❓چرا برای اموات حمد میخوانیم؟
❓چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟
« ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
🖌 قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت :
🖌 ما در کتاب انجیل دیده ایم که هر کس از روی حقیقت ، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از :
« ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف »
🖌 ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟
🖌 خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد ، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت ، آنها از جواب آن درماندند، سر انجام این سوال را از امام هادی (علیه السلام) پرسیدند.
🖌 آن حضرت در پاسخ فرمودند:
آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست...
❓پرسیدند : فلسفه ی نبودن این هفت حرف ، در این سوره چیست؟
🖌 حضرت فرمودند:
1️⃣ حرف « ث » اشاره به « ثبور » ( هلاکت )
2️⃣ حرف « ج » اشاره به « جحیم » ( نام یکی از درکات دوزخ )
3️⃣ حرف « خ » اشاره به « خبیث » (ناپاک)
4️⃣ حرف « ز » اشاره به « زقوم » (غذای بسیار تلخ دوزخ )
5️⃣ حرف « ش » اشاره به « شقاوت » ( بدبختی )
6️⃣ حرف « ظ » اشاره به « ظلمت » ( تاریکی )
7️⃣ حرف « ف » اشاره به « آفت » است.
️خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت.
قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.
📔شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص ۷۹۵
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
❓چرا امام زمان (علیه السلام)، قائم آل محمد ناميده می شود؟
🖌 ابوحمزه ثمالى مى گويد از حضرت امام باقر (عليه السلام) پرسيدم : اى فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه ، همه قائم به حق نيستيد؟ حضرت فرمود: بلی. عرض كردم: پس چرا فقط امام دوازهم ، قائم ناميده شده است؟
🖌 حضرت فرمود : هنگامى كه جدم حسين بن على (عليه السلام) به شهادت رسيد ، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال ناليدند و گريستند و عرض كردند : پروردگارا! آيا كسى را كه برگزيده ترين خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامى گذارى؟
🖌 خداوند متعال به آنها وحى فرستاد : آرام گيريد! به عزت و جلالم سوگند! از آنها انتقام خواهد كشيد ، هر چند بعد از گذشت زمانى باشد.آنگاه پرده حجاب را كنار زده و فرزندان حسين (عليه السلام) را كه وارثان امامت بودند ، به آنها نشان داد.
🖌 ملائكه از ديدن اين صحنه بسيار مسرور شدند. يكى از آنها در حال قيام نماز مى خواند. حق تعالى فرمود : به وسيله اين قائم از آنها انتقام خواهم گرفت.
📚 علل الشرايع ، باب۱۲۹ ، ح ۱
📖 بحار الانوار ، ج۵۱ ، ص ۲۸
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
✍ بِضاعةُ الآخِرَةِ كاسدةٌ ، فاستَكْثِروا مِنها في أوانِ كَسادِها
🖌 بازارِ کالای آخرت ، کساد است. پس در همان کسادی ، زیاد خریداری کنید.
📚 بحار الأنوار ، 78/90/95
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 باید از نمازهای خود استغفار کنیم!
🎥 استاد عالی
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 این کار رو بعد از نماز انجام بده
❤️ یا اباعبدالله من طرفدار توام
🎥 #شیخ_اسماعیل_رمضانی
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🖌 دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟
🖌 گفت : مامور نیستم بگویم ، چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس (علیه السلام) خیلی اخلاص داشت ، دید نمیگوید
✍ گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس (علیه السلام) را زیارت میکنم
🖌 آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست :
☘ یکی زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)
☘ یکی گریه کردن برای ایشان
☘ و دیگری مماشات کردن با مردم
📚 کرامات حضرت عباس (علیه السلام) ، ص۱۷۷
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای کتک خوردن شمر تعزیه از مردم و جان دادن او و اتفاقات عجیب بعد از آن
#خیلیشنیدنی
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 حضرت مادر در روضه فرزند
🎥 #سیدحسینهاشمینژاد
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 بیقراری برای اهل بیت (علیهم السلام)
🎥 #استادعالی
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🌷 آیت الله وحید خراسانی :
🖌 دلی که میخواهد از امام حسین(علیه السلام) نور بگیرد ، باید گناه را از خود جدا کند. او خیال میکند که شب تاسوعا و عاشورا به حسینیه نیامده ؛ بیچاره نمیداند که او را به حسینیه راه ندادهاند که نیامده ، نه اینکه خودش نیامده است!
🖌 وقتی بَشَر ، آلوده و ناپاک شد ، از این دستگاه دور میشود و مُقَدَّمات اِنصرافش را فراهم میکند.
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🌷 عـلامه امـینى (ره) :
🖌 شــب و روز تاسوعا و عاشورا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) صــدقه دهید چون قلبِ حــضرت اندوهناک جَدِّ غریب شان ، حضـــرت سیدالشهداء (علیه السلام) اســـت.
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ حلی :
✍ «رُوِیَ أَنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَیْنَ علیه السلام مِنْ قَتْلِهِ أَرْبَعَ خِصَالٍ جَعَلَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ وَ أَنْ لَا تُعَدَّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ مِنْ أَعْمَارِهِمْ»
🖌 همانا خداوند در عوض کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) چهار خصلت به ایشان عطا کرد :
1⃣ شفا را در تربت او
2⃣ اجابت دعا را زیر قبه او
3⃣ امامان را از ذریه او قرار داد
4⃣ روزهای زائران او از عمر آنها حساب نمیشود.
📚 وسائل الشیعه ، ج۱۴ ، ص۵۳۷
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 دعایی که هفت امام معصوم اجابت آنرا تضمین کردند.
#بهدوستانتانارسالکنید
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 حسین (علیه السلام) برادرش را در کنار علقمه باقی گذاشت با کمری خم به سمت خیمه بازگشت در حالی که با آستین ( یُکفکِفُ الدُّموعَ بِکَمِّه ) اشکهایش را پاک میکرد...
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.
5:47 اذان صبح
امام (علیه السلام) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
حدود 6
امام حسین(علیه السلام) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
7:06 طلوع آفتاب
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (علیه السلام) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (علیه السلام) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (علیه السلام) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
حدود 8
بعد از سخنرانی امام (علیه السلام) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود 9
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (علیه السلام) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران شهید شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد شهیدان تیر اندازی. با تعداد شهداء حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
حدود 10
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(علیه السلام) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (علیه السلام) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(علیه السلام) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(علیه السلام) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(علیه السلام) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(علیه السلام) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(علیه السلام)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند
حدود 11
بعد از این حملات، امام(علیه السلام) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی در مقابل نگاه امام(علیه السلام) شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(علیه السلام) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است»
یک بار هفت نفر از اصحاب امام(علیه السلام)در محاصره واقع شدند،حضرت عباس(علیه السلام) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
۱۲:۵۰ اذان ظهر
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام(علیه السلام) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهرجنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد : «نماز شما قبول نمیشود.»حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(صلی الله علیه و آله) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(علیه السلام) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(علیه السلام) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(علیه السلام) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
حدود ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام(علیه السلام) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(علیه السلام) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید»
حدود ساعت ۱۴
عاقبت امام حسین(علیه السلام) و حضرت عباس(علیه السلام) تنها ماندند. عباس(علیه السلام) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(علیه السلام) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(علیه السلام) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست»
حدود ساعت ۱۵
امام(علیه السلام) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد
امام(علیه السلام) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(علیه السلام) آمدند. بعد از شهادت امام(علیه السلام) بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(علیه السلام) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (علیه السلام) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند : «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
۱۶:۰۶ اذان عصر
وقت شهادت امام(علیه السلام) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد»
گوید : آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(علیه السلام) فرو برد.
حدود ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام(علیه السلام)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(علیه السلام) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانشاسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
۱۸:۴۹ اذان مغرب
داستان روز غم انگیز عاشورا اینطور تمام میشود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
#چله_زیارت_عاشورا
🌷 علامه طباطبایی(ره) :
🖌 خوب است یک چله زیارت عاشورا، از روز عاشورا تا روز اربعین (اگر توانستند با صد لعن و صد سلام) قرائت شود.
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در مراسم تعزیهای در عراق کسی که نقش امام حسین علیهالسلام را بازی میکرد آنقدر با احساس گفت: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ که با عکسالعمل عجیب مردم مواجه شد!😭
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
✅ مکاشفه عجیب علامه در روز عاشورا
🖌 حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از شیخ هادی مروی که از خود مرحوم شیخ احمد پایانی شنیده بود ، داستانی از مرحوم علامه طباطبایی در روز عاشورا نقل کرد که شرح آن به صورت زیر است :
✍ «مرحوم پایانی می گفت : صبح عاشورایی بود و دلم خیلی گرفته بود ، گفتم بروم حرم حضرت معصومه توسلی کنم و اشکی بریزم شاید دلم باز شود ، به حرم رفتم و زیارت کردم اما هنوز سنگینی غمی را روی سینه خود حس می کردم.
🖌 به طرف قبرستان ابوحسین (معروف به قبرستان قم نو که مرحوم رسول ترک و کربلایی کاظم در آن دفن هستند) رفتم. آن زمان همهاش قبر نبود.
🖌 دیدم گوشه قبرستان پیرمردی ایستاده و مشغول کاری است ، توجهم به او جلب شد به طرفش که رفتم دیدم مرحوم علامه طباطبایی است که سر و پای برهنه مشغول خواندن زیارت عاشورا است.
🖌 برای اینکه مزاحم حال معنوی ایشان نشوم رفتم پشت سر ایشان و مشغول به همراهی شدم ، تا اینکه ایشان زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندند و نمازش را هم به جا آوردند.
✍ بعد از نماز رفتم جلو و اظهار ادب کردم ، علامه فرمودند : آشیخ احمد امروز چه روزی است؟
گفتم : روز عاشورا است.
فرمودند : امروز چه خبر است؟
گفتم نمی دانم آقا.
فرمودند : امروز روزی است که زمین و آسمان بر حسین (علیه السلام) خون گریست ، می خواهی ببینی؟
🖌 فرمودند : این گونه گریه می کنند و دست برد و یک کلوخ برداشت و در دست فشرد. ناگهان دیدم خون از وسط کلوخ بیرون زد و از میان انگشتان علامه جاری شد.
📚 خبرگزاری رسانیوز
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
🖌 این جمله مرحوم علامه خیلی ها را گریاند
✍ کسی چه میداند ، شاید سوره #یاسین ، همان #یاحسین است که بی سر شده...
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از هر کسی بجز آیتالله بهجت این جمله را میشنیدم، حس میکردم شاید غلو کرده باشد.
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470
❓چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟!
✍ حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🖌 وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
🖌 نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى آيد.
🖌 حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🖌 بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🖌 گفتم : « سلام عليكم» .
🖌 گفت : «مسئلةٌ» یعنی سوالی داشتم؟
🖌 گفتم : « بفرماييد».
🖌 گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🖌 گفتم : « بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
✍ آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند ؟»
🖌 گفتم : «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
✍ مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🖌 گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🖌 گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🖌 گفتم : من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
🖌 گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود ، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
✍ آقا سید می گوید : من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
🖌 گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🖌 گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🖌 گفتند : « چى هست؟»
✍ گفتم : « روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
🖌 اما در جريان متوكل ، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🖌 نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود ، از اول خود حضرت مى خواستند ، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
✍ آن آقا كه پشت سر بود، فرمود : « درست است.»
🖌 آقا سید مصطفی می گوید : بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم حضرت ولی عصر علیه السلام بوده اند)
☀️ به ما بپیوندید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1582039040C6a7a30e470