🌾ندبه های انتظار🌾
▪️مانده بر دوش زمین،رنج مسیر سفرت
▪️آسمان هم شده با گریه ی خود نوحه گرت
▪️سفر کوفه و دروازه ی ساعات و حلب..
▪️چه سفرها..چه سفرها که نکرده ست سرت...
▪️مجلس شام و تنور و طبق و تشت طلا..
▪️چند تابوت ..که افتاده به آنها گذرت؟
▪️کوهی از درد،سراسیمه دوان است پی ات
▪️رودی از ناله سرازیر شده پشت سرت
▪️راه افتاده به تشییع سرت، شهر به شهر
پابه پای تو نسیمی که شده همسفرت..
▪️می روی...بر دل گلهای جهان خواهد ماند
داغ هفتاد و دو پروانه ی بی بال و پرت...
▪️آه دریا...چه گذشته ست به روزت که چنین
▪️مانده بر دوش زمین رنج مسیر سفرت...
🌺السلام علیک یا جَبَل الصبّر یا زینب کبری سلام الله علیها...
🔅اللهم الرزقنا زیارة الحسین
🔅اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود..
💥صدقه اول ماه صفر فراموش نشود.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت دهم)
🌺علی اکبر علیه السلام به دشمن حمله کرد و جنگ سختی نمود تا حدی که نوشته اند صدو بیست نفر را به هلاکت رساند و خود جراحات بسیاری برداشت و تشنگی بر او فشار آورد.
✳️لذا نزد پدر برگشت و عرض کرد: پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی شمشیر مرا به زحمت افکند،
💦آیا میشود شربت آبی به من برسانی تا با آن در جنگ با دشمن نیرو بگیرم؟
🌹حسین علیه السلام از ناراحتی پسرش گریان شد و فرمود: بر جدت محمد مصطفی و و علی ابن ابیطالب و من دشوار است که نتوانیم خواسته ات را برآوریم.
✨ پسرم صبر پیشه کن و اندکی دیگر بجنگ که نزدیک است رسول خدارا ملاقات کنی و با کاسه لبریز چنان سیرابت کند که هرگز تشنه نشوی...
☘سپس زبان حضرت علی اکبر علیه السلام را در دهان گرفت،علی اکبر فهمید کام حسین علیه السلام از او خشک تر است..
🌷 سپس امام حسین انگشتر خود را به او داد و گفت: انگشتر را در دهان نگه دار.
🔴نکته:
مگر حضرت علی اکبر نمیدانست که در خیمه گاه آبی وجود ندارد چرا از پدر تقاضای آب کرد؟
🌹گویا میخواسته به بهانه ی آب تجدید دیدار دوباره ای با پدر داشته باشد...
🌸علی اکبر علیه السلام دوباره به میدان بازگشت و به دشمن حمله کرد،همانند جدش و پدرش میجنگید.
⚡️حمید بن مسلم میگوید:ایستاده بودم و نبرد علی اکبر را نگاه میکردم که به یمین و یسار حمله میکرد و همه از او میگریختند.
🔥مره بن منقذ در کنار من بود گفت: گناه همه عرب برگردن من باشد اگر این جوان از کنار من عبور کند و پدرش را عزادار نکنم.
⚡️گفتم مره چنین مگو،این جمعیت او را کفایت میکنند،علی اکبر علیه السلام به ما نزدیک شد، مره از پشت سرش با نیزه به او حمله کرد که علی اکبر روی قوس زین افتاد.
سپس مره با با شمشیر بر فرق علی زد و سرش را شکافت.
🌷علی دست بر گردن اسب انداخت ،خون روی چشمان اسب را پوشاند و اسب بدون اینکه متوجه باشد علی را به دل دشمن برد، دشمن اطرافش را گرفت و با شمشیرها قطعه قطعه اش کردند...
🍀در این هنگام علی اکبر علیه السلام فریاد زد:
🌺پدرم سلام بر تو،اینک جدم مرا سیراب نمود و به شما سلام میرساند و میفرماید به سوی ما شتاب کن که برای شما هم ابی ذخیره کرده ام. سپس ناله ای کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود...
🌹همینکه صدای علی اکبر به گوش پدر رسید مانند باز شکاری خود را کنار نعش پسرش رساند و دید علی قطعه قطعه شده و هیچ جای سالمی در بدن ندارد...
💥صدا زد: خدا بکشد مردمی که تورا کشتند،چقدر نسبت به خدا و هتک حرمت رسول خدا جسور شدند..
🌷سپس با چشمانی پراشک فرمود: علی جان بعد تو خاک بر سر دنیا...
🎋راوی میگوید ناگهان دیدم زنی(زینب سلام الله علیها) سراسیمه از خیمه ها بیرون دوید و خود را روی نعش علی انداخت.
🌹حسین علیه اسلام اورا به خیمه ها بازگرداند و سپس به جوانان گفت:جوانان بنی هاشم بیایید و برادرتان را به خیمه ها ببرید.
🌸سپس نعش علی را به خیمه شهدا بردند..
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹
📕ابصارالعین، ص22
📗نفس المهموم 309
📒 حیات الحسین ص244
📘مقاتل ص115
📙طبری 357/7
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌷یابن الحسن..
وارث خون خدا وپسرخون خدا
بخداخون خدا منتظر توست,بیا
برسرگنبد زرین حسین ابن علی
پرچم کرب وبلا منتظرتوست...بیا
▪️به رسم هرشب انتظار تاظهور مولایمان، میخوانیم:الهی عظم البلا⚡️
@ale_yaasin
💎ندبه های انتظار💎
🔵اثرات خواندن فاتحه و خیرات برای ارواح مومنین
✳️يكي از علماء از برادر علامه طباطبايي،سيد محمدحسن الهي نقل كرد كه فرمودند:
💥من يكي از علماء گذشته را به فاتحه اي ياد ميكردم (از بزرگان علمايي كه در قديم بودند)
✨يك روز با حالت گله با خود مي انديشيدم كه ما گاهي براي شما فاتحه اي ميفرستيم، اما چيزي نميبينيم؛ شما هم از ما يادي بكنيد!
♻️گويا شب بعدش بود كه آن عالم آمد به خوابم و گفت: از ما گله كردي؟!
💠يادت نيست كه در فلان روز در فلان اداره كاري داشتي گرفتاري ات حل نميشد، ميخواستند كارت را درست نكنند؛ اما يك مرتبه ديدي تعلل ها كنار رفت، كارت را درست كردند و مشكلت حل شد؟!
✅ آن، كار من بود...!
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌿🌿🍃🌷🌺🌷🍃🌿🌿🌿
📕گزیده ی سخنان آیت الله فاطمی نیا
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت یازدهم)
🔴 السلام علی قاسم ابن الحسن
🌹قاسم فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام مادرش رمله مکنی بود، قاسم علیه السلام بیش از 13 سال از عمر مبارکش نگذشته بود جوانی بسیار رعنا و زیبا بود،
🍃چنانکه مورخین نوشته اند:
کان وجهه شقه القمر: یعنی چهره اش مانند ماه پاره بود
✨و چون در دامن امام حسین علیه السلام رشد و نمو پیدا کرده بود در سنین کم دارای ایمانی راسخ و عزت نفس و عظمت روحی مانند اباعبدالله بود.
🌿در روز عاشورا که عمویش را تنها مشاهده کرد گفت: تا شمشیر در دست من است عمویم به شهادت نخواهد رسید!
🔴 قاسم اذن جهاد میطلبد
🌸اباعبدالله که دید قاسم آماده شهادت شده است دست در گردن او انداخت و هردو آنقدر گریستند تا بیحال شدند.
✨قاسم علیه الاسلام اذن جهاد طلبید.امام حسین علیه السلام امتناع نمود و فرمود:عموجان چگونه اجازه بدهم که تو یادگار برادرمی..
🌷 قاسم آنقدر دست و پای عمو را بوسید تا اجازه گرفت و با چشمان گریان روانه میدان شد.
⚫️ شهادت قاسم علیه السلام
🔷حمید ابن مسلم(خبرنگار کربلا) میگوید:
نوجوانی به سمت لشکر می آمد که چهره اش مانند ماه میدرخشید
وپیراهن و شلوار پوشیده بود و گردنها را میزد و سرها را درو میکرد گویا مرگ در اختیار اوست و جان هرکه را بخواهد میگیرد.
💥 در این میان بند کفش قاسم برید که فراموش نمیکنم پای چپش بود،ایستاد تا بند کفشش را محکم کند.
🔥عمروبن سعد بن نفیل از فرصت استفاده کرد و با شمشیر بر فرق مبارکش زد قاسم بر زمین افتاد و صدا زد: یا عمّاه!
🌸حسین علیه السلام با عجله خود را به میدان رسانید و چون شیر خشمناک بر سعد حمله کرد که دست نانجیب قطع شد و همرزمانش اورا نجات دادند.
✳️وقتی گردوغبار میدان فرونشست دیدند حسین علیه السلام در کنار قاسم علیه السلام نشسته و قاسم در حال جان دادن از شدت درد پاها را بر زمین میساید..
🌺حسین علیه السلام فرمود: مرگ بر آن مردمی که تورا کشتند. رسول خدا در قیامت دشمنشان باد.
☑️سخت است بر عمویت اورا بخوانی و نتواند تورا اجابت کند و نفعی به تو برساند.
🌹سپس نعش قاسم را در بغل گرفت تا به خیمه شهدا برساند اما پاهای قاسم بر زمین میکشید تا اورا در خیمه کنار نعش علی اکبر قرار داد.
💥نکته:
آیا حضرت قاسم در میان دشمن می ایستد بند کفش ببندد فقط بخاطر اینکه دشمن نگوید پابرهنه بود ؟؟
یا نه،چون روحیه پدرش امام حسن در او اشکار شد که به دشمن اهمیتی نمیداد و برای بی اهمیت شمردن دشمن بند کفشش را بست...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌹▪️🌹🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹
📗ابصارالعین ص 36
📕مقاتل الطالبین ص 88
📘نفس المهموم ص 321
📒بحار 34/45
▪️به یاد کربلا،کرب و بلا شد عالم امکان
زمان،هرروز عاشوراست
میدانم که می آیی...
🌿به رسم هرشب انتظار،تجدید بیعتی دوباره با مولایمان میخوانیم: الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin
ندبه های انتظار
🔴 ارزش و نتیجه فرستادن صلوات در روز جمعه!
🌼رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) :
در روز جمعه فراوان بر من صلوات فرستيد،
كه هر كس درودش بر من بيشتر باشد ، مقام و منزلتش به من نزديك تر است .
🌼 و هر كس روز جمعه صد بار بر من صلوات بفرستد ، در روز قيامت با چهره نورانى محشور مى شود.
🌼 و هر كس در روز جمعه هزار بار بر من صلوات فرستد ، چشم از دنيا نبندد تا جايگاهش را در بهشت ببيند.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥
📗آثارالصادقین،ج۱۱،ص۲۱۶
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت دوازدهم)
🔴السلام علی عبدالله الحسین الطفل الرضیع
🌺عبدالله رضیع که به علی اصغر مشهور گشته ،مادرش رباب دختر امرء القیس بن عدی است که امام حسین نسبت به او علاقه وافری داشت و رباب هم شیفته ی امام بود.
▪️شهادت حضرت علی اصغر
🌹چون امام حسین علیه السلام مشاهده کرد چشمهای علی به گودی رفته و لبها خشک شده و از شدت تشنگی به حالت اغما در آمده،
❄️ بدون لباس رزم و با عبا به سمت دشمن رفت تا ببینند به قصد گفتگو میرود نه جنگ.
⚡️بلکه عواطف دشمن برانگیخته شود و طفل شیرخوارش را سیراب کنند...
🌸حسین علیه السلام که طفل شیرخوارش را بخاطر گرمای زیاد زیر عبا گرفته بود، اورا سر دست بلند کرد تا همه ی دشمن اورا ببینند
✨آنگاه فرمود:
اگر به من رحم نمیکنید به این طفل رحم کنید که از تشنگی آرام ندارد و میسوزد...
🔥لکن در دلهای سخت تر از سنگ مردم کوفه اثر نداشت،بلکه حرمله ملعون تیری به چله نهاد و علی اصغر را هدف تیر قرار داد.
✨گلوی علی را گوش تا گوش برید...
علی که سوزش تیر را حس کرد مانند مرغ سربریده روی دست پدر پروبال میزد.
💥نقل شده است که در کربلا چند جا ابی عبدالله خیلی گریه کرد...
یکی هم زمانی بود که علی کوچکش روی دستش ذبح شد،حسین علیه السلام دودست را زیر گلوی علی گرفت و مشتهای لبریز از خون را به طرف آسمان پاشید.
🌸امام باقر علیه السلام فرمود: حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت...
🌻 آنگاه امام حسین علیه السلام فرمود: خدایا تو خود بین ما و مردمی که مارا دعوت کردند تا یاری کنند و مارا کشتند قضاوت فرما..
💥به قدری مصیبت برای اباعبدالله جانسوز بود که ندایی به تسلیت از آسمان شنید :
"حسین،علی را واگذار که در بهشت او را شیر دهنده ای است"
🌷سپس امام حسین علیه السلام فرمود: تحمل همه ی این مصیبتها چون در حضور خدا و برای خداست برای ما گواراست...
☘بارخدایا شیرخوار من در پیشگاه تو کمتر از ناقه صالح نیست که بخاطر آن بر قوم صالح غضب فرمودی.
سپس امام با نوک شمشیر قبری کند و عبدالله را با بدن و قنداقه اغشته به خون دفن کرد...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌷🌿▪️🌷🌿▪️🌷🌿▪️🌷🌿
📕حیات الامام حسین 274/3
📗 بحار،46/45
📘نفس المهموم ص 348
📓نفس المهموم ص 349
📙حیات الحسین 275/3
📒اعیان الشیعه 609/1
هدایت شده از ندبه های انتظار
♦ای کاش کسی برای آقاتب داشت
یادی ز امام منتظر بر لب داشت/
قربان غریبی ات شوم مهدی جان
▪️ای کاش که صاحب الزمان زینب داشت...▪️
به رسم هرشب انتظار...الهی عظم البلا⚡️
@ale_yaasin
🌺ندبه های انتظار🌺
🔴اهمیت گفتن و نوشتن "ان شاءالله" در نامه!
✅روزي امام صادق (علیه السلام) به خدمتكاران دستور داد، براي كاري نامه اي بنويسند.
🔰آن نامه نوشته شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند، ديد در آن، ان شاءالله (بخواست خدا) نوشته نشده است.
💥به تنظيم كنندگان نامه، فرمود:
چگونه اميد دارید كه مطلب اين نامه به پايان برسد و نتيجه بخش باشد،با اينكه در آن "ان شاء الله" ننوشته ايد!
✳️نامه را با دقت بنگريد، در هر جاي آن كه لازم است و"ان شاء الله" نوشته نشده، "ان شاء الله" بنويسيد...
🔴پیوست:
✳️ گروهى از يهود چيزى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند ، حضرت فرمود : فردا بياييد تا جوابتان را بدهم ـ
♻️و اِن شاء اللّه نگفت.
🔵 پس تا چهل روز از آمدن جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر جلوگيرى شد.
✨و پس از آن، بر پيامبر فرود آمد و گفت : «هرگز در مورد چيزى نگو كه:
من آن را فردا انجام خواهم داد!
💥مگر اینکه در ادامه بگویی: مگر اینکه خداوند بخواهد...
و چون فراموش كنى، پروردگارت را به ياد آور و بگو: اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديك تر از اين به صواب است، هدايت كند»
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
📗اصول کافی، باب التكاتب، حديث 4، ص 671- ج 2.
📘تفسیر العیاشی:14/324/2
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت سیزدهم)
⚫️السلام علی عباس ابن علی،قمر بنی هاشم
🌹حضرت اباالفضل علیه السلام سی و چهارسال با امام حسین علیه السلام زندگی کرد.
✨ از بس زیبا بود اورا قمر بنی هاشم مینامیدند، مردی قوی و شجاع و تنومند بود که وقتی بر اسبان تنومد هم سوار میشد پاهایش به زمین کشیده میشد.
🔴 قمر بنی هاشم در میدان جنگ
🌺حضرت ابوالفضل وقتی همه ی برادرانش را به جنگ فرستاد و به شهادت رسیدند به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و و اجازه میدان خواست.
🌺امام علیه السلام فرمود: تو پرچمدار منی،اگر کشته شوی دیگر دشمن بر من چیره میشود...
🌸ابوالفضل علیه السلام عرض کرد: برادر سینه ام تنگ شده و از زندگی سیر شده ام.
✨امام فرمود: پس قدری آب برای این کودکان که صدای العطششان بلند شده است بیاور.
🌹سقای کربلا مشک بدوش انداخت و سوار اسب شد و مقابل صف دشمن ایستاد و بعد از نصیحت آنها گفت: این حسین پسر رسول خداست که با او جنگیدید و اهل بیت و یارانش را کشتید .
لااقل زنان و فرزندانشان را اب دهید که دلهای آنان از تشنگی میسوزد.
🔥شمر ملعون صدا زد:
پسر ابوتراب اگر تمام دنیا آب باشد و در اختیار ما،قطره ای از آن را به شما نمیدهیم مگر اینکه بیعت یزید را بپذیرید.
✨قمر بنی هاشم از انها مأیوس شد سپس بعد از کسب اجازه از برادر وارد شریعه فرات شد و و تمام نگهبانان آنجا را دور کرد.
💥 مشک را پر از آب کرد و تا خواست کفی از آب بنوشد یاد تشنگی لبهای خشک اباعبدالله افتاد و آب را خالی کرد. سپس از شریعه خارج شد نگهبانان اطرافش را گرفتند...
🔴شهادت حضرت عباس علیه السلام
⚡️سپاهیان که تحمل ضرب شصت اورا نداشتند از جلوی راهش پراکنده میشدند تا اینکه زید ابن ورقا از پشت درخت دست راست قمر بنی هاشم را قطع کرد و بعد حکیم بن طفیلی دست چپش را...
🌺 حضرت عباس سریع مشک را به دندان گرفت و خواست سریع حرکت کند تا آب را به لب تشنگان حرم برساند که ناگهان تیری بر مشک آب اصابت کرد و آب روی زمین ریخت...
🌷 در این لحظه دیگر حضرت اباالفضل ناامید شد و متحیر وسط میدان مانده بود که دشمن به چشمانش تیر زد و با عمود آهنین بر فرق مبارک کوبید چنان که از اسب بر روی زمین افتاد و فریاد زد: برادر مرا دریاب...
🌺 امام حسین علیه السلام خود را به نعش برادر رسید و اورا دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت.
✨امام با کمر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر روی زمین نشست و شروع به گریه کرد تا اباالفضل علیه السلام جان به جان افرین تسلیم کرد.
🌾آنگاه فرمود: الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست...
🌹سپس حسین علیه السلام که نمیتوانست عباس را به خیمه شهدا ببرد با چشمانی اشکبار به سوی خیمه ها برگشت . سکینه به استقبال پدر آمد و پرسید: عمویم چه شد؟
امام فرمود: شهید گردید...
✍ادامه دارد..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️▪️🌹▪️
📗ابصارالعین ص29
📕کامل 394
📒نفس المهموم ص348
📘حیات الحسین 274/3
هدایت شده از ندبه های انتظار
🌹ای داغداراصلی این روضه هابیا
▪️صاحب عزای ماتم کرب وبلابیا
▪️تنها امیدخلق جهان یابن فاطمه
▪️ای منتهای آرزوی اولیاء بیا..
به رسم هرشب تجدیدبیعتی دوباره با مولا میخوانیم:الهی عظم البلا..⚡️
@ale_yaasin