eitaa logo
العلم المصبوب (عج)
1هزار دنبال‌کننده
124 عکس
144 ویدیو
13 فایل
📖 این سخن بزرگان است که اگر دلتنگ امام زمان شدید #قرآن بخوانید. به حکم حدیث ثقلین امام زمان از قرآن جدا نیست. لذا راه رسیدن به #امام‌زمان، #قرآن است. اینجا پاتوقی است برای دم زدن از گوهر درخشان #قرآن تا اندکی از حرارت دلتنگیها بکاهیم! @alip245
مشاهده در ایتا
دانلود
🍇آقایی که بدون درخواست میدهد(۴) 🔰 هِشَامَ اَلْعَبَّاسِيَّ يَقُولُ: دَخَلْتُ عَلَی‌ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ أَنْ يُعَوِّذَنِي لِصُدَاعٍ أَصَابَنِي وَ أَنْ يَهَبَ لِي ثَوْبَيْنِ مِنْ ثِيَابِهِ أُحْرِمُ فِيهِمَا . 🛡بر علی‌ّ‌ بن موسی‌ الرّضا عليهما السّلام وارد شدم و در نظر داشتم از حضرتش درخواست كنم كه دعائی‌ برای‌ رفع سردردی‌ كه بدان مدّتی‌ مبتلا بودم بكند و نيز دو قطعه پارچه كه در آن دو احرام بندم. 🔰 فَلَمَّا دَخَلْتُ سَأَلْتُ عَنْ مَسَائِلِي فَأَجَابَنِي وَ نَسِيتُ حَوَائِجِي 🛡وقتی خدمتشان رسیدم سوالهایی پرسیدم و پاسخ داد و من حوائجم را فراموش کردم که طلب کنم. 🔰 فَلَمَّا قُمْتُ لِأَخْرُجَ وَ أَرَدْتُ أَنْ أُوَدِّعَهُ قَالَ لِي اِجْلِسْ فَجَلَسْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ . 🛡وقتی بلند شدم که خارج شوم فرمود بشین . 🔰 فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَی‌ رَأْسِي وَ عَوَّذَنِي 🛡دست مبارك خود را بر سر من نهاد و دعائی‌ خواند 🔰 ثُمَّ دَعَا لِي بِثَوْبَيْنِ مِنْ ثِيَابِهِ فَدَفَعَهُمَا إِلَيَّ وَ قَالَ لِي أَحْرِمْ فِيهِمَا 🛡بعد دو جامه از جامه‌های‌ خويش طلب كرد و بمن داد و فرمود:در اين محرم شو 🔰 قَالَ اَلْعَبَّاسِيُّ وَ طَلَبْتُ بِمَكَّةَ ثَوْبَيْنِ سَعِيدِيَّيْنِ إِحْدَاهُمَا لاِبْنِي فَلَمْ أُصِبْ بِمَكَّةَ مِنْهُمَا شَيْئاً عَلَی‌ نَحْوِ مَا أَرَدْتُ فَمَرَرْتُ بِالْمَدِينَةِ فِي مُنْصَرَفِي فَدَخَلْتُ عَلَی‌ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا وَدَّعْتُهُ وَ أَرَدْتُ اَلْخُرُوجَ دَعَا بِثَوْبَيْنِ سَعِيدِيَّيْنِ عَلَی‌ عَمَلِ اَلْمُوَشَّی‌ اَلَّذِي كُنْتُ طَلَبْتُهُ فَدَفَعَهُمَا إِلَيَّ . 🛡 مكّه در پی‌ اين بودم كه دو جامۀ سعديّه خريداری‌ كنم كه يكی‌ برای‌ فرزندم باشد،هر چه جستجو كردم آن را كه ميخواستم در مكّه نيافتم، بمدينه كه بازگشتم،بر حضرت وارد شدم و چون وداع كردم و خواستم بيرون آيم حضرت دو جامۀ سعديّۀ آن طور كه من طالب بودم خواست،و بمن داد. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🌺 اللّهُمَّ اجعَل القُرآنَ رَبِیعَ قُلوبِنا 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🔰 عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: قِيلَ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ فَقَالَ إِي وَ اَللَّهِ وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ قَالَ اَللَّهُ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ . 🛡 تفسير عياشی‌: ربعی‌ پسر عبد اللّٰه گفت بحضرت صادق عرضكردند فدايت شويم ما بچه‌های‌ خود را بنام شما و پدران گرامتان می‌‌ناميم آيا اين كار برای‌ ما سودمند است. فرمود آيا دين جز محبت است خداوند ميفرمايد« إِنْ‌ كُنْتُمْ‌ تُحِبُّونَ‌ اَللّٰهَ‌ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ‌ اَللّٰهُ‌ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ‌ ذُنُوبَكُمْ‌ ». 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
🔰عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي فُسْطَاطٍ لَهُ بِمِنًی‌ فَنَظَرَ إِلَی‌ زِيَادٍ اَلْأَسْوَدِ مُنْقَلِعَ اَلرِّجْلِ فَرَثَی‌ لَهُ فَقَالَ لَهُ مَا لِرِجْلَيْكَ هَكَذَا 🛡بريد بن معاويه می‌‌گويد:در خدمت امام باقر عليه السّلام بودم و آن حضرت عليه السّلام در چادرش تشريف داشتند كه در منی‌ برپا بود.امام عليه السّلام نگاهی‌ به زياد اسود كرد كه پاهايش بریده بريده شده بود و حضرت برای‌ او محزون شد و فرمود:چرا پاهايت چنينند؟ا 🔰 قَالَ جِئْتُ عَلَی‌ بَكْرٍ لِي نِضْوٍ فَكُنْتُ أَمْشِي عَنْهُ عَامَّةَ اَلطَّرِيقِ 🛡او عرض كرد:من با شتر جوان و لاغری‌ كه داشتم به مكّه آمدم و بيشتر راه را برای‌ رعايت حال آن،پياده پيمودم 🔰 فَرَثَی‌ لَهُ 🛡امام بحال او سوگوار شد‌ (شاید از کلمه رثی اشک ریختن هم فهمیده بشود) 🔰 وَ قَالَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ زِيَادٌ إِنِّي أُلِمُّ بِالذُّنُوبِ حَتَّی‌ إِذَا ظَنَنْتُ أَنِّي قَدْ هَلَكْتُ ذَكَرْتُ حُبَّكُمْ فَرَجَوْتُ اَلنَّجَاةَ وَ تَجَلَّی‌ عَنِّي 🛡 در اين هنگام زياد گفت:من غرق گناهم تا جايی‌ كه می‌‌پندارم هلاك شده‌ام،به ياد دوستی‌ شما افتادم و اميد نجات يافتم و گره دلم گشوده گشت. 🔰 فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هَلِ اَلدِّينُ إِلاَّ اَلْحُبُّ 🛡.امام باقر عليه السّلام در پاسخ فرمود:مگر دين جز دوستی‌ است خداوند سبحان می‌‌فرمايد: 🕋 قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی‌: «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اَلْإِيمٰانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ » 🕋وَ قَالَ «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اَللّٰهُ » 🕋 وَ قَالَ «يُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَيْهِمْ » 🔰 إِنَّ رَجُلاً أَتَی‌ اَلنَّبِيَّ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ أُحِبُّ اَلْمُصَلِّينَ وَ لاَ أُصَلِّي وَ أُحِبُّ اَلصَّوَّامِينَ وَ لاَ أَصُومُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكَ مَا اِكْتَسَبْتَ 🛡مردی‌ نزد پيامبر صلّی‌ اللّٰه عليه و آله و سلّم آمد و عرض كرد:يا رسول اللّٰه!نمازگزاران را دوست دارم ولی‌ خود نماز نمی‌‌خوانم و روزه گيران را دوست دارم ولی‌ خود روزه نمی‌‌گيرم.پيامبر صلّی‌ اللّٰه عليه و آله و سلّم فرمود:تو با همان كسانی‌ هستی‌ كه دوستشان داری‌ و از آن توست هر چه به دست آوری‌ . (🔻قاعدتا منظور شخص نخواندن نماز مستحبی و روزه مستحبی باید باشد) 🔰 وَ قَالَ مَا تَبْغُونَ وَ مَا تُرِيدُونَ أَمَا إِنَّهَا لَوْ كَانَ فَزْعَةٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَزِعَ كُلُّ قَوْمٍ إِلَی‌ مَأْمَنِهِمْ وَ فَزِعْنَا إِلَی‌ نَبِيِّنَا وَ فَزِعْتُمْ إِلَيْنَا . 🛡سپس امام عليه السّلام ادامه داد:چه می‌‌جوييد و چه می‌‌خواهيد؟همانا كه اگر يك هراس آسمانی‌ در رسد هر گروهی‌ به پناهگاه خود روی‌ آورند و ما به پناهگاه پيامبر می‌‌گراييم و شما به پناهگاه ما. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴به تو امید دارم من شبیه آن پسر بچه که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده…❤️‍🩹 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
✅معنای صحیح آیه مودت 📍 در آیه ۲۳ سوره شوری میفرماید: 🕋 قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ⬅️ ﺑﮕﻮ: «ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﺭﺳﺎﻟﺘﻢ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ ﺟﺰ مودت نسبت به اهل بیتم ✅ دقت بفرمایید فرموده: "فی القربی" 🔻خیلی جالب است. 🔰 به نظر می رسد ما این آیه را درست ترجمه نمی‌کنیم ... ⬅️ ما ترجمه ای که میکنیم معمولا این طور است: من اجری نمیخوام جز مودت اهل بیتم ❌ در صورتی که آیه نفرموده : "اجرا الا الموده القربی" 📍دقت کنید: نفرموده : الْمَوَدَّةَ الْقُرْبَىٰ ✅ بلکه فرموده: الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ 🔻این "فی" به نظر معنا را تغییر می‌دهد. 🔻 اگر مثلا "فِي الْقُرْبَىٰ" را صفت "الْمَوَدَّةَ" بگیریم . ⬅️ متعلَّق "فِي الْقُرْبَىٰ" میشود: "کائن" یا مثلا "مستقر" محذوف. ⬅️دوستی که "مستقر در اهل بیت" است... 🔶 لذا معنای درست آیه که اجر رسالت است "دوستی اهل بیت" نیست... دوستی اهل بیت که همه میتوانند! 🔶این فی : ظرف مستقر است . ⬅️ یعنی "همه مودت" را باید در اهل بیت مستقر کنیم... 📍لذا معنای آیه اینطور میشود: اجری نمیخواهم برای رسالتم جز اینکه مودت تان را مستقر در اهل بیت کنید! 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
📍مبارزه کن با مخالفت؛ نه با مخالف! 🕋 (المؤمنون ۹۶) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺭﻭﺵ ﺩﻓﻊ ﻛﻦ (ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻲ ﺩﻩ)! ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺁﮔﺎﻫﺘﺮﻳﻢ! ⬅️ فرمود السَّيِّئَةَ را دفع کن نه از سَّيِّئ را! ⬅️ بد را برداشتن هنر نیست؛ بدي را برداشتن هنر است! باید اختلاف و مخالفت و تنازع را برداشت؛ وگرنه از ميان برداشتن مخالف و منازع کار چندان سختی نیست! مردان الهی مخالفت را از میان بر می‌دارند؛ 🕋 لذا در سوره فصلت هم فرمود: وَلَا تَسْتَوِي ٱلْحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُ ٱدْفَعْ بِٱلَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُۥ عَدَٰوَة كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيم(٣٤) هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است! 🕋 در سوره قصص هم همینطور فرمود که: أُوْلَـٰٓئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُواْ وَيَدْرَءُونَ بِٱلْحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَٰهُمْ يُنفِقُونَ (٥٤) آنها كسانى هستند كه بخاطر شكيباييشان ، اجر و پاداششان را دو بار دريافت مى‌دارند؛ و بوسيلۀ نيكيها بديها را دفع مى‌كنند؛ و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم انفاق مى‌نمايند. ✅ و اشاره ظریفی که در این آیه به صبر فرموده ؛ نشان میدهد که مبارزه و مخالفت با بدی و از میان برداشتنش به صبر نیاز دارد و البته اجرش هم دو برابر است! 🔰شاید هم دو برابر بودن اجرش به این سبب باشد که هم بدی از بین میرود و هم بد (و الله العالم) 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
▫️حجت‌الاسلام قرائتی: 🔹چهار سال از قم می‌رفتم کاشان، با چهل پنجاه تا نوجوان و جوان کار فرهنگی می‌کردم. در ایامی که آیت‌الله انصاری شیرازی که از مدرسین حوزه علمیه قم بود و در محدوده حمام فین تبلیغ می‌کرد، روزی شاگردهایم به دیدن ایشان رفتند. وقتی برگشتند می‌گفتند آقا اوست یعنی تو برو گمشو. 🌀 از این که بعد از چهار سال تدریس مفت مجانی، ایشان با یک ربع صحبت ایشان شده بود آقا، خیلی حساس شدم و علت را جویا شدم. 🔸گفتند ما دیدن ایشان رفتیم، ایشان داشت با ما صحبت می‌کرد. یک‌دفعه نگاهش به بیرون خورد خیز گرفت؛ یعنی حساس شد، نگاهش را به بیرون طول داد. بعد هم گفت با اجازه، یک‌چند لحظه بیرون رفت و بعد هم آمد ادامه گفتگو گفت. ⚡️ ما نفهمیدیم چرا نگاه کرد و چرا بیرون رفت. موقع خداحافظی متوجه شدیم ایشان وقتی دیده‌اند کفش‌های ما زیر آفتاب داغ است و موقع رفتن پای‌مان را می‌سوزاند، بلند شده بود یک گونی روی کفش‌های ما انداخته بود تا مانع آفتاب شود. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢 پروردگار متعال در آیه ۱۵۹ آل عمران میفرماید پیامبر تو اگر به برکت رحمت خدا ؛ با مردم نرم رفتار نمیکردی ؛ از دور تو پرا کنده میشدند. 🕋 فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ✅نکته جالبی که علامه طباطبایی به آن توجه می‌دهند سیاق این آیات سوره آل عمران است؛ به آیات قبل که این آیه که توجه میکنیم می‌بینیم تماما سرزنش مسلمین است به خاطر تفکر غلطی که نسبت به جهاد در راه خدا و مرگ و... دارند. 🕋آیه قبلش فرمود: وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﻴﺮﻳﺪ ﻳﺎ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﻳﺪ، ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ. (ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﻓﺎﻧﻲ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﻨﺎ، ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ.) 🕋قبل ترش هم فرمود: (آل عمران ۱۵۶) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَّوْ كَانُوا عِندَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَٰلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻲ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ (ﻭ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ)، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻧﻤﻲ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻧﺪ!» (ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ،) ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺁﻧﻬﺎ ( ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ) ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻲ ﻣﻴﺮﺍﻧﺪ; (ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻭ ﻣﺮﮒ، ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ;) ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻲ ﺩﻫﻴﺪ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ. ❌ یعنی دارد توجه میدهد که این چه تفکر غلطی است که فکر می‌کنید اگر کسی کشته شود هلاک شده و اگر در جنگ شرکت نمیکرد زنده می ماند؛ ❌این سرزنش یعنی که مسلمانان زمان پیامبر از جهت اعتقادی سست بودند و اعتقاد محکمی نداشتند، یعنی از جهت اعتقادی مشکلاتی داشتند؛ ✅ سپس ؛ با تفریع این جملات؛ با کلمه "فاء" میفرماید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ ... پس به سبب رحمت خدا تو با اینها نرم و ملایم خوش رفتاری که اینها دور تو هستند؛ وگرنه دور تو نمی‌ماندند. 📍از این میشود اينطور نتیجه گرفت که در تبلیغ دین؛ اخلاق مهم تر از اعتقاد است؛ یعنی ولو اعتقاد درستی ندارند؛ اما چون تو خوب رفتار میکنی دور تو شلوغ است! 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢 جریان مسلمان شدن پسر حاتم؛ بواسطه اخلاق حسنه رسول الله عدی بن حاتم در همان حال کفر به سر می برد و حاضر هم نبود اسلام را بپذیرد و حتی پس از فتح مکه و نفوذ اسلام در سرتاسر جزیرة العرب تصمیم به مهاجرت به شام و پیوستن به همکیشان خود گرفت . و چون می دانست لشکر اسلام روزی به سرزمین آنها نیز خواهند رفت تا آثار بت پرستی را در آن ناحیه از میان ببرند و احکام اسلام را در آنجا نشر دهند، به همین منظور چند شتر راهوار و فربه انتخاب و آماده کرده و به غلام خود دستور داده بود هرگاه خبردار شدی که لشکر اسلام به این حوالی آمده مرا خبر دار کن. روزی غلامش به او خبر داد که سربازان اسلام، تحت فرماندهی علی بن ابیطالب(ع) برای ویران کردن بتخانه ها و نشر احکام اسلام بدین ناحیه آمده اند. عدی بن حاتم با شنیدن این خبر فورا خانواده خود را برداشته به سوی شام گریخت، سربازان اسلام نیز پس از ویران کردن بتخانه «طی »، جمعی را که در برابر آنها مقاومت کرده بودند تار و مار نموده و گروهی را اسیر کرده به مدینه آوردند. در میان اسیران مزبور دختر حاتم نیز که نامش سفانه بود اسیر شد و او را به مدینه آوردند و در کنار مسجد در جایی که مخصوص نگهداری اسیران بود محبوس ساختند. چند روز گذشت و روزی پیغمبر اسلام از کنار آن خانه عبور می کرد تا به مسجد برود سفانه برخاست و گفت: «یا رسول الله هلک الوالد و غاب الوافد فامنن علینا من الله علیک ». [ای رسول خدا پدرم که از دنیا رفته و آنکه باید به نزد شما بیاید غایب است، اکنون بر ما منت گزار، خداوند تو را مشمول رحمت و نعمت خویش قرار دهد!]پیغمبر پرسید: مقصودت از غایب کیست؟سفانه گفت: عدی بن حاتم! فرمود: همان کسی که از خدا و رسول گریخته! در آن روز رسول خدا(ص)بیش از آن چیزی نگفت و از آنجا گذشت. روز دیگر نیز این ماجرا تکرار شد، و سفانه گوید: روز سوم که شد من دیگر مایوس بودم چیزی بگویم ولی مردی که همراه او بود - و بعدا دانستم که او علی ابن ابیطالب(ع)بود - به من اشاره کرد که برخیز و سخن خود را تکرار کن. من برخاستم و همان سخنان را تکرار کردم، پیغمبر فرمود: من با آزاد ساختن تو موافقم ولی صبر کن تا شخص مورد اعتمادی پیدا شود تا تو را به همراه او به شهر و دیارت بفرستم. چند روز از این ماجرا گذشت تا روزی اطلاع یافتم کاروانی که از خویشان ما نیز افرادی در میان آنها بود به مدینه آمده و عازم بازگشت است، من جریان را به پیغمبر اطلاع دادم و آن حضرت مقداری لباس و مبلغی پول برای خرجی راه و مرکبی به من داد و مرا همراه آنها روانه کرد. دنباله داستان را خود عدی بن حاتم این گونه نقل کرده که گوید: روزی همچنان که در شام بودم هودجی را دیدم که به سوی ما می آید و وقتی رسید دیدم خواهرم سفانه در میان آن هودج است و چون پیاده شد مرا مورد ملامت قرار داده گفت: این چه کاری بود که کردی؟خودت خانواده و زن و فرزندت را برداشته به اینجا آمدی و ما را در آنجا بی سرپرست گذاردی؟من بدو گفتم: خواهر جان مرا ملامت نکن که در این کار معذور بودم. این جریان گذشت تا روزی با او - که زن با فراست و با تدبیری بود - مشورت کرده گفتم: راستی بگو نظرت درباره این مرد(یعنی پیغمبر اسلام)چیست؟او ضمن تمجید و بیان صفات نیک آن حضرت گفت: من صلاح تو را در آن می بینم که هر چه زودتر خود را به او برسانی و با او پیمان بسته و بیعت کنی، زیرا اگر او براستی پیغمبر باشد که تو در ایمان به وی سبقت جسته ای و اگر داعیه سلطنت و پادشاهی هم داشته باشد که پیمان بستن با او از شخصیت تو چیزی نخواهد کاست و از سایه قدرتش بهره مند خواهی شد. عدی بن حاتم گوید: من رای او را پسندیدم و به مدینه آمدم و پیش آن حضرت رفته سلام کردم، فرمود: کیستی؟گفتم: عدی بن حاتم هستم. وقتی پیغمبر مرا شناخت برخاست و مرا به سوی خانه برد، در راه که می رفتیم پیرزنی سر راه او آمد و درباره کاری که داشت با آن حضرت سخن گفت، من دیدم پیغمبر اسلام زمانی دراز در کنار آن پیرزن ایستاد و با کمال ملاطفت با او سخن گفت. پیش خود گفتم: به خدا سوگند چنین مردی داعیه سلطنت و پادشاهی در سر ندارد و چون وارد خانه آن حضرت شدم دیدم تشک چرمی خود را که لیف خرما در آن بود برداشت و برای نشستن من پهن کرد و به من گفت: روی آن بنشین، من خودداری کردم ولی حضرت اصرار کرد و من نشستم و پیش خود گفتم: به خدا این رفتار سلاطین نیست. سپس به من گفت: ای عدی بن حاتم مگر تو به آیین «رکوسیه » (1) نبودی؟گفتم: چرا، فرمود: پس چرا از قوم خود یک چهارم درآمدشان را می گرفتی؟در صورتی که این کار در آیین تو جایز نبود. و همچنین یکی دو خبر غیبی دیگر به من داد که دانستم پیغمبر خداست و بدو ایمان آورده مسلمان شدم. 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
💢 مرحوم طبرسی در مدح رسول الله ص میفرماید : 📎و من عجیب أمره ص أنه کان أجمع الناس لدواعی الترفع ثم کان أدناهم إلی التواضع. 📎 از عجائب حضرتش اینکه اسباب بزرگی را بیش از همه دارا بود ولی در عین حال از همه متواضعتر بود 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob
📍خدمت به خلق در سیره رسول الله 💠 درکتاب مناقب آمده: وَ كَانَ لاَ يَجْلِسُ إِلَيْهِ أَحَدٌ وَ هُوَ يُصَلِّي إِلاَّ خَفَّفَ صَلاَتَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَيْهِ وَ قَالَ أَ لَكَ حَاجَةٌ . ✅اگر کسی موقع نماز میامد کنار او مینشست . نماز را کوتاه میکرد و میپرسید حاجتی داری؟ 💠 در عیون اخبارالرضا ع آمده که رسول الله ص میفرمود: أَبْلِغُونِي حَاجَةَ مَنْ لاَ يَقْدِرُ عَلَی‌ إِبْلاَغِ حَاجَتِهِ‌. 💠 در آمده اولین جمله حضرت خدیجه بعد از به نبوت رسیدن او این است: 📍وَ اَللَّهِ لاَ يُخْزِيكَ اَللَّهُ أَبَداً (نه، به خدا سوگند، خدا هرگز تو را خوار نخواهد کرد.) 📍إِنَّكَ لَتَصِلُ اَلرَّحِمَ (و صله رحم میکنی) 📍وَ تَحْمِلُ اَلْكَلَّ (بار مردم را حمل میکنی) 📍وَ تَكْسِبُ اَلْمُعْدِمَ (به نیازمندان روزی می‌رسانی) 📍وَ تَقْرِي اَلضَّيْفَ (مهمان نوازی) 📍وَ تُعِينُ عَلَی‌ نَوَائِبِ اَلْحَقِّ (و در مواقع نیاز کمک می‌کنی) 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob