#به_دنبال_برادرم
#قسمت_آخر
متعال و شهدای گرانقدر می خواهم که به من و فرزندانم نیز توفیق ادامه دادن راه شهدا و نیز توفیق شهادت را نصیبمان فرمایند...
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با دلی خسته و با قد خمیده رفتم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شهادت لاله ها را چیدنی کرد
به چشم دل، خدا را دیدنی کرد
ببوس ای خواهرم، قبر برادر
شهادت سنگ را بوسیدنی کرد🌷
پایان
عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستید میتونید با استفاده از هشتگ #به_دنبال_برادرم ، قسمت های قبل را رو مطالعه نمایند🙏
📓 @alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
شهید مدافع حرم عباس دانشگر @Alamdarkomeil 👇👇👇
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفرهی آنان هم نیستم، شهید شهادت را به چنگ میآورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام میرسد اما من چه!
سیاهی گناه چهرهام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده، حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر میشود، کور میشود، نفهم میشود، گنگ میشود و باز هم زندگی میکند.
بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را، انسان بی هوش نمیکشد، انسان خواب نمیفهمد، درد را، انسان با هوش و بیدار میفهمد.
راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شدهام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
خدایا تو هوشیارمان کن، تو مرا بیدار کن، صدای العطش میشنوم صدای حرم میآید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد.
مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم، روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم. الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم، مردهام تو مرا دوباره حیات ببخش، خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته رقیه (س) به حرمت نگاه خسته زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر (عج) به ما حرکت بده.
عباس دانشگر 1395/2/2
#قسمت_آخر
#صلوات
@Alamdarkomeil
کانال شهید ابراهیم هادی
مسعود گفت : _ برو پی کارت تو اصلا نمیتونی توی غربت زندگی کنی برو درستو بخون. اون زمان دبیرستانی بود
تاظهور:
مسعود یاد جمله ای از کتاب حضرت امام افتاد که توصیه کرده بودند "طلبه ها چند سال اول تحصیل را اگر میتوانند وارد فضای خانوادگی نشوند.
رفت و کتاب را آورد و گفت به من مربوط نیس ببین امام چی نوشته.
جمله را خواند کتاب را بست و سرش را پایین انداخت فکر کردو فکر کرد بعد چند دقیقه سکوت گفت: _باشه.
خیلی به حضرت امام ارادت داشت.
میگفت فرامین ولی فقیه در واقع دستورات اهل بیت (ع) است.
هر وقت ما میگفتیم امام میگفت بگید حضرت امام.
یک روز رفت پیش مسعود و گفت میخوام برم جبهه.
اوایل عملیات مرصاد بود.
مسعود گفت : حق نداری.
گفت: باید برم
مسعود گفت: جنگ برای ایرانیهاست تو برو درستو بخون.
گفت : وقتی حضرت امام گفتند واجبه برم.
فردای آن روز رفت رفته بود لشکر بدر
و به عنوان بسیجی، اسم نوشته بود
و رفت عملیات مرصاد.
هنوز یک هفته نگزشته بود که خبر شهادتش رو دادند اون موقع تقریبا بیست و چهار سال داشت.
از زمان بلوغ تا شهادتش هشت نه سال بیشتر طول نکشید اما هر روز یک قدم جلو تر بود.
مسیحی بود سنی شد و بعد شیعه مقلد امام و مترجم و در بلاخره رزمنده .
چقدر راحت این قوس صعودی را طی کرد
چقدر ساده.
کمال آگاهانه کامل شد و در یک کلام بنده خوبی شد.
کمال عزیز ریشه های باورت در ضمیر ما
تا همیشه سبز باد...🌹🌷
شهید راه اسلام کمال کورسل
#قسمت_آخر
👉 @Alamdarkomeil 👈