الفلاممیم
از آن عکسهاییست که زیاد گوشهی گالری خاک خورده تا وقتش برسد. از آن عکسهاییست که ملاحت از آن شره میکند و میپاشد به جان بینندهاش؛ به همان اندازه که خودش گفت:«من با نمکتر از یوسفم». از آن عکسهاییست که آدم میماند اول به کجا خیره شود؛ محو گنبد خضراء شود یا ماه؟ همراهِ آدمهایِ پایینِ عکس شود و قدم بزند به آن امید که روزی ماه آنجا قدم زده و شاید کفِ پایش مماس شود با ردِ پای او؛ یا این که همانجا بنشیند و کمی زل بزند به گنبد و کمی بعدتر به ماه؟! نمیدانم؛ هرطور میخواهید همراهِ این عکس شوید.
ما تو را ندیده عاشق شدیم و مردمِ مدینه دیده. عجب ندارد که صاحب زهرهالریاض نوشته چند نوبت در مدینه جزع و فزعی افتاد که مردم گمان بردند قیامت قائم شده. اولی را فرمود آنروز در جنگ احد، بعد از آن خیانت که شیطان ندا در داد:«الآن محمدٌ قد قُتل»؛ چنان خروشی برآمد به طوری که محرمانِ حجراتِ طاهرات و بناتِ هاشم و حضرت صدیقه بیاختیار به جانب احد روان شدند.
دوم بار را گفت مثلِ دیروزی، وقتی که حضرت رسالت_صلیاللهعلیهوآلهوسلم_ زین حجرهی فانی متوجه رضای سبحانی شد. هیچکس نماند از اهل مدینه مگر در غم و غصه و الم و ماتم.
۲۶ مهر ۱۳۹۹
۲۷ مهر ۱۳۹۹
همین طور پشت سر هم دهه درست کردن، توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداریها به وجود میآید.
افراط در عزاداریها به تفریط میانجامد...
حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداریها نیست. اگر برپایی مجلسهای شادی در زمانی باشد که در عرف آن را هتک حرمت عزای اهلبیت(ع) میدانند خلاف شرع است. البته این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند. قول ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت هتک حرمت هست یا نه، حجت نیست و جامعه مشخص میکند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.
اما متاسفانه عدهای امروزه با افراط در عزاداریها زمینه هتک حرمت را فراهم میکنند و این افراد در این زمینه مسوولند. آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت(ع)بودن است موظف به این کارهاست؟!
|آیت الله شبیری زنجانی|
۲۷ مهر ۱۳۹۹
هدایت شده از حامد کاشانی
Kashani-13980812-Ayame Mohseniye Va Dargiri Shiayan Ba Ham-Thaqalain_IR.mp3
3.87M
🎙 #کلیپ_صوتی
☑️ موضوع: #ایام_محسنیه و درگیریهای شیعیان با هم
🔴 #حجت_الاسلام_کاشانی
⬇️ حجم: 3.69 مگابایت
⏱ زمان: 08:04 دقیقه
@Kashani1395
۲۸ مهر ۱۳۹۹
در اخبار است، حضرت جبرائیل به میکائیل_علیهالسلام_میفرمود در عجبم از فعل خدای_عزّوجلّ_ که با این همه معاصی و جفاکاریِ خلق، چرا بهشت آفرید؟! میکائیل پاسخ داد: من در عجبم که رب العزه با آن فضل و رحمت که دارد، چرا دوزخ را خلق نمود؟!
از رب الارباب ندا رسید: از گفتهی شما آن را دوستتر دارم که به من ظن نیک بَرَد و رحمت را به غضب ترجیح دهد.
*
عارفان را سه دسته گفتهاند:
دستهای خوف را نسبت به رجا بیشتر انبساط دادهاند؛ که ایشان را مناجاتی گویند.
دستهای دیگر رجا را بسط داده و امید به رحمت حق تعالی دارند؛ به ایشان خراباتی گویند.
عدهای اعتدال پیشه کرده و خوف را همانقدر بسط دادهاند که رجا را.
۲۸ مهر ۱۳۹۹
نمیدانم چرا، این متن را که نوشتم یکضرب دلم گرفت. از آن گوشهی صنوبری صدا آمد یک متن برای امیرالمومنین علی_کرم الله وجهه_ بنویس. خواستم بنویسم، با دلم مشورت کردم: از کجا بگویم؟! ضرب حیدرحیدر داخل هیئت بلند شود و بعد صدای غیشغیش به هم خوردن شمشیر بیاید و مثل فیلم «نبا السما» مولا بیاید، یا برویم هزار و چهارصد و خوردهای سال پیش مثل چند شب قبل و از این بگویم که جان پیامبر در جایِ پیامبر خوابیده و مشرکان را زهره ترک کرده.
دلم رضا نداد. دستم را گرفت و گفت امشب حرف دیگریست. کشاندم چندروز بعد از رفتن پیامبر، مانند همچون روزهایی، بعضی گفتهاند از همین روزها شروع شده. بعضی گفتهاند دست آقایی را مثل همچه روزهایی بستهاند. گفتهاند پررو بازیهاشان از همان دم آخر که داشت پیامبرمان از دنیا میرفت شروع شد. گفتهاند... .
روضههای فاطمیه خصوصی است. هرکسی را نمیخَرند. ما را هم بخر، درهم بخر. روزیمان کن این فاطمیه مدینه باشیم و بقیع روضه بگیریم. همین فاطمیه حضرتِ منتقمِ مادر بیاید و در رکابش باشیم... .
۲۸ مهر ۱۳۹۹
الفلاممیم
در اخبار است، حضرت جبرائیل به میکائیل_علیهالسلام_میفرمود در عجبم از فعل خدای_عزّوجلّ_ که با این هم
در حقیقت بازگشت ادب به سوی اتخاذ طریق معتدل بین خوف و رجاء است و لازمه عدم رعایت ادب کثرت انبساط است که چون از حد در گذرد مطلوب نخواهد بود. مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی_رضواناللهتعالیعلیه_مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ایشان. و همچنین مرحوم حاج شیخ محمد بهاری_رحمه الله_ اینطور بود.
در مقابل حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی_رضواناللهتعالیعلیه_ مقام خوفش بر رجاء و انبساط غلبه داشت و این معنی از گوشه و کنار سخنانشان مشهود و پیداست.
... کمال در رعایت اعتدال است. از حائز بودن کمال انبساط در عین حال کمال خوف و این معنی فقط در گفتار و کردار و قول و فعل ائمه اطهار_علیهمالسلام_ موجود است.
|رساله لبالباب،علامهحسینیطهرانی|
۳۰ مهر ۱۳۹۹
۳ آبان ۱۳۹۹
ای شاه شاهان جهان الله، مولانا علی
ای نور چشم عاشقان الله، مولانا علی
حمد است گفتن نام تو ای نور فرخ نام تو
خورشید و مه هندوی تو الله، مولانا علی
خورشید مشرق خاوری در بندگی بسته کمر
ماهت غلام نیک پی الله، مولانا علی
خورشید باشد ذرهای از خاکدان کوی تو
دریای عمان شبنمی الله، مولانا علی
موسی عمران در غمت بنشسته بد در کوه طور
داود میخواندت زبور الله، مولانا علی
آدم که نور عالم است عیسی که پور مریم است
در کوی عشقت در هم است الله، مولانا علی
داود را آهن چو موم قدرست نموده کردگار
زیرا به دل اقرار کرد الله، مولانا علی
آن نور چشم انبیا احمد که بد بدر دجا
میگفت در قرب دنا الله، مولانا علی
قاضی و شیخ و محتسب دارد به دل بغض علی
هر سه شدند از دین بری الله، مولانا علی
گر مقتدای جاهلی کردست در دین جاهلی
تو مقتدای کاملی الله، مولانا علی
شاهم علی مرتضی بعدش حسن نجم سما
خوانم حسین کربلا الله، مولانا علی
آن آدم آل عبا دانم علی زین العباد
هم باقر و صادق گوا الله، مولانا علی
موسی کاظم هفتمین باشد امام و رهنما
گوید علی موسی الرضا الله، مولانا علی
سوی تقی آی و نقی در مهر او عهدی بخوان
با عسکری رازی بگو الله، مولانا علی
مهدی سوار آخرین بر خصم بگشاید کمین
خارج رود زیر زمین الله، مولانا علی
تخم خوارج در جهان ناچیز و ناپیدا شود
آن شاه چون بیدار شود الله، مولانا علی
دیو و پری و اهرمن، اولاد آدم مرد و زن
دارند این سر در دهن الله، مولانا علی
اقرار کن اظهار کن مولای رومی این سخن
هر لحظه سر من لدن الله، مولانا علی
ای شمس تبریزی بیا بر ما مکن جور و جفا
رخ را به مولانا نما الله، مولانا علی
|حضرتِ مولانا، کلیاتِ شمس تبریزی،ص1212|
۵ آبان ۱۳۹۹
الفلاممیم
ای شاه شاهان جهان الله، مولانا علی ای نور چشم عاشقان الله، مولانا علی حمد است گفتن نام تو ای نور فر
ببین! عرفان را، قرآن را خلاصه کنی میشود فاتحه الکتاب، خلاصهتَرش لفظ «بسمالله» که عصارهاش بشود آن «باء» و از آن برسیم به نقطهاش، آن نقطه علیست و علیست خلاصهی همهاش و چه دریاییست آن نقطه.
باز هم بگویم؟ پیامبرِ ما در شبِ معراج رسید به جایی که حضرت جبرئیل فرمود نمیتوانم از اینجا به بعد همراهِ شما بیایم. پیامبرِ ما، خرقِ عادات کرد و رسید به جایی که «فکان قاب قوسین او ادنی». صدایی آشنا شنید. خدای حق تعالی با صوتِ مولایمان علی سخن میگفت.
باز هم بگویم؟ فعلا از این فضایلِ مولا بیزحمت یک «هو»ی جانانه بکشید که هوالهو و هوالحق، علی. بیایید، پروانه شوید و سماع کنید دور آن نقطه و بچرخید و بسوزید و ذوب شوید در او همانطور که او ذوب بود در خدای حق تعالی و ملقب به ممسوس فی ذات الله_تبارک و تعالی_.
بیایید مولویوار صدا بزنید«الله مولانا علی» که «در مکتبِ عارفان آگاه الله علیست، علیست الله!»
۵ آبان ۱۳۹۹
چنان تکیه میزد به منبر و درس میگفت که انگار پیغمبر دوباره آمده و دوشادوش علی راه میرود و درس میگوید. اگر عمیق شوی در چشمهایِ آبیِ حضرتش اقیانوسِ علمیست که آرام است.
اقیانوس موج میزند، سرمستان یک به یک از راه میرسند، یکی با کوزهای آمده،دیگری با سبویی. هر که به قدرِ بضاعتش. میآیند و ندا میدهند که «ایها العزیز» بیا و لطفی کن و «اوف لنا الکیل».
آنروز چهارهزار نفر جُره و سبویِ خود را از دریایِ علم پرکردند و تا به امروز هزاران هزار نفر سیراب شدهاند از همان دریا. چنان پایههایِ مذهبمان را محکم کرد که ما هم منسوب شدیم به حضرتش؛ شیعهی جعفری خطابمان کردند.
همچه شبی امامِ صادقِمان به دنیا آمد. آمد که از جامِ ایشان مست شویم و افتخار کنیم به نَسَبمان که شاگردیم چُنین آقایی را.
۱۲ آبان ۱۳۹۹
الفلاممیم
چنان تکیه میزد به منبر و درس میگفت که انگار پیغمبر دوباره آمده و دوشادوش علی راه میرود و درس میگ
و حضرتش بود عبدی بود از عَبیدِ پیامبرِ ما. چنانی که هرگاه نام برده میشد از حضرتِ محمد رنگ رخسارهشان عوض میشد. چنانی که از پدرِ بزرگوارشان نقل شده که اولین چیزی را که خدا آفرید محمد بود. و اینجاست که دیگر حرفی نمیماند برای گفتن و کُمیت همه لنگ است از شناخت آن عظمت و آن نور.
سپس نور امیرِمومنان و یعسوب دین را خدایِ متعال بیافرید. منقول است که هنوز نه زمین بود و نه زمان، نه لوح بود و نه قلم و خدای بود و دو نور. علی و محمد_علیهما السلام_بودند و مشغولِ عبادتِ ذاتِ باری تعالی.
و علی به منزلهی جانِ نبیست و برای همین از اعمال همچون فرداییست امینالله خواندن.
۱۲ آبان ۱۳۹۹