معجزه اذان شهید ابراهیـــم هــــادی... 👆بااذان دلنشین وعارفانه ابراهیم ۱۸نفر عراقی خودشون رو تسلیم میکنند. ودر آخراین ۱۸نفری که قراربود برن جهنم،میشن شهیددرراه خــــدا... حتما ببینید 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•

🕊هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)🕊 ﷽ 🔸#کـــمـک_مومنانه 🔸#خدمت_رسانی 🔸#توزیع غذا 🔸#مرحله۴۱ 🔺#تعداد۴۰پرس 🔹#هزینه۶۰۰،۰۰۰ تومان 📅دوشنبه۲۴شهریورماه۱۳۹۹ سلام علیکم باصلوات برمحمدوآل محمد(ص) تعداد۴۰پرس 🍽غذای گرم🍽 🍗چلوکباب🍗 به همت خیرین هیئت جهت صرف شام بین خانوادههای محترم آبرومند توزیع شد ⚘سلامتی خیرین صلوات⚘ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ شماره کارت جهت کمکهای نقدی بنام بانک ملی_هیئت علمدارکربلا 6037991948714211 لطفا بعد واریز نام ومبلغ واریزی به آیدی اعلام‌شده پیام نمائید @alamdar112 #رزمندگان_هیئت_علمدار_کربلا_قم_ #تیپ__خط__مقدم__جنگ__نرم 🕊#هِیْئَت_عَلَمدارِکَربَلا(ع)#قم🕊 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯

#سلام جوابِ سلام واجب است! پس بیایید هرروز صبح... به او سلام کنیم! السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون سلام صبحگاهی 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•

🕊هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)🕊 ﷽ #جلسه #ستاد_یادواره_شهداء #خادمین_هیئت 📅دوشنبه۲۴شهریور۹۹ سلام علیکم باصلوات برمحمدوآل محمد(ص) جلسه ستادیادواره شهداءخادمین هیئت علمدارکربلابرگزارشد #محور_جلسه #برنامه ریزی مراسمات هفته دفاع مقدس #برنامه ریزی دیدارباخانواده شهداء آدرس ما در شبکه های اجتماعی 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع) 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌

ابوالفضل شیروانیان: شهید دفاع از حرم تاریخ تولد: 28 شهریور 1362 محل تولد: اصفهان هدف: دفاع از حرم زینبی تاریخ شهادت: 23 آذر 92 محل شهادت: سوریه 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•

🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 خاطراتی از زندگی شهید مدافع حرم ابوالفضل شیروانیان به روایت مادر او را که باردار بودم، به خاطر کار شوهرم رفته بودیم سیستان وبلوچستان. آنجا مربی پرورشی بودم زنگ‌های تفریح بچه‌ها می‌آمدند خوراکی‌هایشان را تعارف می‌کردند. من اما خوراکی‌ها را با خنده از دستشان می‌گرفتم و دور از چشمشان به بقیه می‌دادم. شوهرم خیلی سفارش کرده بود از دست هرکسی چیزی نخورم. بخصوص که آنجا از همه قشری شاگرد داشتم. وقتی بدنیا آمد همسرم در عرفات بود. شب عید قربان نامش را قبل از رفتن انتخاب کرده بود. یک روز که از روضه بر ‌می‌گشت، گفت:«اگر بچمون پسر باشه اسمش رو بزاریم ابوالفضل.» گفتم: اگر حسین باشه بهتر نیست؟! الان خیلی اسم ابوالفضل نمی‌ذارن. گفت: اسم حسین رو همه انتخاب می‌کنند اما ابوالفضل رو نه... پس ما میزاریم تا بقیه هم انتخاب کنند. اسم پسرمون شد ابوالفضل. 🌷 چهار سالش بود گفت:«من از این لباس‌ها که بابا می‌پوشه می‌خوام.» هر چقدر گفتیم: اندازه تو نیست هر وقت بزرگ شدی إن‌شاءالله میپوشی قبول نکرد. بالاخره یک دست از لباس‌های کهنه‌ی حاج آقا رو دادم به مادرم، ایشان هم برایش لباس سپاهی با آرم و کمربند قد آن موقعش برایش دوختند. علاقه‌ی زیادی به لباسش داشت تا مدتها که جایی می‌رفتیم همان لباس را می‌پوشید. 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان ____🌿🕊 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•

_🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊 به روایت همسر شهید رفت سر قبر تک‌تک دوستان و شهدایی که همیشه می‌رفتیم. از تنهایی برایم گفت و اینکه باید خیلی قوی باشی و مهدی را بزرگ کنی، باید تحمل شنیدن حرف‌های مردم را داشته باشی، وقتی رسیدیم نزدیک قبر حاج حسین خرازی ایستاد و گفت:«خانم، همین‌جا خوبه، قبر من همین‌جاست.» دفعه اول که رفت سوریه، توی خان‌عسل شیمیایی شد وضع سینه‌اش خراب شد و تاول‌های ریز و سیاهی تمام پوستش را پر کرده بود. هر چه گفتم برو دکتر، گفت:«جوون‌های مردم خون می‌دن، اونوقت من به خاطر یه کم گرد و غبار برم دکتر .» روزی که جانبازان سوریه را بردند دیدار آقا و رهبر معظم انقلاب یک انگشتر شرف‌شمس تای انگشتر خودشان به آن‌ها هدیه دادند. گفت:«حیف، اگه یه برگه از دکتر داشتم، منم می‌تونستم برم دیدار آقا.» دیدم مدام دست چپش را فشار می‌دهد و احساس ناراحتی می‌کند. چند بار سوال کردم: «چی شده؟» اما جواب درستی نداد. بعدا همرزمانش گفتند: «در درگیری‌های قبلی، ابوالفضل یک ‌تنه پیکر چند‌تا از شهدا را کشید عقب و فشار زیادی به دست چپش آمد. اگر ابوالفضل این فداکاری را نمی‌کرد، پیکر این شهدا به دست تکفیری‌ها و داعشی‌ها می‌افتاد. » رفتیم هیئت فدائیان حسین(ع) وقتی وارد شدیم بچه‌ها که می‌دانستند ایشان از مدافعان حرم است شروع کردند از حضرت زینب(س) و از توفیقی که مدافعان حرم دارند و ... سوار موتور شدیم و او شروع کرد به حرف زدن یک لحظه احساس کردم دارد باران می‌آید. قطره‌های آب می‌پاشید توی صورتم وقتی پیاده شدیم از چشم‌های قرمزش فهمیدم باران نمی‌آمده، اشک‌های او بود که توی سرما بر‌می‌گشت توی صورت من. گفت:«اون بار که من رفتم سوریه یه چیزی فهمیدم، شهید زاد‌اکبر گفت کسی که اینجا شهید بشه یه تیره و چهارده نشونه‌. اونجا اون‌قدر وضعیت وخیمه که اگر چهارده معصوم(ع) و غیرت‌الله، مدافع حرم عمه جانشون زینب(س) نبودن این تکفیریا حرم حضرت زینب(س) رو با خاک یکسان می‌کردن دفاع از اونجا یه امر خداییه.» گفتم:«چیش به ما می‌رسه؟» گفت:«کسی که اونجا شهید بشه چهارده معصوم میان استقبالش اگه تو راضی نشی من شهید نمی‌شم اما اگه تو راضی بشی، همچین لیاقتی پیدا کنم قول میدم پیش چهاره معصوم اسم تو رو ببرم.» وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا... ولادت، دست خودمان نیست ... ولی چگونه رفتن دست خودمان است ... برای یکی وفات و برای یکی شهادت ... می نویسند ... _🌿🕊 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان __🌿🕊 🔰کانال خبری 📻هیئت علمدارکربلا(ع)قم 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•