eitaa logo
العلم المصبوب (عج)
1هزار دنبال‌کننده
124 عکس
144 ویدیو
13 فایل
📖 این سخن بزرگان است که اگر دلتنگ امام زمان شدید #قرآن بخوانید. به حکم حدیث ثقلین امام زمان از قرآن جدا نیست. لذا راه رسیدن به #امام‌زمان، #قرآن است. اینجا پاتوقی است برای دم زدن از گوهر درخشان #قرآن تا اندکی از حرارت دلتنگیها بکاهیم! @alip245
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواستند به من بفهمانند که غرور نداشته باشم! روزی مرحوم آیت الله بهاءالدینی طلبه‌ای را معمم کردند. در آن جلسه ۶۰-۵۰ نفر از بستگان آن طلبه هم حضور داشتند، وقتی که آقا عمامه را بر سر طلبه گذاشتند و اطرافیان می‌خواستند شیرینی دهند. ایشان به طلبه فرمودند: نه، خودت باید شیرینی را بین حضار پخش کنی! من به آن طلبه گفتم: آشیخ، فهمیدی آقا چرا این سخن را گفتند؟ گفت: بله، می‌خواستند به من بفهمانند که و غرور نداشته باشم! آقای بهاءالدینی خیلی در اخلاقیات مواظبت می‌کردند، واقعاً ایشان مرد وارسته و خود ساخته‌ و با خدا بودند.
عطر ملکوت ۶۷.mp3
زمان: حجم: 25.25M
📿 ۶۷ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 🔹عوامل تکفیر عمل: 🔻اسلام و ایمان [01:44] 🔻شهادت [02:42] 🔻هجرت و اذیت دیدن در راه خدا [03:45] 🔻توبه [05:43] 🔻شفاعت [10:37] 🔻پرهیز از گناهان کبیره [10:45] 🔻بلا و مصیبت [12:10] 🔻انجام واجبات [23:23] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
📌علامه طباطبایی در درس تفسیرشان فرموده بودند که من در طول عمرم تا به حال به یاد ندارم که شب های ماه رمضان را خوابیده باشم. 📌علامه حسن زاده آملی می نویسد: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی(ره) تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: آقا دعای سحر حضرت امام باقر(ع) را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است. 📌روزه اش را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت معصومه(س) افطار می‌کردند. پیاده به حرم مشرف می‌شد و ضریح مقدس را می‌بوسید سپس به خانه برمی‌گشت و غذا می‌خورد. 📌شب‌های ماه مبارک در جاهایی که مجالس روضه بود شرکت می‌کرد و گاهی با تمام وجود گریه می‌کرد به طوری که بدنش می‌لرزید.
عطر ملکوت ۶۸.mp3
زمان: حجم: 9.02M
📿 ۶۸ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 🎖شهادت ⭐️ اختصاصات شهید [04:00] ⭐️ شهدا زنده اند یعنی چه؟ [10:43] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸آیت الله بهجت میفرمود: کِی تو بر طبق مسلّمات شرع عمل کرده ای و نتایج آنها را نیافته ای که اینک برای سیر الی الله دستور العمل می خواهی؟ گویی منتظری پیری از پشت کوه قاف بیاید و تو را راهنمایی کند؟ 🔹می فرمود: انسان اگر شر را دانست و مرتکب نشد کارش تمام است.
عطر ملکوت ۶۹.mp3
زمان: حجم: 19.15M
📿 ۶۹ 🍀 فصل سوم :《مرغ باغ جبروت》 📝چرا به قیامت "یوم" گفته میشود؟ [02:00] 📝حسابرسی نسبت به حیوانات [03:20] 📝۵۰ موقف قیامت [07:02] 📝اولین موقف ؟ [08:30] 📝اولین عملی که مورد بررسی قرار میگیرد [09:55] 🔰 کانال یاقوت | عضو شوید👇🏻 🌙 @yaghoot245
حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد!
🌸سیوطی در کتاب تاریخ الخلفا می‌نویسد: «کان الحسن رضی الله عنه له مناقب کثیره، سیدا حلیما، ذا سکینه و وقار و حشمه، جوادا، ممدوحا؛ حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند، و مورد ستایش بود.»  🌙شیخ صدوق در امالی ذکر میکند امام صادق (ع) می فرمایند: «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) کانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فی زَمانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَی حَافِیاً وَ کانَ إِذَا ذَکرَ الْمَوْتَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْقَبْرَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَکی وَ إِذَا ذَکرَ الْعَرْضَ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یغشَی علَیهِ مِنْهَا وَ کانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَینَ یدَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کانَ إِذَا ذَکرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ یسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یعُوذُ بِهِ مِنَ النَّارِ؛
🌙انس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْه» «هر کس به شما مهربانی کرد، بهتر او را پاسخ گویید.» آیه ۸۶ سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود.» مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 18
🌙امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود؛ همچنان که نوشته اند، امام گوسفند زیبایی داشت . روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکسته ام. » حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم. » امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم و غلام را آزاد کرد حياة الامام الحسن بن على( ع)، باقر شريف القرشى، ج 1، ص ۳۱۴
🌙 داستان مشهوری است درباره گذشت امام از بی ادبی مردی شامی. خود آن شخص می گوید که به مدینه رفته بودم. مردی را دیدم که بر مرکبی سوار شده و لباسهای نفیسی پوشیده است. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او کیست؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب. » وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از اینرو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم. » سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم. او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیازداری، به تو خانه می دهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری می خواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته ای. اگر جایی می خواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه ای سیرت کنم. اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، میهمان من باشی، خوشحال می شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است. » مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری می ریخت و می گفت: «گواهی می دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش تر از همه مردم دشمن می داشتم؛ ولی اکنون شما دوست داشتنی ترین بندگان خدا نزد من هستید. » سپس آن مرد به خانه امام مجتبی (ع) رفت و تا وقتی در مدینه حضور داشت، میهمان حضرت بود. از آن پس، از بهترین دوستداران آن خاندان شد مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 19.