دلیل مشروطهخواهان این بود که دولت قاجار ظالم و مستبد است و دفع ظلم قاجار با مشروطه امکانپذیر است؛ بنابراین، برای دفع ظلم قاجار، مشروطه واجب است. غافل از اینکه ظلم را چگونه باید رفع و برطرف کرد. هیچکس با ظلم و استبداد موافق نیست، ولی آیا میشود ظلم را با اشد ظُلماً (با ظلم بیشتر) برطرف نمود و آنگاه اسم آن را رفع ظلم گذاشت؟!
لذا آقایی که معتقد به مشروطه بود گفت: بعد از بیست سال فهمیدیم که به سود انگلیس تلاش میکردیم! آری، ما مسلمانها در گولخوردن مهارت داریم و آنها (کفار و ابرقدرتها) در گولزدن و فریبدادن مهارت دارند. به خدا پناه میبریم." در محضر بهجت، ج2، ص374.
"کشتهشدن مرحوم شیخ فضلالله نوری مثل توپ در نجف صدا کرد، و علیه آخوند خراسانی تمام شد. اگر این قضیه نبود، ریاست مطلقه و مرجعیت عامه [شاید] به او میرسید. لذا وقتی بعد از قتل مرحوم نوری نزد آخوند [آمدند که ملا قربانعلی زنجانی از همفکران شیخ را هم اعدام کنند!]، گفت: دنیای مرا از بین بردید، آیا میخواهید آخرتم را هم از بین ببرید؟!"[البته بعید است آخرتی هم بعد کشتن شیخ، برایش مانده باشد! خیلی ها در نجف و ایران معتقد بودند تا شیخ فضل الله، به عنوان شاگردِ طراز اول میرزای شیرازی زنده است، نوبت به آخوند خراسانی نمیرسد]، برگرفته و تکمیل مطلب، از در محضر بهجت ج2ص620
"مرحوم شیخ فضلالله نوری میفرمود: مشروطه، مقدمه کشف حجاب است و کشف حجاب از لوازم مشروطیت است، همچنین مشروطه مقدمه جلوگیری و مبارزه با روحانیون است. ولی طرفداران مشروطه میگفتند: آیا میشود مجلس شورا و مشروطه را که خود آخوندها تأسیس کردهاند، آخوندها را از بین ببرد؟!
ولی چنان شد که مرحوم شیخ فضلالله نوری میفرمود، یعنی بعد از مدتی دستور دادند که نمایندگان مجلس، حتی مرحوم بهبهانی باید عمامهها را از سرها بردارند." در محضر بهجت، ج2، ص 261.
"مرحوم شیخ فضلالله نوری که از مخالفین مشروطه بود، از پیش خبر میداد که کشف حجاب از لوازم مشروطه است. آن مرحوم میدید که مقررات مشروطه به ظاهر اسلامی است، ولی از مصادر لاابالی و بلکه بیدین (سفارت انگلیس) سرچشمه میگیرد و تأیید میشود. لذا به مشروطهخواهان گفته بود: مرا میکشند، شما را هم میکشند. در نهایت نیز چنین شد، آقا سید عبدالله بهبهانی رحمهالله را که طرفدار مشروطه بود، بدتر از مرحوم آقا شیخ فضلالله نوری از بین بردند و تیر باران کردند!" در محضر بهجت، ج2، ص189.
"رؤسای مشروطه حتی روحانیون بانفوذ را یکی پس از دیگری کشتند، همانهایی را که توسط آنها دیگران را کشته بودند! حتی سید عبدالله بهبهانی رحمهالله را بدتر از شیخ فضلالله نوری رحمهالله کشتند، و همچنین بقیه روحانیون و امثال مرحوم مدرس را بعد از آن کشتند، بهحدی که بعد از قضیه شهادت شیخ فضلالله نوری رحمهالله هرکس از علما که مخالفت میکرد میکشتند، بلکه قبل از قضیه مرحوم شیخ فضلالله هم چنین بود." در محضر بهجت، ج1، ص 325.
🔸تلخیص از تسنیم، کد مطلب
/
🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
.
#بصیرباشیم_تاگمراه_نشویم.
🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
🔰بخش سوم/پایانی🔰
🔶🔸برگرفته از کانال مرجع ابر فقه🔰
🔸موضوع: خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز!
⏪ گناه بزرگتر از زنا!
آیت الله بهجت: «البته محرمات تنها زنا و قمار و شرب خمر نیست. گاهی یک امضای بیجا که مقدمات و زمینه آن را هم دیگران زحمت می کشند و به دست انسان می دهند موجب از بین رفتن اعراض و نفوس می شود و به مراتب از آن بالاتر است. از ما انتظار نمی رود که گناهانی از قبیل شرب خمر را در خیابان مرتکب شویم؛ چون این کار گذشته از ترس خدا، یک نوع جنون و بیعقلی است و لذا از ما صادر نخواهدشد.» زمزم عرفان: ۱۹۷
⏪ تأیید و امضاء مشروطیت از سوی آخوند خراسانی!
آیت الله بهجت: «هنگامی که آخوند از پله های اتاق مطالعه شخصی، به پایین می آمد تا به مجلس درس برود ... اساسنامه و مرامنامه مشروطیت را به ایشان دادند تا امضا کند. ایشان هم ... #بیدرنگ در همان جا امضا کرد!!! 👈 ما این قضایا را می بینیم و می شنویم؛ #ولی_باز_هم مثل این است که #ندیده و نشنیده ایم. 👈 یک #امضا_از_روی_غفلت و اشتباه و یا در اثر #فریب_خوردن، که از انسان صادر می شود، خدا می داند که چه قدر آثار زیانبار بر آن مترتب می شود!» زمزم عرفان، یادنامه فقیه عارف حضرت آیت الله محمد تقی بهجت، محمد محمدی ری شهری، قم، انتشارات دارالحدیث، سوم، ص ۱۹۲ و ۱۹۳
⏪ گروه فشار و جام زهر!
آیت الله بهجت: «سید محمد کاظم یزدی برای امضای جریان مشروطیت، خیلی تحت فشار بود. برخی از شاگردان آخوند خراسانی، جمعی از شاگردان وی را تحریک کردند که دسته جمعی به منزل سیّد بروند و موافقت او با مشروطیت را بگیرند. پاسخ سید این بود که: "در این کاسه، زهر است و من نمی توانم آن را بخورم!" به او اهانت کردند و گفتند: "اگر به خانه یهودی رفته بودیم، چنین پاسخی را نمی شنیدیم".