#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#واژه_تنبیه(۱)؛
✅ درباره اصطلاح (تنبیه) گفته شده:
1⃣ اقول: هو فی اللغه مصدر من نبهته الشیء، اوقفته علیه، او نبهت فلانا من نومه ای ایقظته.
2⃣ و فی الاصطلاح: اشاره الی شیئ غفل عنه المخاطب.
3⃣ و قیل: ما یشیر الی المذکور قبله بطریق الاجمال.
4⃣ و قیل: ما لو جرد النظر الی الابحاث السابقه یعلم الابحاث الآتیه.
5⃣ و انما یستعمل فیما تعلق به ضرب من العلم سابقا او کان فی حکمه، کما فی البدیهیات.
6⃣ او انما یستعمل حیث لا یحتاج الی الدلیل کالبدیهی و ما تعلق به علم سابقا فی حکمه.
7⃣ و هو خبر مبتداء محذوف.
8⃣ و قیل لا محل له من الاعراب لانه بمنزله البیاض بین المسالتین.
📗 حاشیه جونگی، ص ۹۴.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#واژه_تنبیه_(۲)؛
✅ درباره واژه (تنبیه) گفته شده:
1⃣ واژه (تنبیه) در لغت مصدر باب تفعیل است، به معنی آن شخص را بر فلان مطلب آگاهی دادم یا فلانی را از خواب بیدار کردم.
2⃣ واژه (تنبیه) در اصطلاح، اشاره کردن به چیزی است که مخاطب از آن غفلت ورزیده است.
3⃣ گفته شده: تنبیه اشاره تفصیلی به مطلبی است که قبلا به طور اجمالی مطرح شده بود.
4⃣ تنبیه درباره مطلبی می آید که اگر خود مخاطب در مباحث قبلی دقت می کرد، آن مطلب را می فهمید.
5⃣ و این است و جز این نیست که واژه تنبیه در یک نوع مطلب علمی به کار می رود که سابقا گذشته بود یا در حکم سابق است، مانند مطالب بدیهی که حتی اگر سابقا ذکر نشده باشند، به خاطر بدیهی بودن گویا در سابق گفته شده اند.
6⃣ یا این است و جز این نیست که واژه تنبیه در مطلبی به کار می رود که نیاز به دلیل ندارد، مانند بدیهیات؛ یا مطلبی که در سابق به آن علمی تعلق گرفته و در حکم بدیهی می باشد.
7⃣ واژه تنبیه مرفوع است و خبر برای مبتدای محدوف می باشد مثلا (هذا تنبیه) یا مبتدای موخر برای خبر محذوف می باشد، مثلا (هاهنا تنبیه).
8⃣ عده ای گفته اند واژه تنبیه محلی از اعراب ندارد، زیرا مانند سفیدی بین دو مساله می باشد.
📗حاشیه جونگی، ص ۹۴.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#واژه_تنبیه_(۳)؛
✅ جناب ابو البقاء درباره واژه (تنبیه) می نویسد:
1⃣ هو اعلام ما فی ضمیر المتکلم للمخاطب.
2⃣ من نبهته بمعنی رفعته من الخمول.
3⃣ او من نبهته من نومه بمعنی ایقظته من نوم الغفله.
4⃣ او من نبهته علی الشیء بمعنی وقفته علیه.
5⃣ و ما ذکر فی حیز التنبیه بحیث لو تامل المتامل فی المباحث المتقدمه فهمه منها بخلاف التذنیب.
✅ خلاصه آنکه واژه تنبیه در هنگام بیان مطلبی به کار می رود که آن مطلب از مطالب قبل فهمیده می شود و هنگام برخورد به واژه تنبیه باید مطالب قبل را بررسی کرد تا متوجه شویم از کجای مطالب قبلی این مطلب فهمیده شده است.
📗 کلیات ابو البقاء، ص ۲۴۰.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#شاذ_نادر_ضعیف؛
✅ درباره این سه اصطلاح گفته شده:
1⃣ الشاذ هو الذی یکون وقوعه کثیرا، لکن یخالف القیاس. وقوع شاذ زیاد است، ولی بر خلاف قاعده است.
2⃣ النادر هو الذی یکون وقوعه قلیلا، لکن علی القیاس. وقوع نادر کم است، ولی بر اساس قاعده است.
3⃣ الضعیف هو الذی لم یتصل حکمه الی الثبوت. ضعیف مطلبی است که ثابت نشده است.
🔹نکته: گاهی این سه واژه به جای هم استعمال شده اند، مثلا گاهی به جای نادر، شاذ گفته اند.
📗حاشیه جونگی، ص ۶۴ و ۶۶.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#شاذ؛
🔹الشاذ هو الذی یکون وجوده قلیلا، لکن لا یجیء علی القیاس.
🔹الشاذ المقبول: هو الذی یکون علی خلاف القیاس و یقبل عند الفصحاء و البلغاء.
🔹الشاذ المردود: هو الذی یجیء علی خلاف القیاس و لا یقبل عند الفصحاء و البلغاء.
🔹الشاذ فی القیاس و الاستعمال ک: مسک مدووف و فرس مقوود.
🔹الشاذ فی القیاس و المطرد فی الاستعمال، کقولهم: استنوق الجمل.
🔹المطرد فی القیاس و الشاذ فی الاستعمال، کالماضی من یذر و یدع.
🔹المطرد فی القیاس و الاستعمال، نحو: قام زید.
📗 کلیات ابو البقاء، ص ۴۴۴.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
✅ الشاذ: ما یکون بخلاف القیاس من غیر نظر الی قله وجوده و کثرته کالقعود.
✅ الضعیف: ما یکون فی ثبوته کلام کقرطاس بالضم.
✅ و المطرد: لا یتخلف.
✅ و الغالب: اکثر الاشیاء و لکنه یتخلف.
✅ و الکثیر: دون الغالب.
✅ و القلیل: دون الکثیر.
✅ و النادر: اقل من القلیل.
✅ و النادره: هی النکته الغریبه التی لا یاتی بها الاولون.
✅ و المنکر: اضعف من الضعیف و اقل استعمالا بحیث انکره بعض ائمه اللغه و لم یعرفه.
✅ و المتروک: ما کان قدیما من اللغات ثم ترک و استعمل غیره.
📗 کلیات ابو البقاء؛ ص ۴۸۳، ۴۴۴، ۲۰۶.
@alafzal1400
#نکات_متنی؛
#اصطلاحات؛
#قرینه_ذو_القرینه (۱)؛
✅ ذو القرینه: لفظ متقدمی است که دلالت بر رکن کلام دارد و مسند و مسند الیه (مثل فعل و فاعل یا مبتدا و خبر) را بیان می کند؛ یعنی اصل قیام فعل به فاعل یا اصل قیام عرض به جوهر را بیان می کند.
✅ قرینه: لفظ متاخری است که قیود قیام فعل به فاعل(مثل کیفیت و حالت و صفت) یا قیود قیام عرض به جوهر را حکایت می کند و عرفا قرینه بیان کننده تمام مراد متکلم از ذو القرینه می باشد.
🔹مثال: در جمله (رایت اسدا یرمی) لفظ یرمی قرینه است که مراد متکلم رجل شجاع می باشد نه حیوان مفترس.
📗 منتهی الدرایه، محقق جزایری، چاپ قدیم، ج ۸، ص ۵۳.
@alafzal1400
هدایت شده از کلاس معارف|امیدسروش
جایگاه المیزان و روش استفاده ازآن.pdf
503.6K
✍ نوشته های پراکنده
🗂 جایگاه المیزان در بین تفاسیر و روش استفاده از آن
🔰 نوشته اصغر طاهر زاده
#المیزان
#تفسیر
#اصغر_طاهر_زاده
@daneshnameh1399