هنگام اذان صبح بود که وارد مسجد شد.
چند رکعت نماز خواند،
و بعد به بالای بام مسجد رفت.
نگاهی به افق کرد و فرمود:
ای سپیده دم!
نشد که روزی طلوع کنی،
و چشمان علی در خواب باشد!
الا این شب،
که آخرین شبی است،
که چشم #علی را بیدار می یابی...
@alaviaat | منتهیالآمال،ص۱۲۶
با فرق شکافته در محراب
به "ابن ملجم" نگاه کرد؛
که دستانش بسته بود.
با صدایی ضعیف
و همراه با دلسوزی و مهربانی!
فرمودند:
ای مرد، گناه بزرگی کردهای!
مرتکب امری عظیم
و فعلی بسیار بزرگ شدهای!