفت : آيا پيغمبر نمى تواند كارى انجام دهد كه به كودك خود واگذار مى نمايد؟!
پس از آن حضرت مجتبى سلام اللّه عليه لب به سخن گشود و چند بيت شعر خواند؛ و سپس خطاب به اعرابى كرد و فرمود:
همانا تو با كينه و عداوت وارد شدى ؛ ليكن با دوستى و شادمانى و ايمان بيرون خواهى رفت .
اعرابى تبسّمى كرد و گفت : احسنت ، سخنان خود را ادامه ده .
حضرت مجتبى سلام اللّه عليه ضمن سخنى فرمود: تو در شبى بسيار تاريك ، كه باد سختى مى وزيد و ابر متراكمى همه جا را فرا گرفته بود از منزل خود خارج شدى ؛ و در بين راه بادى تند و صاعقه اى شديد تو را سخت به وحشت انداخت ؛ و با يك چنين حالتى به راه خود ادامه دادى ، تا به اين جا رسيدى .
اعرابى با حالت تعجّب گفت : اى كودك ! اين حرف ها و مطالب را چگونه و از كجا مى دانى ؟!
آن قدر بى پرده و صريح سخن مى گوئى ، كه گويا در همه جا همراه من بوده اى ! ظاهرا تو هم علم غيب مى دانى ؟!
و سپس افزود: شناخت من در مورد شما اشتباه بوده است ، من از عقيده قبلى خود دست برداشتم ، هم اكنون از شما مى خواهم كه اسلام را به من بياموزى تا ايمان آورم .
حضرت مجتبى سلام اللّه عليه اظهار نمود: بگو: ((اللّه اكبر))؛ و شهادت بر يگانگى خداوند؛ و رسالت رسولش بده ، تا رستگار شوى .
اعرابى پذيرفت و اظهار داشت : شهادت مى دهم كه خدائى جز خداى يگانه وجود ندارد و او بى شريك و بى مانند است ؛ و همچنين شهادت مى دهم براين كه محمّد صلى الله عليه و آله بنده و پيغمبر خداى يكتا مى باشد.
و چون أ عرابى توسّط سبط اكبر، حضرت مجتبى صلوات اللّه عليه اسلام و ايمان آورد، تمامى اصحاب و نيز خود حضرت رسول صلى الله عليه و آله خوشحال و شادمان شدند.
و آن گاه پيامبر خدا، آياتى چند از قرآن ؛ و بعضى از احكام سعادت بخش الهى را به آن اعرابى تعليم نمود.
بعد از اين جريان ، هرگاه اصحاب و انصار، امام حسن مجتبى عليه السلام را مى ديدند به يكديگر مى گفتند: خداوند متعال تمام خوبى ها وكمالات و اسرار علوم خود را به او عنايت نموده است .(1)
📚1- الثّاقب فى المناقب : ج 3، ص 316، ح 3، مدينة المعاجز: ج 3، ص 359، ح 927 با تفاوت مختصر.
📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
@ala_allah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹جمله ی زیبای
امام حسن😍 علیه السلام
#حسینی_شده_ی_دست_امام_حسنم
#دوشنبه_های_امام_حسنی
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
#نماز از نگاه غرب
دکتر ادوین فردریک باورز، استاد بیماری های اعصاب نیز در زمینه نیروی شگفت انگیز دعا و #نماز در درمان بیماری های سخت روانی می گوید :
هزاران حالت و بیماری های سخت داریم که مشهورترین پزشکان ماهر نتوانسته اند کوچک ترین امیدی به درمان آن پیدا کنند، ولی همین بیماران با این همه ناامیدی که در شفای آنان بوده است، ضمن یکی از معجزات شگفت انگیز #نماز و دعا، بیماری شان به طور کامل شفا یافته و سلامت و عقل خود را باز یافته اند .
@ala_allah
🗣نقل از سردار 🌺شهید حسین پورجعفری:
🔹روزی در مکانی مستقر بودیم، وقت #نماز شد گفتم 🌺حاج قاسم بهتر است برویم، اینجا امن نیست #نماز را جای دیگری میخوانیم، حاجی به اصرار #نماز ظهر را خواند، اما هرجور بود حاجی را متقاعد کردم #نماز عصر را جای دیگری بخوانیم،سوار ماشین شده و از آنجا دور شدیم،بعد از گذشت پنج دقیقه طی یک تماس تلفنی متوجه شدیم مکان جلسه که در آنجا حضور داشتیم طی حمله انتحاری توسط یک خودرو داعشی به هوا رفته است.
@ala_allah