eitaa logo
آلبوم خاطرات دفاع مقدس
115 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
10 فایل
کانال جهت جمع آوری خاطرات بازگو نشده و عکسهای رزمندگان و شهدای عزیز که در آلبوم شخصی شما بزرگواران بایگانی شده است میباشد. 🌐ارسال نظر : @kosaronnabi135 @Ya_hossein99
مشاهده در ایتا
دانلود
میگن آدم ها خیلی شبیه کتاب هایی که میخوانند میشوند! خوشا آن‌کس ڪه قرآن را فـرا گیرد.. رفیق ...! نزار خاک بخوره روی میز و طاقچه ' اگه میخوای بنده واقعی باشی بخون و عمل کن.. بعد شبیه اونی میشی که خدا میخواد اَللَّهُمَّ نَوِّرْ قُلُوبَنَا بِالْقُرْآنِ وَ زَیِّنْ اَخْلاقَنَا بِالْقُرْآنِ وَ نَجِّنَا مِنَ النَّارِ بِالْقُرْآنِ وَ اَدْخِلْنَا فِی الْجَنَّه بِالْقُرْآنِ.
🦋🦋🦋 📖مروری برخاطرات مادر🌹 ✨شهیده زینب کمایی✨ 💎این قسمت ✍ زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد.🙏 🌷 زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و سه پسر) از همه بود. 🌷از هیچ چیز نمی‌گرفت. 🌷 اما بود. 🌷از بچه‌گی به من در می‌کرد. 🌷زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال و و بود. 🌷زینب بود. 🌷زینب و بود. 🌷زینب دوران دبستان به کلاسهای قرآن می‌رفت. 🌷زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به پیدا کرد. زینب کلاس چهارم دبستان با حجاب شد.مادرم سه تا روسری برایش خرید و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و اُمّل صدایش می‌زدند. 🌷از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. 🌷زینب کوچکترین دخترم بود، زمان انقلاب شرکت می‌کرد. زینب فعالیتهای انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.🕊 ادامه دارد....... https://eitaa.com/albom_shohada اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم 🌹 خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد. وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را‌ مرور می کردم. سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت، را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🌹حسین می گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم، این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... 🌹سالروز شهادت 🕊شادی روح بلندش صلوات
زیاد بخوانید و سعی کنید زمانی‌که خداوند با شما صحبت میکند ترجمه تحت اللفظی آن را بدانید.تقوا، تقوا اساس کار است اگر تقوا نباشد اکثر عبادات به خاطر غیر خدا میشود، را طوری بخوانید که بدانید با خدا چه‌میگویید مبادا عباداتمان بندی باشد که مارا از راه سعادت بازدار بدین واسطه که فکر کنیم خیلی آدم خوبی هستیم.عبادات ما باید پله‌ای برای صعود ما به درجات و کلاسهای بالاتر باشد..! شهید‌سیدعباس‌جولایی♥️ https://eitaa.com/albom_shohada اللهم عجل لولیک الفرج ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─