eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
سلام مولا جان همه گل خواب نرگس بر ارد از خاک تا زمستان هم گل زیبا بیند به خاک کمتر از گلیم نه تلاشی و نه کاری برای غیبت تا تمام شود سوز هجران زمستان غیبتت خـــــدایا می دانم که هستی... گــَــر بخواهم از زیرِ آوارِغیبت  بیـرون بیایم تنهـــا ذکــرِ نامِ تــ ــو کافیســت عجل لولیک الفرج بالحجه آمین یا رب العالمین ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
پنجشنبه است ثانیه هایمان بوی دلتنگی میدهد چه مهمانان ساکتی هستند رفتگان نه بدستی ظرفی آلوده میکنند نه به حرفی دلی را تنها به فاتحه قانعند شادی روح تمام شهدا و اموات فاتحه و صلواتی قرائت کنید. 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
🌸✨حدیث کسا را در شب جمعه بخوانید با این شرط که چادر رو بیندازید روی سرتان و شمرده شمرده بخوانید و حضور امامان را تصور کنید و لابه لای دعا حاجتتان را بگویید. این روش ایه الله بهجت است برای ازدواج که تا ۵ شب جمعه باید انجام بشود. حدیث کسا برای آرزوهای سخت به کار میرود✨ 📚آیه های انتظار 👉 @Alamdarkomeil 👈
کانال شهید ابراهیم هادی
🌹همواره در این فکر بودم که موسی –علیه السلام- از آن دختر چه دید که حاضر شد برای مهریه‌ی او ده سال از عمرش را چوپانی کند! ✨جواب را خداوند در قرآن ذکر کرده است: 🌹﴿تمشي علىٰ استحياء﴾ آن دختر با شرم و حیا راه می‌رفت.. 🌹پیامبرمان –صلی الله علیه وسلم- می‌فرمایند: از حیا جز خیر و خوبی نمی‌آید.. 🌹پس چقدر خوبه همه ی زنان و دختران سرزمینمان این فرموده ی پیامبر صلی الله را همچون چراغی روشن پیش روی زندگی خود قرار دهند و به آن عمل کنند . 👉 @Alamdarkomeil 👈
💌 🌹شهــید ابراهیم هادۍ ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رڪعت میخواند ازش پرسیدم چه نمازی می‌خــوانــۍ؟ گفت: دو رڪعت نماز میخوانم و از خدا میخوام یوقت تو مسـابقه ڪسی رو نگیرم. 👉 @Alamdarkomeil 👈
⭕️ به جلسه مجمع الذاکرین رفته بودیم در مجلس حاج ابو الفتح در جلسه اشعاری در فضایل خوانده شد که ابراهیم آنها را می نوشت آخر جلسه حاج علی انسانی شروع به روضه خوانی کرد ابراهیم دیگر نتوانست بنویسد دفترش را بست وشروع به گریه کرد جلسه تمام شد در راه برگشت گفت : آدم وقتی به جلسه وارد میشه باید حضور ایشان را حس کنه چون جلسه متعلق به یک شب به اسرار من به جلسه عید رفتیم فکر میکردم که ابراهیم که عاشق حضرت صدیقه است خیلی خوشحال میشود مداح جلسه مثلا برای شادی حضرت حرفهای زشتی را در خصوص قاتلین آن حضرت به زبان آورد اواسط جلسه بود که با اشاره ابراهیم بیرون آمدیم ازش سوال کردم ناراحت شدی؟ ابراهیم در حالی که آرامش همیشگی را نداشت رو به من کرد و در حالی که دستش را با عصبانیت تکان داد و گفت تو این مجالس خدا پیدا نمیشه همیشه جایی برو که حرف از خدا واهلبیت باشه بعد ها که نظر علما را در مورد چنین مجالس سوال کردم ؛ ضرورت وحفظ وحدت بود و به نظر ابراهیم بیشتر پی بردم در فتح المبین که ابراهیم مجروح شد سریع او را به دزفول منتقل کردیم ودر سالنی که پر از سر صدا و ناله مجروحین بود قرار دادند در شرایطی که اعصاب همه بهم ریخته بود ابراهیم با صدایی رسا شروع به خواندن کرد شعر زیبایی در وصف خواند سکوت عجیبی سالن را فرا گرفت هیچ مجروحی ناله نمیکرد گویی همه چی ردیف ومرتب شده بود به هر طرف که نگاه میکردی آرامش موج میزد قطرات اشک بود که از چشم مجروحین وپرستار جاری بود خواندن ابراهیم که تمام شد یکی از پرستار ها که مسن تر از همه وحجاب خوبی هم نداشت وتحت تاثیر قرار گرفته بود پیش ابراهیم آمد و نشست وگفت تو مثل پسرمی فدای شما جوونا وبعد سر ابراهیم را بوسید !! قیافه ابراهیم دیدنی بود گوشهایش سرخ شد واز خجالت ملافه را روی صورتش انداخت ابراهیم همیشه میگفت بعد از توکل به خدا توسل به معصومین خصوصا حلال مشکلات است برای ملاقات ابراهیم رفته بودیم بیمارستان نجمیه دور هم نشسته بودیم ابراهیم اجازه گرفت وشروع به خواندن روضه علیه کرد دو نفر از پزشکان آمدند واز دور نگاهش میکردند با تعجب پرسیدم چی شده ؟! گفتند مادر هواپیما همراه ایشان بودیم مرتب از هوش میرفت وبه هوش می آمد در آن حال هم با صدای زیبا در وصف حضرت مداحی میکرد 👉 @Alamdarkomeil 👈
برای دوست داشتنت چهار فصل کم است باید فصل پنجمی باشد تا لحظه لحظه اش تو را زندگی کنم . . . 🌷شهید محمدتقی سالخورده🌷 📎روزتون شهــدایـی 🌺 👉 @Alamdarkomeil 👈