eitaa logo
قاریان افضل ایران
343 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
162 فایل
خداوندا بفزونی جود و فروغ وجودت، که جان به وی جویا و خرد به وی گویا شده، گویائی ما را توانائی شمار نعمتهای تو ارزانی دار
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای ماه صفر 📲در شبکه های اجتماعی زیر با ما همراه باشید👇👇👇 🔹 سروش و گپ و بله و روبیکا و ایتا: @manzelgaheoshagh_tehran_bozorg
🚨 اینکه پروازها در اسرائیل لغو، پناهگاه‌ها پر، هجوم برای خرید غذای کنسرو شده غوغا می‌کند و هزاران نفر در حال فرار از آنجا هستند اما مردم ایران در آرامش کامل و بدون کوچکترین استرس و نگرانی و حتی فکر پناهگاه به ذهن آنها خطور نمی‌کند از برکت رهبر مقتدرمان آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ . 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
قاريان 🌸: 🌎🌎🌎 ❎ تاریخ معاصر/مهم و بصیرتی ✍ دیدگاه آیت‌الله بهجت(ره) درباره علمای غفلت زدهِ حامیِ مشروطه و حقانیت راه مرجع شهید علامه شیخ‌فضل‌الله نوری(ره)🔰 🔶🔸از: گروه تاریخ انقلاب، خبرگزاری تسنیم ✍ شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) مجتهد اول تهران و از علمای مشروطه‌خواهی بود که نقش اساسی در پیشبرد نهضت ملت ایران در آن زمان ایفا کرد. با آغاز نهضت مشروطه در 1284ش و پیشگامی شیخ فضل‌الله(ره) و پس از صدور فرمان مشروطه در مردادماه 1285 و تدوین قانون اساسی مشروطه، شیخ که می‌دید این قانون برگرفته از قوانین دولت‌های اروپایی مانند فرانسه و بلژیک است و عناصر فرقه‌های ضاله مانند "بابیه" و "ازلیه" و فراماسون‌ها در صفوف نهضت رخنه کرده‌اند، با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)، خواستار مشروطه مشروعه و انطباق قوانین با شرع مقدس اسلام شد. تحصن شیخ در حرم حضرت عبدالعظیم، همزمان با به توپ بستن مجلس توسط طرفداران محمدعلی شاه قاجار و دستگیری و اعدام برخی مشروطه چیان [بابی ازلی ماسون] شد، برخی [تحت تأثیر تبلیغات مسموم عناصر معاند و غربگرا] تصور کردند که شیخ فضل‌الله از حامیان استبداد است در حالی‌که قصد وی از این تحصن که همراهی بسیاری از متدینان [وعلما] را به‌دنبال داشت، "مشروطه مشروعه" بود. در این دوره جنگ بین مشروطه‌خواهان و مستبدین با فتح تهران توسط قوای [مشروطه چی] بختیاری و گیلانی پایان یافت و محمدعلی شاه از سلطنت خلع و احمد میرزا ولیعهد، بر تخت سلطنت تکیه زد. به شیخ فضل‌الله(ره) پیشنهاد شد تا برای تأمین جانی و مالی به سفارت دولت های خارجی پناهنده شود!، اما وی نپذیرفت [زیرا پناهنده شدن به سفارت اجنبی را ننگ میدانست]. شیخ فضل‌الله را سه روز در بازداشت نگاه داشتند و سرانجام در روز ۹-۱۱ مرداد ماه پس از محاکمه‌ای [فرمایشی و کوتاه] توسط [روحانی نمای فاسدی بنام] ابراهیم زنجانی از اعضای لژ فراماسونری، [و از شاگردان، مُبلغین و معتمدینِ آخوند خراسانی]، در میدان توپخانه اعدام و به شهادت رساندند. نزدیکی تاریخ تولد آیت‌الله بهجت به حوادث مشروطه و همچنین کسب فیض از محضر کسانی که آن ایام را درک کرده بودند، موجب شده تا مطالب و تحلیل‌های دقیقی از نهضت مشروطه داشته باشند. در ذیل به برخی مطالب نقل شده از زبان آیت‌الله بهجت(ره) درباره نهضت مشروطه و مرجع شهید، آیت الله العظمی علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) اشاره می‌کنیم. آنچه از این بیانات برمی‌آید، تجلیل آیت‌الله بهجت از شخصیت شیخ فضل‌الله و همچنین نفوذ افراد لامذهب و وابسته به انگلیس در صف نهضت است که در ادامه می‌خوانید: "علمای مشروطه‌خواه [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی، سید عبد الله بهبهانی، سید محمد طباطبایی، برادران نجفی در اصفهان و...] به اسم تقلیل ظلم قاجار به میدان آمدند و مشروطه را تأیید و امضا کردند، اما چه تقلیلی، که سرانجام حاضر نشدند بگویند ما با مشروطه موافق شرع و دین (مشروطه مشروعه) موافقیم و سرانجام کار به جایی رسید که موافقت قوانین مجلس با نظر طراز اول فقها را که به همین وسیله مردم و علمای اسلام و نجف را اغفال کرده بودند، اسقاط کردند و آن شخصی که موافق مشروطه بود گفت: مگر می‌شود قانون با مذهب موافقت کند، آن هم مذهب شیعه؟! و وکلای مجلس در تطابق قانون با دین توقف و تردید داشتند، از اطراف تلگراف آمد که از این بهتر نمی‌شود." در محضر بهجت، ج2، ص381. "امضای تأیید مشروطیت را زمانی از آخوند [خراسانی] گرفتند که کاملاً مشغول به فکر و در حال آماده‌سازی و ترتیب مطالب درسی اش بود، هنگامی که آخوند از پله‌های اطاق مطالعه شخصی به پایین می‌آمد تا به مجلس درس برود که تمام فکرش در جمع‌آوری درس بود و برای فکر کردن در امر دیگر وقت نداشت! اساس‌نامه و مرام‌نامه مشروطیت را... 🔰ادامه در بخش دوم🔰 . .گ 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 🔰بخش دوم🔰 ...به ایشان نشان دادند تا امضا کند. ایشان هم [بدون بررسی و تحقیق] دید قانون اساسی و مجلس قانون‌گذاری و وکلا و نمایندگان مورد وثوق و منتخب مردم و… همه موافق اسلام و دین است و همه احکام و قوانین جاری مملکت بر طبق قرآن و اسلام و زیر نظر شش نفر از فقهای طراز اول است، بی‌درنگ در همان‌جا امضا کرد!!! ما این قضایا را می‌بینیم و می‌شنویم، ولی باز هم مثل این است که ندیده و نشنیده‌ایم. یک امضا از روی غفلت و اشتباه و یا در اثر فریب‌خوردن که از انسان صادر می‌شود، خدا می‌داند که چقدر آثار زیان‌بار بر او مترتب می‌شود. نباید به خود تکیه کنیم، باید در هر حال به خدا پناه ببریم." در محضر بهجت، ج2، ص373.
دلیل مشروطه‌خواهان این بود که دولت قاجار ظالم و مستبد است و دفع ظلم قاجار با مشروطه امکان‌پذیر است؛ بنابراین، برای دفع ظلم قاجار، مشروطه واجب است. غافل از اینکه ظلم را چگونه باید رفع و برطرف کرد. هیچ‌کس با ظلم و استبداد موافق نیست، ولی آیا می‌شود ظلم را با اشد ظُلماً (با ظلم بیشتر) برطرف نمود و آن‌گاه اسم آن را رفع ظلم گذاشت؟! لذا آقایی که معتقد به مشروطه بود گفت: بعد از بیست سال فهمیدیم که به سود انگلیس تلاش می‌کردیم! آری، ما مسلمان‌ها در گول‌خوردن مهارت داریم و آنها (کفار و ابرقدرت‌ها) در گول‌زدن و فریب‌دادن مهارت دارند. به خدا پناه می‌بریم." در محضر بهجت، ج2، ص374. "کشته‌شدن مرحوم شیخ فضل‌الله نوری مثل توپ در نجف صدا کرد، و علیه آخوند خراسانی تمام شد. اگر این قضیه نبود، ریاست مطلقه و مرجعیت عامه [شاید] به او می‌رسید. لذا وقتی بعد از قتل مرحوم نوری نزد آخوند [آمدند که ملا قربانعلی زنجانی از همفکران شیخ را هم اعدام کنند!]، گفت: دنیای مرا از بین بردید، آیا می‌خواهید آخرتم را هم از بین ببرید؟!"[البته بعید است آخرتی هم بعد کشتن شیخ، برایش مانده باشد! خیلی ها در نجف و ایران معتقد بودند تا شیخ فضل الله، به عنوان شاگردِ طراز اول میرزای شیرازی زنده است، نوبت به آخوند خراسانی نمی‌رسد]، برگرفته و تکمیل مطلب، از در محضر بهجت ج2ص620 "مرحوم شیخ فضل‌الله نوری می‌فرمود: مشروطه، مقدمه کشف حجاب است و کشف حجاب از لوازم مشروطیت است، همچنین مشروطه مقدمه جلوگیری و مبارزه با روحانیون است. ولی طرف‌داران مشروطه می‌گفتند: آیا می‌شود مجلس شورا و مشروطه را که خود آخوندها تأسیس کرده‌اند، آخوندها را از بین ببرد؟! ولی چنان شد که مرحوم شیخ فضل‌الله نوری می‌فرمود، یعنی بعد از مدتی دستور دادند که نمایندگان مجلس، حتی مرحوم بهبهانی باید عمامه‌ها را از سرها بردارند." در محضر بهجت، ج2، ص 261. "مرحوم شیخ فضل‌الله نوری که از مخالفین مشروطه بود، از پیش خبر می‌داد که کشف حجاب از لوازم مشروطه است. آن مرحوم می‌دید که مقررات مشروطه به ظاهر اسلامی است، ولی از مصادر لاابالی و بلکه بی‌دین‌ (سفارت انگلیس) سرچشمه می‌گیرد و تأیید می‌شود. لذا به مشروطه‌خواهان گفته بود: مرا می‌کشند، شما را هم می‌کشند. در نهایت نیز چنین شد، آقا سید عبدالله بهبهانی رحمه‌الله را که طرفدار مشروطه بود، بدتر از مرحوم آقا شیخ فضل‌الله نوری از بین بردند و تیر باران کردند!" در محضر بهجت، ج2، ص189. "رؤسای مشروطه حتی روحانیون بانفوذ را یکی پس از دیگری کشتند، همان‌هایی را که توسط آنها دیگران را کشته بودند! حتی سید عبدالله بهبهانی رحمه‌الله را بدتر از شیخ فضل‌الله نوری رحمه‌الله کشتند، و همچنین بقیه روحانیون و امثال مرحوم مدرس را بعد از آن کشتند، به‌حدی که بعد از قضیه شهادت شیخ فضل‌الله نوری رحمه‌الله هرکس از علما که مخالفت می‌کرد می‌کشتند، بلکه قبل از قضیه مرحوم شیخ فضل‌الله هم چنین بود." در محضر بهجت، ج1، ص 325. 🔸تلخیص از تسنیم، کد مطلب / 🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰 . . 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸 🔰بخش سوم/پایانی🔰 🔶🔸برگرفته از کانال مرجع ابر فقه🔰 🔸موضوع: خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز! ⏪ گناه بزرگتر از زنا! آیت الله بهجت: «البته محرمات تنها زنا و قمار و شرب خمر نیست. گاهی یک امضای بی‌جا که مقدمات و زمینه آن را هم دیگران زحمت می کشند و به دست انسان می دهند موجب از بین رفتن اعراض و نفوس می شود و به مراتب از آن بالاتر است. از ما انتظار نمی رود که گناهانی از قبیل شرب خمر را در خیابان مرتکب شویم؛ چون این کار گذشته از ترس خدا، یک نوع جنون و بی‌عقلی است و لذا از ما صادر نخواهدشد.» زمزم عرفان: ۱۹۷ ⏪ تأیید و امضاء مشروطیت از سوی آخوند خراسانی! آیت الله بهجت: «هنگامی که آخوند از پله های اتاق مطالعه شخصی، به پایین می آمد تا به مجلس درس برود ... اساسنامه و مرامنامه مشروطیت را به ایشان دادند تا امضا کند. ایشان هم ... در همان جا امضا کرد!!! 👈 ما این قضایا را می بینیم و می شنویم؛ مثل این است که و نشنیده ایم. 👈 یک و اشتباه و یا در اثر ، که از انسان صادر می شود، خدا می داند که چه قدر آثار زیانبار بر آن مترتب می شود!» زمزم عرفان، یادنامه فقیه عارف حضرت آیت الله محمد تقی بهجت، محمد محمدی ری شهری، قم، انتشارات دارالحدیث، سوم، ص ۱۹۲ و ۱۹۳ ⏪ گروه فشار و جام زهر! آیت الله بهجت: «سید محمد کاظم یزدی برای امضای جریان مشروطیت، خیلی تحت فشار بود. برخی از شاگردان آخوند خراسانی، جمعی از شاگردان وی را تحریک کردند که دسته جمعی به منزل سیّد بروند و موافقت او با مشروطیت را بگیرند. پاسخ سید این بود که: "در این کاسه، زهر است و من نمی توانم آن را بخورم!" به او اهانت کردند و گفتند: "اگر به خانه یهودی رفته بودیم، چنین پاسخی را نمی شنیدیم".
سجاده او را در نماز جماعت برداشتند و سیّد را خانه نشین کردند. [حتی] صحبت از تبعید ایشان بود.». زمزم عرفان، ۱۹۶ ⏪ پشیمانی سران (علمای حامی) مشروطه! آیت الله بهجت: «[محمدحسین]نائینی در اواخر عمر، در مورد دخالت در امر مشروطیت، تأسف می خورد و می گفت: انگور انداختیم که سرکه شود؛ اما شراب شد!» زمزم عرفان: ۲۰۰ ⏪ حکم محاربه برای مخالفین مشروطه [غربگرا]، از سوی آخوند خراسانی!!! «به عموم ملت ایران حکم خدا را اعلام می‌داریم؛ الیوم بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت به منزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه، و سر مویی مخالفت و مسامحه به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه علیه، است، أعاذ الله المسلمین من ذلک إن شاء الله! الأحقر عبدالله المازندرانی، الأحقر محمد کاظم الخراسانی، الاأحقر نجل المرحوم الحاج میرزا خلیل». حسین زرگری نژاد، رسائل مشروطیت، دوم، تهران، ۱۳۷۷؛ ص ۴۴۷ ⏪ نظر آخوند خراسانی درباره علامه شیخ فضل الله نوری(ره)! «آیت الله بهجت: "پس از شیخ فضل الله نوری، میرزای نائینی، ورقه ای با امضای شیخ فضل الله پیش آخوند خراسانی می خواند که در آن نوشته شده بود: "بر کسانی که داخل مشروطه [انگلیسی] شده اند، باید احکام مرتدّ فطری را جاری کرد." آخوند پس از شنیدن این مطلب می گوید: "من وقتی خبر کشته شدن شیخ فضل الله را شنیدم، متأثر شدم؛ ولی اکنون !». زمزم عرفان: ۳۴۴ و ۳۴۵ ⏪ علمای حامی مشروطه در قتل شیخ، مقصر بودند و غفلت داشتند! امام خمینی(ره): «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ ⏪ مدیریت پیچیده انگلیس و اشتباهات بزرگ بزرگان شیعه! آیت الله بهجت: «رؤسای مشروطه و حتی روحانیون با نفوذ را یکی پس از دیگری کشتند؛ همانهایی که توسط آنان دیگران را کشته بودند! حتی سیدعبدالله بهبهانی را بدتر از شیخ فضل الله نوری(ره) کشتند و همچنین بقیه روحانیون و امثال مرحوم مدرس را بعد از آن کشتند.» زمزم عرفان: ۲۰۰ ⏪ قاتلان علما، با فتوای اهل علم بر سر کار آمدند! آیت الله بهجت: «آری با فتوا گرفتن از اهل علم و علما، بساط مشروطه را به پا کردند، بعد که سر کار آمدند و قدرت را به دست گرفتند، همانها را مفسد جامعه معرفی کردند.» زمزم عرفان: ۲۰۵ ⏪ آیت الله بهجت: «آقازاده [فرزند آخوند خراسانی] به رضا شاه گفت: عمامه طلبه ها را برندارید. وی پاسخ داد: پدرت [هنگامی که مشروطیت را امضا کرد] عمامه آنها را برداشت.» زمزم عرفان: ۳۳۶ . . 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
💠💠💠 . فردای قیامت یه مرد یا زن شرابخوار رو میارن. یا یه زن و دختر بی حجاب رو میارن الآن حتما" میگی مگه زن شرابخوار و بی حجابم تو ایران داریم. اوه.....ه تا دلت بخواد. فردای قیامت میارنش پای حساب و کتاب. بهش میگن : بازی تموم شد. دو روز دنیا برا امتحانتون بود. چون می خواستیم اینجا بهتون مزد بدیم. اونم چه مزدی؟ بهشت. اونم دائمی و ابدی. نه پیری داره. نه کمر درد نه پا درد و دوا دکتر. نه دروغ و نامردی نه بی وفایی و کلاهبرداری. خالدین فیها. با هزاران نعمت بهشتی. بعد گنه کار وقتی اون زیبائیها رو می بینه. نیاز نیست حتما" جهنم بره. حسرت همون زیباییهای از دست رفته. بالاترین عذابه. روزی صد بار خودش رو لعنت میکنه. این چه غلطی بود من کردم. دو روز تو دنیا نتونستم خودم رو نگهدارم. و از این همه نعمت محروم شدم. یکی از اسامی روز قیامت اینه. یوم الحسره. . .
حکم دادگاه بدوی شروین حاجی‌پور لغو شد 🔹مرکز رسانه قوه قضائیه: پروندهٔ محسن برهانی به‌دلیل کسوت روحانیت او در دادسرا و دادگاه ویژهٔ روحانیت مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفته و مراحل تجدید نظر را هم در شعبه اول دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت طی کرده است. 🔹دادگاه تجدید نظر، برهانی را در خصوص برخی از عناوین اتهامی تبرئه و نسبت به برخی دیگر مجرم شناخته است. او درخواست اعاده دادرسی داده که این درخواست پس از بررسی رد و رأی دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. 🔹دادگاه تجدید نظر پس از اعتراض شروین حاجی‌پور نسبت به رأی دادگاه بدوی، این اعتراض را بررسی کرد و به‌دلیل اینکه مجازات‌های تکمیلی اشاره شده در رأی دادگاه بدوی را متناسب با حال متهم و جامعه تشخیص نداده، آن‌ها را لغو کرد و همچنین قرار تعلیق نیمی از مجازات حبس اشد او را نیز صادر کرده است. 💠 تحلیل کوتاه. وقتی یک بچه کمونیست رو که پدر و مادرش با حاکمیت مشگل دارن بی حساب و کتاب میاریم تو رسانه ملی توسط احسان علیخانی به ملت معرفی و با هزینه ملت مشهور و محبوبش میکنیم باید هم انتظار لگد پرانی و جفتک زنی از این جوجه کمونیست داشته باشیم. . . 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🇵🇸 دختر شهید : به دست ، فاتح درب خیبر خواهد بود. # خونخواهی_مهمان # انتقام_سخت . . /
💎شاید در بهشت بشناسمت! این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم!