eitaa logo
هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
1.5هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
7.8هزار ویدیو
158 فایل
﷽ 💠هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)💠 جلسات هفتگی چهارشنبه شب ها -اطلاع رسانی مراسمات -بارگزاری تصاویر،صوت،فیلم -بارگزاری مطالب و اشعار مذهبی _تاسیس ۱۳۷۹ _آیدی خادم هیئت @alamdar112
مشاهده در ایتا
دانلود
"رابطه با نامحرم" 🔶 یکی از کارایی که رو بهم میریزه و "هیجان های کاذب" رو به انسان میده ⭕️ رعایت نکردن حدود و "ارتباط با نامحرم" هست.😒 ✅ چرا انقدر تاکید میکنه که ! ⛔️ ! 💢 طوری حرف نزن که نامحرم توجهش جلب بشه. 🔶 خصوصا توی خیلی باید باشید. ⛔️ خیلی وقتا خانمه با برادر شوهرش شوخی های معمولی کردن اما طوری خانم خندیده و لوس بازی درآورده که همین بعدا باعث شده که دچار نابودی خانوادشون بشه. یا آقایی با زن داداش یا دخترخالش بگو بخند کردن و... 💢 خدا که بیکار نبوده این مسائل رو فرموده! خانم برادر همسر پسر دایی پسر خاله پسر عمو شوهر خواهر شوهر خاله و.... همونقدر نامحرمه که متصدی بانک نامحرمه، که آقای رهگذر تو کوچه نامحرمه... 😒🚫 🔹برای این گفته که رو به خوبی میشناسه و میدونه که هوای نفس خاصیتش اینه که : 🔴 اگه بهش دادی بدبختت میکنه! ⭕️ توی حرف زدن با نامحرم چه در فضای حقیقی و چه در " " مراقب باشید 🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈• @alamdar_qom79 •┈••✾🍃🇮🇷🍃✾••┈•
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️✨ اگر کسی با هوای نفس خودش بجنگد هر روز شهید میشود... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 📣 از انتشار این متن کوتاهی نکنید 💠هيْئَت عَلَمدارِكَربَلا(قم)💠 ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯