eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
210 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب میدانست. با "مسعود" رفت و آخر مجلس نشست. آن شب " ژوان" توسل خوبی پی
مسعود گفت : _ برو پی کارت تو اصلا نمیتونی توی غربت زندگی کنی برو درستو بخون. اون زمان دبیرستانی بود. رفت و بعد از مدتی آمد و گفت : _ کارم برای درست شد، رفتم با بچه ها صحبت کردم بنا شده برم ، از راه هم قاچاقی برم قم. با برادرهای مبارز عراقی رفاقت داشت. مسعود گفت : توکه فارسی بلد نیستی با قیافه بوری هم که داری معلوم میشه ایرانی نیستی. خیلی اصرار داشت و بلاخره با سفارت صحزت کردند و آنها هم با قم و در مدرسه ی حجتیه پذیرش شد. سال ۶۲_۶۳بود. ظرف پنج ماه به راحتی فارسی صحبت کرد. اجازه نمیداد یک دقیقه از وقتش ظایع شود. به دوستانش میگفت : معنایی نداره آدم روی نظم نخوابه و بیدار نشه. خیلی راحت میگفت من کار دارم شما نشستید با من حرف بزنید من باید مطالعه کنم. کتاب "چهل حدیث" و "مساله ی " را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. همیشه دوست داشت یه نامی از (ع) روی آن باقی بماند. میگفت : _به من بگید "" این رمزیست میان منو و علی (ع). یک روز از مدرسه ی حجتیه تماس گرفتند که آقا پایش را در یک کفش کرده که من زن میخوام، هر چه گفتیم حالا بزار چند سال از درست بگزره قبول نمیکند. مسعود گفت : حالا چه زنی نیخوای؟ گفت : نمیدونم باشه،سیده باشه،پدرش روحانی باشه. مسعود گفت: این زنی که تو میخوای خدا توی بهشت نصیبت میکنه. هر چقدر توجیهش کردند فایده نداشت. 🌸 .. 👉 @Alamdarkomeil 👈