eitaa logo
خیمه گاه امام زمان عجل الله تعالی
219 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
9هزار ویدیو
187 فایل
فرهنگی ؛ اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر اسمت را عاشق می‌گذاری پس برای مناجات با معشوقت درنگ مکن؛ رسم عاشقی تاخیر نیست ...!
*پنج تحلیل‌ غلط در مسائل اخیر لبنان و فلسطین* صفحات آنچنان سریع در حال ورق خوردن هستند که خیلی‌ها تحت تاثیر رسانه‌ها و یا کم‌اطلاع از جوانب میدان، تحلیل‌هایی را ولو دلسوزانه به خورد می‌دهند که غلط بودن پایه‌های آن، می‌تواند ناخواسته موجب سستی و بدفهمی اجتماعی در موجود شود حتی خسارت‌هایی را به بار آورد؛ برخی از پرطرفدارترین این‌روزها به شرح ذیل است: ۱. ما چون پاسخ ترور هنیه و برخی فرماندهان را ندادیم، رژیم جرات چنین جنایتی را پیدا کرد: قطعا خیر، سید مقاومت، سالهاست در صدر فهرست ترور هست و بارها بارها در شرایط جنگی و غیرجنگی رژیم اقدام به ترور کرده ولی ناموفق بوده است، این‌بار اما به واسطه ارتقای سطح تکنولوژیکی و البته خفگی‌های حاصل از عملیات‌های جبهه مقاومت، از روشی انتحاری و استفاده کرده است و توانست با بمب‌های جدید ترکیبی، مقصود خود را عملیاتی کند. ۲. استراتژی نظام و عدم مقابله سخت با آمریکا و رژیم است: قطعا خیر، نظام با همان و و که در دهه‌های مختلف توانسته است قطرات مقاومت اسلامی را به دریای خروشان تبديل کند، از فرصت تاریخی طوفان الاقصی استفاده کرده و ظرف یک سال طرح خود را ده‌هاسال به پیش‌ برده و رژیم را به حالت خفگی قبل از رسانده است. ۳. مسئولین و فرماندهان در اجرای فرامین رهبری معظم تمرد یا تعلل یا سستی به خرج داده‌اند: قطعا خیر، این حرف‌ها را کسانی می‌زنند که از دستورات حکیمانه و زیرکانه ابلاغی هیچ، تاکید می‌کنم هیچ اطلاعی ندارند چراکه نوع دستورات در شرایط پیچیده و دشوار و تاریخی کنونی به شکلی است که بایستی مقدمات آن به شکل واقعی و صحیح محقق شود تا اقدامات بسیار موثر و کلیدی مربوطه به ثمر برسد، این مهم به شکلی مناسب و موفق در حال انجام است و ان‌شاءالله آیندگان از آن حیرت خواهند کرد. ۴. ما توازن و بازدارندگی خود را از دست داده‌ایم و نمی‌توانیم اگر یکی بخوریم ده‌تا بزنیم: قطعا خیر، مسائلی از این قبیل اساسا برای شرایط غیر جنگی است، ما الان وسط یک جنگ بزرگ هستیم. در این شرایط هر دو طرف در حال طراحی و اجرای ضربات کاری و شدید به طرف مقابل هستند و از هیچ تلاشی که در چارچوب اصول و مبانی خود می‌گنجد فروگذار نمیشوند و زد و خوردهای بزرگ، جزو مسائل طبیعی چنین جنگ‌های است. ۵. توان مقاومت تخلیه شده و بدنه اصلی آن ضعیف شده‌اند. قطعا خیر و قطعا خیر، دشمن اگر می‌دانست که با این جنایت‌ها از یک طرف وعده قطعی و حیرت انگیز الهی برای آزاد‌سازی نیروی بی‌نهایت شهیدان را فعال کرده و از طرف دیگر بدنه اصلی جبهه مقاومت را به نسل‌هایی جوان‌تر، به روز‌تر و قدرتمند‌تر از گذشته و خصوصا با امکان عمل بیشتر تحویل داده است؛ هیچ وقت تاکید می‌کنم هیج وقت چنین اشتباهات مهلکی را انجام نمی‌داد. پ ن: جنگ تمدن‌ساز ایران و آمریکا در پنجاه سال گذشته از سنگر ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن، قدم به قدم جلوتر رفته و رسیده است به قلب فتنه و پایگاه بزرگ نظامی آمریکا در منطقه! به پیروزی‌های بسیار بزرگ گذشته نگاه کنیم و به جای تحقیر و تضعیف جبهه خودی، هر آنچه در توان داریم را در اختیار فرماندهان و مسئولین دلسوز و کاربلد خود بسپاریم و برای سایر مردم، جریان تبیین را فعال تر کنیم، _بخصوص در این عرصه ی بمباران شبهات و شایعات متراکم_ تا در آینده‌ای نه چندان دور، آرزوهای بزرگ اولیا و انبیای را برای همیشه محقق سازیم
📷 جُز لبخند چیزی نگفت . . . . یکی از فضایل حسین آقا این بود که همیشه شاداب و خندان بود.😁 ساده و سر به زیر و در پیش قدم. اگر کسی او را نمی شناخت باور نمی کرد باشد، خودش هم ترجیح می داد ساده ترین نیروی باشد.🙃 📜خاطره از : . حاج‌حسین‌خرازی (۱۳۳۶-۱۳۶۵)، لشکر۱۴امام‌حسین(ع) در دوران دفاع‌مقدس بود. او در فرونشاندن غائله گنبد و ترکمن‌ صحرا و در آزادسازی شهرهای دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت از دست افراد مسلح، نقش مؤثری داشت. خرازی در ۸ اسفند  ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای۵ به 🕊 رسید.
📄وسوسه شیطان . ☘در بین عملیات کربلای پنج وقفه ای به وجود آمد. تقریبا از سه ماه قبل به مرخصی نرفته بود. ☘چون قبل از ، عملیات و قبل از آن هم کارها و مقدمات این دو عملیات فرصت مرخصی رفتن را از 🕊 گرفته بود. از این رو قرار شد در این فاصله حاج حسین یک هفته به برود. چهار یا پنج روز که گذشت دیدیم حاجی به برگشته و از بقیه مرخصی اش استفاده نکرده است. من با اعتراض به او گفتم چه شد زود برگشتی⁉️🤔 ☘مگر قرار نبود یک هفته بمانی❓ 🕊شهید خرازی پاسخی نداد. من ادامه دادم که خانواده هم حق دارند و باید در کنار انجام وظیفه به آنها هم رسیدگی کرد. و همین طور با حاج حسین بحث می کردم. حاجی قصد پاسخگویی نداشت و دائم طفره می رفت. اما من هم دست بردار نبودم. تا این که بالاخره گفت: روز آخرکه اصفهان بودم ٠٠٠❗️ توی اتاق نشسته بودم، یک لحظه به ذهنم خطور کرد مثل اینکه دنیا هم بد نیست، خانه، زندگی، غذای آماده، راحتی، کنار خانواده و خلاصه همه چیز مهیاست، لحظاتی در این فکر بودم، که ناگهان به خودم آمدم فهمیدم شیطان مشغول وسوسه است و می‌خواهد زرق و برق دنیا را برایم جلوه دهد، با خود گفتم آیا منباید به دنیا وابسته باشم؟ هرگز!کوله پشتی ام را برداشتم و بدون معطلی راه افتادم. خانواده پرسیدند: کجا میروی؟ گفتم جبهه! گفتند قرار بود بیشتر بمانی؟ گفتم نه باید بروم، گفتند حداقل بمان بعد از ناهار برو، گفتم نه کار مهمی پیش آمده باید حتما بروم،خدا حافظی کردم و دیگر لحظه ای نماندم و به جبهه برگشتم 📝خاطره از حاج محمود جانثاری