#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
قنات چهل دیوونه
خب اول جونم براتون بگه داستان قنات چهل دیوونه خیلی شباهت داره به داستان کشتی نوح!!! چرا؟ کمی حوصله کن تا برات بگم * آخه حضرت نوح (ع) کشتی نوح را در جای فعلی مسجد کوفه به دستور خداوند ساخت که اصلا در نزدیکی مسجد کوفه دریا نبود مردم به خاطر همین چقدر به حضرت نوح متلک گفتند و مسخره کردن که داستان بلندی داره و همان مردم زمان طوفان نوح به او التماس کردند سوار کشتی شوند و الی آخر داستان * ولی ما درباره قنات چهل دیوونه داریم تاریخ میگوییم اول براتون بگم قدمت این قنات به کمتر از صد سال میرسه در آن زمان که زمینهای دشت پایین فردو با کمبود آب مواجه بودند مرحوم کبل خلیل رنجبر پدر شهیدان والامقام محمود و محمد رنجبر به فکر یک قنات افتاد و حدود چهل کارگر اجیر کرد تا قناتی حفر کند لذا هر چه چاه و کوره کند به آب نمیخورد و برای همین مردم متلک میگفتن و مسخره میکردن که کبل خلیل و کارگر هاش دیوونه هستند ولی کبل خلیل ناامید و دلسرد نشد کوره اول که به رودخانه کریز متصل است را رها کرد و به سمت رودخانه درب تهرون کوره ای دیگر کندند و دوباره کوره ای دیگر از کوچه رنگرزها به سمت گوئل حفاری کرد که خوشبختانه به آب خورد والان هم قنات سه رشته کوره و با حلقه چاههای زیاد که به هم متصل است را کبل خلیل آن را بنیاد کرد که هنوز پابرجاست تا اینجا داشته باشید ادامه تاریخ قنات را در پست بعدی بخوانید
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
ادامه تاریخ قنات چهل دیوونه
تا آنجا گفتیم که قنات را مرحوم کبل خلیل رنجبر پدر شهیدان والامقام محمود و محمد رنجبر بنیاد کرد که هنوز پابرجاست همان مردم که متلک میگفتن و مسخره میکردند سال ها از آب همین قنات برای خوردن و کشاورزی استفاده کردند و بعدها این قنات با اسم چهل مومن شناخته میشود این هم خلاصه ای از تاریخ و ناگفته های قنات چهل مومن بود که به رشته تحریر در آوردم روح مرحوم کبل خلیل رنجبر پدر شهیدان والامقام محمود و محمد رنجبر و همه کسانی که در ساخت این قنات او را یاری کردند شاد و این قنات باقی الصالحات برای آنان باقی ماند
خب البته تلنگر هم داره این قنات متأسفانه توی سالهای گذشته مردم فصلی خاوه مقداری زیادی از آب این قنات را خریداری کردند و یواش یواش داره این قنات از فردو گرفته میشه و همه ما خواب هستیم
اینم تاریخ قنات چهل مومن فردو بود که به رشته تحریر در آوردم در تاریخ بعدی تاریخ بیشه رضا را به رشته تحریر در خواهم آورد
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
تاریخ بیشه رضا
بیشه رضا منطقه ای بین چاله دشت فردو و دره عاقله و از شمال به نره سف واقع شده بیشه به جایی گفته میشود که درختان سربه فلک کشیده و پر آب گفته میشه این منطقه به علت وصل به دره ایزنا و آبریز قناتهای آب عمومی و چشمه ملاابوطالب و چشمه خاله صدیق و چشمه سارهای عاقله در قدیم از فراوانی آب زیاد برخوردار بوده در قدیم اصلا دشت فردو درخت کم بوده به تعداد انگشتان دو دست شاید پدر مرحوم مشهدی محمد رضا نژاد یعنی پدربزرگ شهیدان والامقام احمد و عباس رضا نژاد در این محل درختان زیادی کنار هم و به فاصله خیلی نزدیک زد اینجا درختان صنوبر و سفیدال آنقدر زیاد بود که حتی آفتاب به زمین نمی رسید اینقدر درختان نزدیک هم بود که اگر از درخت اولی بالا میرفتی میتوانستی از درخت آخری پایین بیایی درخت صنوبر و سفیدال رابه خاطر چوبش کاشته بود چون قدیم تمامی خانه های فردو تیر چوبی بود واز برگ آن برای گوسفندان استفاده میشد ترکه درختان هیزم بوده برای پخت نان و گرم کردن کرسی استفاده میشد این بیشه اولین بیشه ای بوده که در فردو پایه گذاری شده توسط رضا شادمند به خاطر همین به بیشه رضا معروف شد که بعدها شیخ علی اکبر رمضانیان هم درختان صنوبر و سفیدال زیادی در کنار همین ویشه زد بیشه وسعت یافت در حال حاضر حتی آثاری از آن درختان تنومند نیست نه فقط در ویشه رضا کل دشت فردو متاسفانه به ویرانه تبدیل شده ادامه تاریخ این بیشه را در پست بعدی بخوانید
تاریخ نگار علی برومند فردویی
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
@albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
ادامه تاریخ بیشه رضا
و اما ادامه تاریخ بیشه رضا🌹 و اکثر صاحبان قدیم آن یا بین ما نیستن یا به شهر مهاجرت کرده و فرزندان آنان هم که به زندگی شهری ملموس شده و خیلی از آنها نمیداند کدام قطعه زمین برای آنان است و خیلی از آنان حتی عارشان میشود بیل کشاورزی کول کنند و در آخر امیداورم دشت فردو بوی گل خیار و خربزه و میوههای جورواجور همون قدیم را بدهد به امید آن روز و اما تلنگر از بیشه رضا برو تا قنات مرق سالیان سال است که هیچ بذری در این زمین ها کاشته نشده و پس فردا منابع طبیعی دست روی همه این املاک خواهد گذاشت و ملی اعلام خواهد کرد
این هم تاریخ بیشه رضا بیشه ای را که پدر مرحومین مشهدی محمد مشتی رضا و حسن مشتی رضا بنا کرد و به نام خودش در تاریخ فردو ثبت شد
اسامی که در تاریخ بیشه رضا نام برده شد روحشان شاد و یادشان گرامی باد
در تاریخ بعدی ناگفته های در بالا را به رشته تحریر در خواهم آورد
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
تاریخ در بالا و همچنین در کریز
اول جونم براتون بگه همانطور که خودتون میدانید در فردو بیشتر کلمات به زبان فردویی راحتر و روانتر تلفظ میشه مثل کلمه درب که ( در) تلفظ میشود خب بگذریم (در) بالا در قسمت سمت راست باغ کرون حد فاصل آسیاب بالا و دره باغ بالا است در تاریخ های گذشته از یاغی ها و جنایت های آنان در فردو گفتیم و ساخت قلعه که در جلوی تکیه فعلی در فردو ساخته شد زمانی که فردو گسترش یافت فردویی ها قلعه اول که تاریخش را گفتم به فکر قلعه دیگری افتادند حالا قلعه دوم کجاست کمی حوصله کن برات خواهم گفت قلعه دوم جای فعلی خونه های حاج علی سعادتی و آقای رضا اسماعیلی و حاج حسن قلی زاده بوده چون اون زمان فردویی ها تجربه زیادی در ساخت قلعه داشتند قلعه دوم از قلعه اولی لاکچری تر و مجهزتر بوده و دو در داشته با برجهای بلندتر یک در به سمت کریز باز میشده که معروف بوده به در کریز و در دوم به سمت باغ بالا باز میشده که معروف بوده به در بالا شاید علت اینکه قلعه دو تا در داشته احتمالا یکی از درها در اضطراری بوده برای تعقیب و گریز و در دیگر برای ورود و خروج بوده این محل از آن زمان به در بالا و در کریز معروف شده قلعه ها معمولا برای امنیت روستا ساخته شده برای مقابله با دزد و راهزن که آن زمان فت و فراوان بوده !!! اینم تاریخ (در) بالا و (در) کریز در تاریخ بعدی ناگفته های دره گنبذی و سنگ گنبذی را به رشته تحریر در خواهم آورد
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
تاریخ سنگ گنبذی
اول جونم براتون بگه این سنگ سالیان خیلی دور قبل از تشکیل فردو از کوه چال جدا شده و در این دره آرام گرفته و برای همیشه ساکن شده حالا اصل اسم دره و سنگ گنبدی است که فردویی ها به خاطر راحت تلفظ کردن گنبذی میگویند و خیلی اعتقاد دارند زیر این سنگ گنج هست که بعید به نظر میرسه خب بگذریم همانطور که در تصویر ملاحظه میکنید سنگ به شکل گنبد است و این دره برگرفته از شکل و نام این سنگ است خب شاید سوال پیش بیاد این دیگه تاریخ نداره داره خوبم داره کمی صبر کنید تا براتون بازگو کنم در قدیم از عید تا روز سیزده به در مردم برای گردش طبیعت و شادی و پایکوبی به این محل میآمدند و کلی خوش بودند اوج خوشی و شادی روز سیزده بدر بود مردم کل روستا به این دره میآمدند و روی همین سنگ به شادی و پایکوبی میپرداختند و پسران و دختران دم بخت کنار همین سنگ علف گره میزدند تا بختشان باز شود جالبه که به خاطر سادگی و عقیده زیاد بختشان باز میشد
از روزی که رادیو و تلویزیون و کامپیوتر وگوشی و آت و آشغال های امروزی دراومد خوشی از زندگی مردم رخت بر بست صله رحم ور افتاد همه از هم دور شدند و روز به روز بدتر خواهد شد که بهتر نخواهد شد خلاصه سنگ گنبذی نماد استحکام خانواده بود نماد عشق بود و شادی که دیگر تا قیام قیامت هرگز تکرار نخواهد شد اینم تاریخ دره و سنگ گنبذی خب در شبهای دیگر از تاریخ بیرون میایم و کمی به رسم و رسومات قدیم فردو خواهیم پرداخت
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
رسم و رسومات عید نوروز قدیم فردو
ماه اسفند که میشد توی خونه ها فرش های گرانقیمت امروزی نبود گلیم بود و زیلو یادمه گلیم و زیلوها را بار الاغ میکردند وبه دره ایزنا که وصف آن را برایتان گفتم می بردند و همه محل کمک هم میکردند و میشستند و روی کوههای همانجا ولو میکردند فردا میرفتند میآوردند که در همین روز فرش شوری همانجا ی چای دونگی مفصل برگزار میکردند با شادی و پایکوبی این از فرش خونه میرسیم به اتاق های قدیمی آنروز چون در خانه ها نان میپختند و در کرسی ها آتش میآوردند همه اتاق ها سیاه بود میرفتند با هزار زحمت مقداری گچ گیر میآوردند داخل یک ظرف مقداری گچ درست میکردند و کف دست را داخل گچ میزدند و به دیوار میزدن واسم آن گلچه بود همه از بزرگ و کوچک در این کار شرکت میکردند گلچه ها از بزرگ به کوچک همه جوره بود بعد نون شیرمال با کلی مخلفات می پختند تخم مرغ رنگ میکردند از آب و آجیل های دست ساز خودشون که نگو و نپرس روز عید موبایل نبود قرطی بازی های امروزی نبود همه اول به دیدن ریش سفید ها میرفتند کلی عیدی میگرفتند دلهای ساده اون روز هرگز دیگر تکرار نمیشه درسته خونه های آن روز گچ بری و نماهای رومی و درب دوجداره و دوربین دزدگیر و کوفت و زهر مار های امروزی نداشت ولی داخل همون اتاق ها مردمانی ساده و بی ریا همه با لب های خندون بودند که همیشه یار و یاور هم بودند زندگی میکردند ادامه تاریخ در پست بعدی
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
و اما ادامه تاریخ رسم و رسومات قدیم فردو
از بازی های قدیم و عید نوروز در فردو میتوان به الغ ماچو و مره بازی و کوت کوتک بازی و قائم موشک و خرپشتک و حاجی گرموشک و گگه بازی ریگ به دومن و سرگرمی های فراوان دیگر اشاره کرد از روزی که تلویزیون و موبایل و کامپیوتر و آت وآشغال های امروزی در اومد همه اون بازی ها رفت کنار و فراموش شد شادی و طراوت ور افتاد عشق و صفا و صمیمیت ور افتاد صله رحم ور افتاد عوضش الان برادر از برادرش سیره خواهر از خواهر سیر جاری پشت سر جاری حرف میزنه باجناق از باجناق فراری خلاصه دید و بازدید امروز شده چند پیامک نا به دلونه هیچی ولش سرم درد گرفت از عید قدیم خیلی خاطرات دارم که اینجا اندازه کافی برای گفتن نداره این قطره ای از تاریخ عید نوروز قدیم فردو بود که بیان شد
پیشاپیش عید همگی مبارک باشه
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
ادامه رسم و رسومات ماه رمضان قدیم فردو تا آنجا گفتیم که مشغول نماز صبح می شدند حالا چطور میفهمیدند افطار شده وقتی آفتاب از کوه عبدالوهاب رخت برمی بست کمی صبر میکردند هوا به صورت گرگ و میش دربیاد و برای احتیاط کمی بیشتر صبر میکردند و بعد افطار میکردند زمان اذان صبح و مغرب را باید بزرگتر خانواده اعلام میکرد و همه گوش به فرمان او بودند حالا سوال زمانی که ابری بود چکار میکردند که از مادربزرگم سوال کردم ایشون فرمودند تابع بزرگتر خانواده بودند هرچه بزرگتر خانواده میگفت اطاعت میکردند خب اینجا ی تلنگر برای نوجوانان و جوانان دارم !!!! قدیم نوجوانان و جوانان حتی بدون اجازه بزرگتر آب نمینمیخوردن اصلا توی این زندگی ماشینی متاسفانه نوجوانان و جوانان امروزی کمتر گوش شنوا دارن و به بزرگتر ها کمتر گوش میکنند علت به خاطر مقدار سوادی هست که آموختن البته باپول بزرگتر مهندس شدند باسوادشدند کت و شلوار اتو کرده را بزرگتر خانواده براشون خریداری کرده عزیزان جوانان و نوجوانان هرچه دارید از بزرگتر خانواده و از دست های پینه بسته اوست اگه احترام پدر و مادر را داشته باشید همیشه عاقبت بخیر خواهید شد و فرزندان شما هم در آینده از شما احترام خواهند گرفت به قول پیران فردو از هر دستی بدهی از همون دست پس میگیری این صرفا جهت تلنگر و اطلاع بود و اما ادامه تاریخ رسم و رسومات قدیم فردو درباره همین ماه مبارک رمضان خواهد بود
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
آداب ورسوم ماه مبارک رمضان در قدیم فردو
ادامه ناگفته های ماه رمضان در قدیم در پست قبلی گفتم که وسایل ارتباطی امروز نبود و ادامه ماجرا اول جونم براتون بگه از هفته ها قبل برای ماه رمضان تدارک دیده میشد چون زمان قدیم نانوایی نبود لذا از قبل ماه مبارک رمضان تهیه نان شروع میشد و در اکثر خونه ها تنور نانوایی بود مردها برای آوردن هیزم به دشت و صحرا میرفتند و زنان مشغول خمیر کردن در سیله های مخصوص خمیر خلاصه خانم های پا به سن گذاشته شاطر و خانم های جوانتر چونه گیری و شید کردن خمیر به عهده آنان بود نان های گرده که تمام میشد نوبت به نون شیرمال با کلی مخلفات می رسید در آخر نون پختن ته خمیرها جمع میشد و با آن نون خشکبا می پختند و برای ماه رمضان آماده میشد گوسفندی چاق هم کشته میشد و با آن قرمه می پختند کلی هم آب و آجیل برای ماه رمضان آماده میشد تا در شب نشینی های ماه رمضان دور هم با بگو و بخند کلی خوش بودند نوجوانان را هم به روزه میکردند و به اصطلاح روزه کله گنجشکی میگرفتند تا با ماه رمضان در سالهایی که روزه بر آنان واجب میشود مانوس شوند اون زمان مثل حالا نبود روزی خواری در ملا عام عادی شده حتی خودم که امامزاده بوره میروم میبینم خانوادگی روزه خواری میکنند بعد از امربه معروف که میکنیم کلاه شرعی سر خود میگذارند میگویند مسافر هستیم قدیم رسم مسلمانی حرف نداشت الان دینداری کم رنگ شده ادامه رسم و رسومات رمضان در تاریخ بعد
تاریخ نگار علی برومند فردویی🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
ادامه رسم و رسومات
جوانان و نوجوانان روستا هم منتظر بودند تا شب سیزده و چهارده و پانزده ماه مبارک رمضان از راه برسه تا در گروههای مختلف به درب همه خونه ها میرفتند و کلی آب و آجیل و پول از صاحب خونه ها میگرفتند که معروف بود به والشمس و الضحاها هر گروه در دسته های ده بیست تایی درب خونه ها میرفتند یک نفر سر گروه میخواند و بقیه جواب میدادند هاهاها والشمس و الضحها هاهاها والقمر اذا تلاها هاهاها مشتی حسن شمایی هاهاها نارنج دست شاهی هاهاها کلچه سمور میخواهی هاهاها بپوش بپوش نججایی هاهاها اشرفی بیار و خورده کن هاهاها خرج بچه های کوچه کن هاهاها تا بچه ها راضی شوند هاهاها از در خونت راهی شوند هاهاها و صاحب خونه هرچه در خونه داشت از قبیل پول و آب و آجیل برای اینها میآورد و همه داخل یک گونی یا یک لنگی میریختند بعد میرفتند ی جایی باهم تقسیم میکردند البته بعضی سرگروه ها خیلی خاطر جمع نبود لذا هرچه از والشمس و الضحها به دست آورده بودند را برمی داشت و فرار میکرد خلاصه اون دوره و آن شبها هم خاطراتی داشت و بعضی تک نفره میرفتند درب خونه ها برای جمع کردن پول و آجیل که بهش میگفتند کلید زنی نفر یک چادر سر میکرد و یک قاشق داشت و به درب خونه ها میزد و طلب پول و آب و آجیل میکرد بدون آنکه حرف بزنه فقط قاشق به درب میزد آن زمان هم برق نبود تاریک صاحب خونه کلید زن را نمیشناخت و کمک میکرد اینم از شب های ماه مبارک رمضان قدیم ولی این داستان هنوز ادامه دارد که تاریخ بعدی به رشته تحریر در خواهم آورد
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo
#تاریخ_فردو_و_ناگفته_ها
در شب عید وقتی خاطر جمع میشدند فردا عید است موذنین روی پشت بام میرفتند و دعای روز عید را می خواندند و به دیگران خبر میدادند که فردا عید است فردای روز عید نماز در بیابان و در فضای باز خوانده میشد لذا صبح روز عید هرکس یک زیلو و یک سجاده برمی داشتند و با کل اعضای خانواده به بیابان که از قبل تعیین شده بود برای نماز عید فطر همه فردو به صورت دسته جمعی یکجا نماز عید برگزار میشد تک خان دعای قنوت عید میتوان به اسامی مرحوم حاج غلامرضا کربلایی و زنده یاد مرحوم حاج حسن شکارچی و کسانی دیگری هم بودند که جا برای گفتن نداره از امام جماعت های عید فطر میتوان به آخوند ملا غلامحسین و ملا آقا جمال شریفی و آشیخ حسین و آشیخ حسن مردانه و آیتالله رمضانیان و آشیخ علی رمضانیان اشاره کرد بعد از نماز عید همگی به دیدار کسانی میرفتند که در آن سال یکی از عزیزان خانواده را از دست داده بودند و با آنها ابراز همدردی میکردند این هم خلاصه ای از آداب و رسومات قدیم ماه مبارک رمضان فردو بود
تاریخ نگار علی برومند فردویی 🌴🌴
کانال تاریخی آلبوم خاطرات فردو را
در پیام رسان ایتا دنبال کنید 👇👇👇👇
https://eitaa.com/albom_khaterat_fordo