فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴استدلال فوقالعاده زیبا و محکم استاد قرائتی در مقابل جمعی از اهل سنت بر امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام)
✅استاد قرائتی: امیدوارم این حرفم در موبایلها برود!
لطفا نشر دهید.
@ale_yaasin
💥ندبه های انتظار💥
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۸)
🏴 از قبر بیرون رفتیم. نیک جلو رفت و من با کمی فاصله از پشت سر او حرکت می کردم.
💠ترس واضطراب مرا لحظه ای آرام نمی گذاشت. هر چه جلوتر می رفتیم، محیط بازتر و مناظر اطراف آن عجیب تر می شد.
✨از نیک خواستم که از من فاصله نگیرد، همدوش و همقدمم باشد و اندکی نیز آهسته تر گام بردارد.
✨نیک ایستاد و گفت: تو را به من سپرده اند که یار و مونس ات باشم. تا آنگاه که به سلامت قدم به وادی السلام گذاری به همین خاطر اندکی جلوتر از تو در حرکتم تا راه را بشناسی.
🍃پس از لحظه ای سکوت، بدین
گونه سخنش را ادامه داد: البته اگر گناه بتواند فریبت دهد و یا به اجبار تو را همراه خود سازد، بدون شک دیرتر به مقصد خواهی رسید...
💥اضطرابم بیشتر شد و از آن به بعد هر آ ن احتمال آشکار شدن گناه را می دادم. مسیر راه را با همه مشکلاتش پیمودیم تا به کوهی رسیدیم که البته با سختی فراوان توانستیم خود را به اوج آن برسانیم.
🌪در چشم انداز ما، بیابانی قرار داشت که از هر طرف، بی انتها و آسمان آن مملو از دود و آتش بود.
🌹نیک خیره به چشمانم گفت: این همان وادی برهوت است که اکنون فقط دورنمایی از آن را می بینی.
❄️خودم را به نیک رساندم و گفتم: من از این وادی هراسانم. بیا از راه ایمن تری برویم. نیک ایستاد و گفت: راه عبور تو، همین است اما تا آنجا که در توان من باشد تو را رها نخواهم کرد و در مواقع خطر نیز به یاریت خواهم شتافت.
🌾حرفهای نیک اندکی از اضطراب و وحشتم کاست اما با این همه، هنوز نگرانی در وجودم قابل احساس بود. لحظاتی به سکوت گذشت. سپس رو به نیک کردم و دوباره گفتم: راه امن تری وجود ندارد؟
🥀 صورتش را به سمت من چرخاند و گفت: بهتر است بدانی که: در عالم برزخ نیز، که تنها سایه ای از بهشت و جهنم است بیابان برهوتی قرار دارد، که همانند پل صراط در قیامت است و به ناچار باید از آن گذشت. تا در صورت لیاقت به وادی السلام رسید.
📛اما وای بر آنان که می مانند و به عذاب مبتلا می گردند و یا دست کم گرفتار و سرگردان می شوند...
◾️به سمت آن دشت بی پایان به راه افتادیم. هرچه پایین تر می رفتیم، هوا گرم و گرمتر🔥 می شد. وقتی به سطح زمین رسیدیم، نفسم به شماره افتاد. از نیک خواستم که لحظه ای برای استراحت توقف کند، اما او نپذیرفت و گفت: راه طولانی و خطرناکی در پیش داریم. بنابراین وقت را تلف نکن.
💫گفتم: من دیگر نمی توانم چون شدت گرما مرا از پا درآورده است. در همین حال و در حالی که عرق از سرو روی من فرو می ریخت، نقش بر زمین شدم.
🍃 نیک از آبی که همراه داشت به من نوشانید.سپس در حالی که هنوز از زخمش رنج می برد، مرا بلند کرده و بر کول خود نهاد و به مسیر همچنان ادامه داد.
🌼از این که رهایم نکرد و با وجود زخمهای بیشمارش، چون دوستی مهربان برایم دل سوزاند، خوشحال بودم و شرمگین...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺💠🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روشنگری
💥 اگر سهمتو از پولی که ایران تو سوریه و عراق و... خرج میکنه بهت بدن، زندگیت چه شکلی میشه؟
جوابی که شما رو شوکه خواهد کرد!
حتما ببینید👌
@ale_yaasin
🌼ندبه های انتظار🌼
🛑عاقبت صبر و بی صبری بر مصیبت!
🍀كسى كه مصیبتى به او رسد، پاداش او از خداى تعالى بهشت است. خدا برای مؤمن که بد نمیخواهد.
🔴اگر عزیزتان را از دست دادهاید:
🔰اولاً جدایی شما موقت است و در دیار باقی دوباره در کنار هم خواهید بود.
🔰ثانیاً ناراحتی کوتاه شما در دنیا پاداش ابدی خواهد داشت.
🌴این پاداش آنقدر بزرگ است که اگر مؤمن بداند كه خداوند چه پاداش بزرگى در برابر بلا برایش آماده كرده آرزو مىكند كه در دنیا او را با قیچیها تكه تكه كنند
🔴اما در مقابل، بیصبری اجر مصیبت را از بین میبرد.
✅حتی گفته شده مصیبتزدهای که دستش را بر روی رانش بزند یا دست راستش را پشت دست چپش بزند(آنگونه که نشانه بیتاب شدن است) از پاداش مصیبت محروم میشود.
🌼 امام صادق علیه السلام فرمودند: آن مصیبتى را كه تو در برابر آن صبر نمودى و مستوجب ثواب الهى گردیدى مصیبت مشمار،
🍃 بلكه مصیبت آن است كه صاحب آن بر اثر بیصبرى و بىتابى از اجر و ثواب آن محروم گردد..
🌸وقتی فرزند بنده اى از بندگان خدا فوت می کند،
🌷خداى تعالى از ملائكه خود سوال مى فرمايد كه آيا فرزند بنده مرا گرفتند؟
💠عرض مى كنند: آرى،
🌷خداوند مى فرمايد: گرفتيد ميوه دل او را؟
💠عرض مى كنند: آری،
🌷خدا مى فرمايد: بنده من چه گفت؟
💠عرض مى كنند: تو را ستايش نمود و انا لله و انا اليه راجعون گفت،
🌹خداوند مى فرمايد: خانه ای براى او در بهشت بنا گذاريد و آن را بيت الحمد بنامید..
⚫️نکته: گریه و حزن و اندوه در مصیبت اشکالی ندارد،به شرط اینکه منجر به بی تابی و ناشکری نشود.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️
📗کافی، ج 2، ص 255.
📘کافی، ج 2، ص 91
📕الخصال، ج 1، ص 191.
📒 کافی، ج 3، ص 225.
🍃ندبه های انتظار🍃
🔮خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید!
✅عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد
🌸پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد.
پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت .
🔷بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد
پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت .
🔵بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد اینبار خدمت پیامبر نرفت،
🔹همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد!
🌼این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر فرمود:
الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟)
️📝بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید.
🌸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود:
کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است،
🌟اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد)
⛔️ بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن
🌹و در جای دیگر فرمود:
خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن
♻️تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد.
🔆مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
💟🌺🌸💟🌺🌸💟🌺🌸💟
📙فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (علیه السلام)محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام مهدی عج به دو نفر از عالِمان نجف فرمودند:
به سید حلاوی بگویید:
✍اینقدر دلم را نسوزان و سینهام را کباب نکن،
اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم نرسان،
من از شنیدنش ناراحت میشوم،
سید کار بدست من نیست،
دست خداست،
دعاکنید خدا فرج مرا برساند که شیعیان را از این شکنجه ها نجات دهم...
🌺اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها...
@ale_yaasin
✨ندبه های انتظار✨
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۹)
💠همان طور که به راه خویش می رفتیم، صدای وحشتناکی، توجه مرا به خود جلب کرد.
💥 به سمت چپ بیابان نگاه کردم، آنچه دیدم باعث شد که وحشتزده خود را از دوش نیک به زمین اندازم و بی اختیار خود را پشت او مخفی کنم.
❌دو شخص با قیافه هایی بزرگ و سیاه که از دهان و بینی شان، آتش و دود شعله ور بود و موهایشان بر زمین کشیده می شد، در حالی که در دست هر کدام یک گرز آهنی تفتیده به چشم می خورد، در حرکت بودند...🔥
🔅با نگرانی به نیک گفتم: اینها کیستند، نکند به سمت ما می آیند؟!
نیک لبخند زنان گفت: نترس. اینها نکیر و منکرند، می روند از کافری که تازه از دنیا آمده، بپرسند آنچه از تو پرسیدند.
❇️ گفتم: اینها وحشتناک ترند. گفت: زیرا با کافر سروکار دارند.
فاصله ای نشد که صدای فرود آمدن چیزی، زمین زیر پاهایم را به شدت لرزاند، وقتی از نیک علت را جویا شدم، گفت: ضربه آتشی بود که بر آن کافر فرود آمد.
⭕️از این به بعد نیز این گونه صداها که زمین را به لرزه می آورد بسیار خواهی شنید.
🔰 نیک مسیر راه را از روی تپهها و گاه از درون درههایی کوچک و بلند انتخاب میکرد تا اینکه به ناگاه خود را لب پرتگاه بزرگ و عظیمی دیدم.
🌀 از نیک پرسیدم: باید از پرتگاه نیز بگذریم؟ گفت: آری.
با وحشت به ته دره نگاه کردم، به قدری عمیق بود که انتهایش پیدا نبود. برگشتم و به نیک گفتم: تو که دوست و همراه منی چرا اینهمه آزارم میدهی؟! گفت: چطور؟ گفتم: آیا واقعا در این برهوت راه دیگری، که اندکی راحتتر باشد وجود ندارد؟!
🔶نیک دستی به سرم کشید گفت: راه عبور در این وادی بسیار است، اما هرکس را مسیری است که به ناچار باید از آن بگذرد.
🔘 با ناراحتی گفتم: آیا لیاقت من این بود که از بالا، آتش و دود آزارم دهد و از پایین، تپهها و درههای سخت و جان فرسا محل عبورم میباشد؟!
♦️یک لبخندی زد و گفت: دوست من بدان این زجرها، بازتاب کردارهای زشت تو در دنیاست. اگر در این مسیر عذاب آنها را تحمل نکنی هرگز به وادی السلام نخواهی رسید. کوچکترین عمل زشت تو در دنیا ضبط گردیده، اینها تاوان آنهاست...
⚡️ مدتها با رنج و مشقت بسیار مشغول پایین رفتن از دره بودیم که ناگاه، صدای ریزش سنگلاخها، از بالای دره، مرا به خود آورد. فورا خود را به نیک رساندم، تا چنانچه مشکلی پیش آید، به کمکم بشتابد
☄ وحشتزده و مضطرب، در حالیکه چشمانم از حدقه بیرون آمده بود، دیدم که مردی همراه با سنگهای کوچک و بزرگ در حال سقوط به ته دره میباشد.
🌷نیک به من اشاره کرده و گفت: نگاه کن!
به بالای دره نگاه کردم، هیکل بزرگ و سیاهی که قهقه زنان شادی میکرد، بر بالای دره ایستاده بود.
نیک گفت: این هیکل، گناه آن شخص است که در حال سقوط بود و به واسطه قدرتی که داشت، توانست بر عمل نیک آن مرد چیره گردد و در نتیجه او را به ته دره پرتاب کند...
✍ادامه دارد...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌴🍂🍃🌴🍂🍃🌴🍂🍃🌴🍂🍃
🍀ندبه های انتظار🍀
🔴چگونه ملک الموت می تواند در یك زمان، روح افراد متعدد را در جاهای متفاوت قبض كند؟
✅از آن جا كه فرشتگان جزء موجودات مجرّدند و مجرّدات محدود به زمان و مكان نیستند،
پس چنین نیست كه فرشته ای در مكانی باشد و نتواند در مكان دیگری حاضر شود...
🔴ملك الموت موجودی مجرّد است در یك زمان می تواند چند انسان را كه در چند مكان مختلف هستند قبض روح كند.
🌟مۆیّد این مطلب روایتی است از امام صادق(علیه السلام) كه فرمود: از ملك الموت پرسیده شد:
⁉️چگونه در یك لحظه ارواح را قبض می كنی در حالی كه بعضی از آنها در مغرب اند و بعضی در مشرق؟
✅ پاسخ داد: این ارواح را به خود می خوانم و آنها اجابت می كنند...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️🌸❄️
منابع
📚محمد حسین طباطبایی، انسان از آغاز تا انجام، ص 66 ـ 67، و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 134).
عبدالله جوادی آملی،صورت و سیرت انسان در قرآن،ج4ص319
✨ندبه های انتظار✨
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰)
💠نگاه نیک دستش را بر شانهام نهاد و گفت: این است عاقبت پیروی از هوای نفس.
◾️با شنیدن این سخن، ترس از گناهانم و اینکه شاید گناه نیز لحظهای بر من چیره گردد، وجودم را فرا گرفت.
🍀پس از طی یک راه طولانی، سرانجام به انتهای دره رسیدیم. آن مرد را نقش بر زمین دیدم که بیچاره همدم و همراه او یعنی نیک، چنان لاغر و ضعیف بود که هرچه تلاش میکرد او را بر دوش خود بکشد، نمیتوانست.
🌼از نیک خواستم به او کمک کند. اما نیک، عذر خواست و گفت: من فقط مأمورم تو را همراهی کنم. گناه هر کس نیز در کمین خود اوست.
💥گفتم: اما ما انسانها در دنیا به کمک هم میشتافتیم! نیک گفت: در این عالم، هر کس، خود جوابگوی اعمالش است. اگر هم لیاقت شفاعت داشته باشد، من شفیع نیستم.
🙏 فقط دعا کن از دوستداران اهل بیت (علیه السلام) باشد، شاید که شفاعت آنان نصیبش شود...
⚡️شاید به حساب دنیا، ساعتها در اعماق دره راه پیمودیم، تا به مسیری رسیدیم که به سمت بالا ختم میشد. در این لحظه نیک رو به من کرد و گفت: دوست من! خود را برای بالا رفتن از این دره هولناک، آماده کن!
🔴هدیهای از دنیا
💠پس از پیمودن مسیری بسیار طولانی، دوباره به دره خطرناک و لغزندهای رسیدیم.
🔥از ترس اینکه مبادا این بار گناه از کمینگاهش بیرون آید و مرا پرت کند، بدنم به لرزه افتاد.
🌷نیک برگشت و گفت: چرا ایستادی؟ حرکت کن. گفتم: میترسم. گفت: چارهای نیست باید رفت.با نگرانی به سمت پایین حرکت کردم،
🍃اما هنوز چند قدمی از لب دره پایین نرفته بودیم که یک موجود بالدار نورانی از آن سوی دره ظاهر شد و در یک چشم برهم زدن، خود را به نیک رساند و پس از اینکه جویای حال من شد، نامه را به او داد و پس از خداحافظی با همان سرعت بازگشت.
🌻نیک پس از خواندن نامه، آنرا در پرونده اعمالم نهاد و لبخند زنان به طرفم آمد و گفت: مژدهای دارم. شگفت زده پرسیدم: چه شده؟
گفت خویشاوندان و دوستانت، برایت هدیهای فرستادهاند، که هم اکنون توسط این فرشته الهی برایت آورده شده است و به همان اندازه از غم و اندوه تو کاسته خواهد شد.
🎋گفتم چطور؟
نیک در حالیکه به سمت آن دره وحشتناک اشاره میکرد، گفت: به خاطر این هدیه که عبارت است از خواندن قرآن و گرفتن مجالسی که در آن ذکر مصیبت حسین ابن علی (علیه السلام) خوانده شده و اشکهایی که بر ماتم آن عزیز ریختهاند، از این دره عبور نخواهیم کرد.
🌸از شنیدن این خبر شادمان شدم و برای همهشان طلب مغفرت کردم.
آن اندک راه رفته را بازگشتیم و در مسیر آسانتر قدم نهادیم.
✍ادامه دارد..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
📗غررالحکم/ ص797 و الحدیث/ ج3 ص385)
📗سوره فاطر آیه 18
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
✅برادرش فرمانده یکی از خطوط عملیات بود. رفته بودم پیشش برای هماهنگی. همون موقع یک خمپاره انداختن و من مجروح شدم.
دیدم که برادرش شهید شد. وقتی برگشتم، چیزی از شهادت حمید نگفتم؛ خودش میدونست.
گفتم: "بذار بچهها برن حمید رو بیارن عقب."
قبول نکرد.
گفت: "وقتی رفتن بقیه رو بیارن، حمید رو هم میارن."
انگار نه انگار که برادرش شهید شده بود. فقط به فکر جمع و جور کردن نیروهاش بود. تا غروب چند بار دیگر هم گفتم، قبول نکرد. خط سقوط کرد و همه شهدا همون جا موندن...
🔻کاش برخی مسئولین امروز هم میفهمیدن برادرشون هیچ فرقی با بقیه مردم نداره!
#شهید_مهدی_باکری
@ale_yaasin
🌹ندبه های انتظار🌹
🔴چهار آزار و اذیتی که در دنیا به مومن میرسد!
🔆امام صادق علیه السلام فرمود:
✅ مومن از چهار ناحیه در اذیت و رنج میباشد:
1⃣ همسایه ای که او را آزار دهد.
2⃣ شیطانی که در مقام گمراه کردن او باشد.
3⃣منافقی که از او ایراد گیری کند.
4⃣مومنی که بر او حسد برد.
🔴و این آخری از همه بر او دشوارتر است..
زیرا به خاطر حسادتش بر او تهمت و افتراء زند و مردم هم از او که مومن است میپذیرند و گمراه میشوند...
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅🌸🔅
📚 عین الحیاة صفحه ۲۴۵
🌻ندبه های انتظار🌻
🔴در هرتعداد کار خیر که میتوانید شرکت کنید!
🌹آیت الله بهجت (ره):
کار خیر خود را کم دست نگیرید،
در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم شده شریک کنید.
☑️شاید همان کارخیر بی ریا،قبول و باعث نجاتتون شد.
✅ ضمن اینکه انجام کار خیر توفیق آور است
(توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و..)
🔆انجام کارخیر اول ، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره و این خیر دائمی باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه..
🔰در حدیث داریم:
فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده..صدقه دادن زمینه نسل صالح است..
⚠️صدقه تا هزار سال و تا ۷ نسل انسان اثر میگذارد....
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷
📗فضائل الصدقه/ مهدی قاضی زاده
🌺ندبه های انتظار🌺
🔴رعایت ادب نسبت به اولیای دین و اسماء جلاله!
✨آیتالله مجتهدی می فرمایند:
به اسماء مبارکه باید احترام گذاشت.
🍃 میرزا ابوالقاسم یزدی(رحمه الله) کیسه ای به همراه داشتند و هر وقت در کوچه و بازار ورقی را که اسماء مبارکه روی آن بود میدیدند بر میداشتند و در کیسه میانداختند و حتی در منزل جستجو میکرد اسماء جلاله و اسماء مبارکه اهل بیت(علیهم السلام) را جدا می گذاشتند.
☀️چه بسا که احترام و تجلیل از یک اسم، باعث برکات و توفیقات زیادی شود. کسانی که اسماء مبارکه را با احترام ذکر نمی کنند، منبرشان نور ندارد.
💥شخصی به واعظی گفته بود بگو: حضرت علی اکبر علیه السلام نگو علی اکبر!!
بعضی که روضه می خوانند رعایت ادب را نمی کنند و می گویند: «زینب بیچاره» ،که بیچاره خود اوست که حرمت بزرگان و مقربان درگاه الهی را حفظ نمی کند.
✅وقتی «نظّام رشتی» می خواستند اسم حضرت زینب(سلام الله علیها) را ببرند با صدایی رسا و قوی می گفتند: عقیله ی بنی هاشم، مجلله بی بی، زینب کبری علیهاالسلام.
✳️وقتی اسم ائمه اطهار (علیهم السلام) را می نویسی (ع) یا (ص) ننویس بلکه کاملا «علیه السلام» یا «صلی الله علیه و آله و سلم» را بنویس.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍀ندبه های انتظار🍀
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
*کانال ندبه های انتظار*
🆔 @ale_yaasin
🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم