eitaa logo
❀شَـھٖـید؏‍ٰـݪاءحَـسَـݩ‌نِـجـمِـہْ❀🇵🇸
472 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
وقتےبراےِدنیاےِبقیہ‌ازدنیاٺ‌گذشتے میشےدنیاےِیھ‌دنیاآدم! آره همون‌قضیه‌«عزّتِ بعدِ شھادت» اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی🌱🌻 اطلاعاتمونھ⇩ @alahassanenajmeh_ir نـٰاشنـٰاسمونہ⇩ https://harfeto.timefriend.net/16639225622260
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠 🍃🌹آخرين نماز صبح «علاء نجمه» نماز او بود، گويی ديگر دنيا برايش تنگ شده بود و فرصتی برای برآورده شدن آرزوی مادرش و ديدن او در لباس باقی نمانده بود 🍃🌹كسی فكر نمی كرد متنی را كه در صفحه شخصی‌اش در فيسبوك نوشته است وداع آخر قبل از باشد و بعد از آن نوبت ديگران است كه درباره «علاء» بنويسند 🍃🌹او چند روز قبل از شهادتش نوشت: «اشک‌های جاری خود را آماده كنيد» اين جمله را درباره استقبال از حسينی نگاشت 🍃🌹«علاء» آماده شهادت بود، آماده ديدار محبوب... روز شهادت «علاء» روزی بود كه حتی سنگ‌ها هم به حالش گريستند و خاک‌های زمين طاقت نداشتند تا روی زيبايش را بپوشانند 🍃🌹چه سخت بود وداع آخر شهيدی كه تنها آرزويش داماد كردن پسر بود در حالی كه بايد او را در لباس سفيد و كفن بدرقه می‌كرد 🌷 تراب الحسین 🍃🌹🍃@AlaAdlon
🌷 🔰«علا»ي شاد و بشاش به هنرهاي عكاسي📸، فوتوشاب، و كارگرداني علاقه داشت و عكس بسياري از را به مناسبت‌هاي مختلف، طراحي و در صفحه‌هاي مجازي📱 قرار مي‌داد .  🔰به خاطر بارها براي بازيگري در تلويزيون🖥 دعوت شده بود اما او راه و رسم ديگري در پيش گرفته بود؛ بايد تا به گونه اي ديگر بدرخشد✨ و ستاره باشد؛ همچون نام خانوادگي اش .  🔰شهيد «علاء» با وجود به پايان رسيدن دوران ، بعد از آنكه اطلاع يافت حمله‌اي جديد عليه تروريست‌ها👹 در پيش است، از بازگشت به خانه🏡 خودداري كرد و بودن در در عملياتي ديگر را به استراحت و مرخصي ترجيح داد ✅. 🔰تنها آرزويش زيارت بارگاه و ضريح (ع) بود اما به ديدار دوست نائل نشد🚫 تا اينكه كه به قافله مدافع حريم حرم حضرت زينب (س🌷)عقيله بني هاشم پيوست و ميهمان امام و مقتدايش حسين (ع) شد؛ و چه است چنين ديدار و زيارتي😍.  🔰«علاء» در جنگ‌هاي قلمون و قصير شركت داشت. او از و شخصيت‌هاي رسانه اي مستقر در خط مقدم و از افسران بر عليه دشمن تكفيري - صهيونيستي به شمار مي‌رفت. او همچنين از فعالان فيس بوكي محسوب مي‌شد كه را منتشر و احوالات آنها را مي‌نوشت📝.  @AlaAdlon
✨﷽✨ 🌷 سال هشتاد و نه كه براي دومين بار مشرف شديم به كربلا،من چندبار به آقامحمـد گفتم براي خودمون كــفن بخريم و ببريم حرم امام حسين(عليه السلام)براي طواف،ولي ايشان همش طفره ميرفت ميگفت بالاخره يه كفن پيدا ميشه كه مارو بزارن توش... بعد چندبار اصرار كردم ناراحت شد و گفت :دوتا كفن ميخواي ببري پيش يه بــي كفــن؟!؟ اون روز خيلي شرمنده شدم...😔 ولي محمدجان نميدونستم كه قراره توهم يه روز بي كفن تو غربت.... 🔰 به روايت از همسر بزرگوار شهيد 🥀✨ @AlaAdlon
💌 🌹شهید مدافع‌حرم منوچهر ساعت یازده شب زنگ زد!📞 گفت: داداش امیر بیــــا ، باید جایی بریم مسیرش دوره نمی‌خوام تنها برم گفتم مگه کجا میخوای بــــری؟🧐 گفت: شهــــرری با موتــــــــور رفتیم💨🛵 خانه یک پیرزن و پیرمرد سالخورده👴🏻 سیستم گرمایشی آنها از کار افتاده بود🔥 بعد از مــــدتی مشکل را برطرف کردیم و برگشتیم🚶‍♂️ در راه گفتــــم: داداش! تو چه تعهدی داری که نصــــف شب این همــــه راه رو می‌کوبــــی واســــه کــــار مــــردم، بدون این که دستمزدی دریافت کنی؟🤔 منوچهر گفت: این ها پدر و مادر شهید هستند اگه پســــرشــــان زنــــده بــــود، به ما احتیــــاج پیــــدا نمی‌کردنــد! پس ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم ما در قبــال شهــــــــدا مدیونیــــــــم♥️ 💬راوی: برادر شهید 🔥
✨ شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.»نصف شب که شد.گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد.بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت:«حالا بریم»چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. 🌷 🌼☘
💌 محسن داخل اتاق گردان طرح قشنگی کشیده بود وآن را روی تابلو زده بود.. او تعدادی ستاره را به صورت حلقه ای دور هم قرار داده و عکس بچه های شهید مدافع حرم را با ترتیب تاریخ شهادت روی آن چسبانده بود.. در انتهای ستاره ها یک جای خالی گذاشته و پایین آن این جمله از مقام معظم رهبری را نوشته بود «هنوز برای شهید شدن فرصت هست. آن روزها دروازه ای برای شهید شدن داشتیم و این روزها معبری تنگ.برای شهید شدن فرصت هست، دل را باید پاک کرد» بعد از اینکه محسن به شهادت رسید، عکسش را روی آن ستاره ی خالی چسباندم.. 🌷 🌼🌱 ‌ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
🍃 پرسید: "ناهارچۍداریم مادر؟ " مادرگفت : "باقالۍپلو باماهی.. باخنده روڪردبه مادر وگفت : "ماامروزاین ماهیها را میخوریم‌ ویڪ‌روزی این ماهی ها مارا ...🌱" چندوقت بعد در عملیات‌والفجر۸درون اروندرود گم شد... مادرش‌تا آخرعمرلب به ماهی نزد...
🌷 بود💔 چند روز آخر اقامتش در دمشق ،مڪرر به زیارت حضرت رقیه می‌رفت🌹 شب آخر،چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه رفته بود شاید هم حاجت بیست و چند ساله‌اش را از دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام) گرفت💔در همان روزهای شهادت حضرت رقیه ، شهید شد🕊 🖤
•🌿❣🥺🌏👑😍🍀• 💍 بہ‌سوریہ‌کہ‌اعزام‌شده‌بود🚶🏻‍♂ بعضۍ‌شب‌ها‌با‌هــم‌در‌فضای مجازۍ‌چٺ‌میکردیم💬 بیشتر‌حرفهایماݩ‌احوالپرسۍ‌بود🍃 او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم✏️ و‌اندڪ‌ آبۍ‌میریختیم‌بر‌آتش دلتنگۍ‌ماݩ...🙃🙈 روزهای آخر ماموریتش بود🍂 گوشۍ‌تلفن‌همراهم‌را‌ڪہ روشن‌کردم📱 دیدم‌عباس‌برایم‌کلۍپیام فرستاده‌است...!😍 وقتۍ‌دیده‌بود‌ڪه‌من‌آنلاین نیستم😕 نوشتہ‌بود: آمدم‌نبودۍ؛‌وعده‌ۍ‌ما‌بهشت..💔 🥺😭🌏👑 بہ‌روایت‌همسرشهید🌸 🌹✨ ـــــ🍂🥀ــہـ۸ـــــہـــــ۸ـــــ ‌ •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
+میگفت: . من‌دوست‌دارم‌هرکاری‌میتونم برای‌مردم‌انجام‌بدم‌حتی..☝️🏼 بعدازشهادت!‌ . -چون‌حضرت‌امام‌گفت: مردم‌ولی‌نعمت‌ما‌هستند… :)♥️ . •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•
📝 🌹شهید مصطفی صدرزاده 💠می‌گفت: مرتضی علی(ع) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند. کسی که توی فقط سینه می‌زند ، خیلی کار بزرگی نمی‌کند، باید رفتار و کردارمان در و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه‌ی واقعی هستیم. •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌• @alahassanenajmeh •┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈‌•