eitaa logo
آلبوم خاطرات دفاع مقدس
121 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
7 فایل
کانال جهت جمع آوری خاطرات بازگو نشده و عکسهای رزمندگان و شهدای عزیز که در آلبوم شخصی شما بزرگواران بایگانی شده است میباشد. 🌐ارسال نظر : @kosaronnabi135 @Ya_hossein99
مشاهده در ایتا
دانلود
سید رضا نریمانی_هفتگی 9 دی 95_شور_ یه روز از این سرگذشت-1484556737.mp3
12.96M
مادر سیدرضا نریمانی در راه برگشت از کربلا براثر سانحه از دنیا رفت و به زیارت ارباب شتافت این قطعه از سیدرضا رو به خودش و مادر مرحومش تقدیم میکنم😭
هدایت شده از بسیج خواهران مهدیه
در جولای سال ۲۰۱۴ هنگامی‌که ارتش اسرائیل به حمله کرد، برای شهرک‌نشینان روزهای خوشی بود! با شروع غروب خورشید بر روی ،  هر روز عصر بر فراز تپه‌های نزدیک به مرز غزه جمع می‌شدند تا شادی کنند و از تماشای بارانِ بمب‌هایی که چند مایل دوتر زندگی را برای فلسطینی‌ها جهنم می‌کرد، لذت ببرند. مبل‌های قدیمی، صندلی‌های باغ، صندلی‌های ماشین ضربه‌خورده و جعبه‌های واژگون‌شده، سکوهای تماشاچیان می‌شدند. خبرنگار گاردین نوشته بود: " در بالای یک تپه، به شاخه‌های یک درخت کاج تاب بسته‌اند که به ساکنان آن اجازه می‌دهد به آرامی در نسیم لذت ببرند. برخی بطری‌های آبجو، نوشابه و تنقلات می‌آورند." یک دختر ۱۹ساله‌ی شهرک‌نشین به خبرنگار گفته بود: "ما آمده‌ایم تا بمباران را نگاه کنیم. این چهارمین شبی است که بالای تپه آمد‌ایم. چند ساعت اینجا خواهيم بود. جالب است." خبرنگار نوشته بود که او و دوست‌پسرش یک کوله‌پشتی پر از نوشیدنی و کیسه‌های چیپس همراه آورده‌اند. 🔻طی آن چند شب، ۵۳۰ کودک در غزه سلاخی شدند.
هدایت شده از کانال حسین دارابی
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا کرمان خونه ننو با امید و مجید هستیم، مجید ذاتا طنزه، فکر نمیکردم از این موضوع بتونه طنز تولید کنه😂 @omidmajid0098 روز مادر خونه مادری هستیم که دهن دشمنو آسفالت کرده👌 ماشالله به این مادر. سراسر نوره واقعا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
برای برادرم حسین دارابی حسین جانم، سلام علیکم از دیروز که راوی زخمهای کرمانِ عزیز بودی ، نگرانت بودم. دیدم چند ساعت در سکوت رفتی و دیگر هیچ چیزی منتشر نکردی. فهمیدم شوک بزرگی برایت بوده و حال و هوای دلت بدجوری ابری شده حال دلت را خوب می‌فهمم ، رفیق ۲۵ ساله... یکی ، دوسال بیشتر از حمله ناجوانمردانه داعش نگذشته بود که برای انجام کاری به سوریه رفتم. هفته اول در دمشق بودم و هفته دوم به حلب رسیدم. دقیقا همان روز اول به همراه ابوحامد و آقا سید رفتیم اطراف را ببینیم‌، در حال گشت‌زنی بودیم که خبر دادند داعشی‌ها به یک خانه نفوذ کردند و قتل‌عام. هنوز تصوّر درستی از جنگ نداشتم شور و حال خوبی داشتم و سرم درد میکرد برای دعوا. دوان،دوان رفتیم به سمت محل حادثه پیچیدیم توی کوچه هنوز به‌خاطرم هست درب دوم، سبز رنگ بود، خانه‌ای شمالی. وارد خانه شدیم... من تا به حال قتلِ‌عام ندیده بودم. مادر خانه ۳ تیر خورده بود و یک تیر خلاص ۲ دختر یک طرف، که سر یکی را بریده بودند و دیگری سهمش گلوله  بود. پدر خانه و ۲ پسرش هم که معلوم بود مقاومت کرده بودند وحشیانه کشته شده بودند. برایت نگویم چه ساعت سختی بود اصلا زمان ایستاده بود بغض کرده بودم و حیران نگاه میکردم. اما تا اینجای کار برای یک معرکه بزرگ طبیعی بود. چشمم را چرخاندم،  نگاهم روی پنجره های خانه قفل شد دیوانه شدم انگار خونی دیگر در رگهایم نمی‌چرخید... دختری ۳،۴ ساله را با طناب به نرده‌های پنجره بسته بودند و نیمه پایین‌اش نبود... نارنجک را میان پاهایش گذاشته بودند و ضامن را کشیده بودند. آنوقت‌ها دختر من هم در ایران همین سن و سال را داشت. از آن روز بغض سخت و سنگینی در سینه دارم از یک سو دلم سوخت و رگِ عاطفه‌ام جنبید از طرف دیگر بغض انتقام در وجودم ماند. دیروز که دیدم سعی داری در وسط معرکه به عنوان راوی حکایت کنی، حالت را خوب می‌فهمیدم. گاهی وقتها باری روی دوش‌ات سنگینی می‌کند ولی نمی‌توانی با کلمات بیان کنی، داغ می‌شود و تا آخر عمر در دلت می‌ماند. حسین عزیزم زخم و خون چیز عجیبی است انگار وقتی وسط یک معرکه بزرگ هستی، قد می‌کشی،  بزرگتر می‌شوی و به همین میزان پیر می‌شوی وقتی نتوانی بغض فروخورده را فریاد بزنی.. اینها را برایت نوشتم تا بگویم: آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم مفهوم سوختن به تماشا نمی‌شود می‌دانم از امروز حس و حالت عوض خواهد شد و قلم‌ات محکم‌تر. این را برایت بگویم، بعضی اصلا نمی‌فهمند، خاک وطن یعنی چه؟ نمی‌فهمند دفاع از حرم یعنی چه؟ نمی‌فهمند اگر آن روز از حرم بی‌بی جان دفاع نمی‌کردیم، امروز باید حادثه کرمان را در همه شهرها و هر روز می‌دیدیم. برادر جان آن روزهای سخت سوریه گذشت و مقاومت کار خودش را کرد... روزهای سخت غزه هم می‌گذرد روزهای سخت ایران هم ولی ای کاش بفهمیم که ایران، سوریه، عراق، لبنان ، یمن و همه کشورهای مقاومت بعد از تاریکی به روشنی‌ها سلام خواهند کرد. هم‌درد و هم‌قبیله تو برادرت ✍ م.م
چندجا خیلی سخت گذشت گوشه‌هایی از مراسم تدفین شهدای کرمان 🥀
استوری گذاشته بود، ظرفیت کاروان کربلا محدود.... مداح اهل بیت، عادل رضایی شهید پونزده ساله دیگری بود از اتباع افغانستان، گلفروشی می‌کرد....
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جای خالی محمد طاها قديري فرد در مدرسه توصیف محمد طاها توسط همکلاسی ها و معلمان‌ش رو ببینید رفیق شهیدم...
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر شهیده زهرا برهان نژاد از برخی خصوصیات همسر و دخترش می‌گوید. او همسرش هم به شهادت رسید، شهیده فاطمه رجب زاده 🔻دلش پیج افتاده بود که امروز اتفاقی می‌افتد.... 🔻دخترش ماه قبل از او رضایت گرفته بود که... ، یک رضایت عجیب... شهیدانش عاشق شهادت بودند.... 🔻زهرا به خواهرانش گفته بود دوست دارد شهید شود، خواهرانش گفته بودند ماهم شهادت دوست داریم، اما بچه‌هایمان را چه کنیم؟ گفته بود آنها هم خدایی دارند، نگرانشان نیستم. گفته بودند الان که جبهه و جنگ نیست، اگر باشد هم زنان را چه به جنگ؟ اما او شهید شد.... دریایی از نکات است دیدار با خانواده‌های شهدا، نمی‌شود همه را یکجا منتقل کرد... اگر ممکن بود و حوصله‌تان می‌کشید بمرور خواهم گفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابای ریحانه سلطانی‌نژاد کاپشن صورتی رفته تو مدرسه دخترونه... ماشالله به این استقامت ❤️ روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
♦️امیرمحمد انصاری، نوجوان اهل امیدیه خوزستان وقتی خانه شان آتش گرفت مادر و دو‌خواهر کوچکش را از مهلکه نجات داد 🔹 اما خودش به خاطر افتادن کولر پشت در، میان‌ آتش و‌دود گرفتار شد و به دلیل سوختگی شدید یک روز بعد در بیمارستان آسمانی شد. روحت شاد مرد باغیرت... ایثار و فداکاری از ویژگی‌های بارز شهداست.
خطبه بدون نقطه معجزه ای از معجزات امیرالمومنین علیه‌السلام
14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 چرا امیرالمؤمنین علی (ع) چنین د‌ل‌آشناست و فراموش‌شدنی نیست؟ شهیدمطهری