کسایی که مشتاق انقلاب زن زندگیآزادی بودین میدونید این آمار چیه؟
🔹توی کشورآمریکا وفرانسه به ترتیب ۴۷ و۴۹درصد ازخانمها سرپرست خانوار هستن بعد توی ایران این آمار ۱۲درصده
🔹به نظرتون این آمار فشار زیادی روی دوش زنان درکشورهای غربی رو نشون نمیده
🔹جهت اطلاعتون اینم بگم که توی غرب خانمها ازیه سنی به بعد وام ومزایا بهشون تعلق نمیگیره چرا چون دیگ اون جذابیت رو برای بهرهبرداری جنسی ندارن اینه ارزشی که برای زن توی غرب قائل میشن😏
سیدحسن خمینی: نقاط ضعف را برای حل بگوییم، نه برای مچگیری و یأس آفرینی؛ اتفافات پاییز امسال، امید مردم را هدف گرفته بود!
➕ یک موضع گیری بجا، مناسب و قابل تقدیر؛ فقط کاش به نقش دوستان و رسانه هایشان در امید زدایی از جامعه، آتش بیاری معرکهی اخیر و ایجاد مشکلات فعلی هم اشاره میکردند تا کامل تر میشد!
هدایت شده از جمعیت امام رضاییها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کنارتم_هموطن
📽 کمکرسانی به مردم زلزلهزده شهرستان خوی
🙏🏻 به نیابت شما عزیزان ما در کنار هموطنان زلزلهزده هستیم
💳 شماره کارت به نام کنارتم هموطن - زلزله:
5041-7211-1165-8317
✅️ شماره شبا:
IR750700001000127888888011
جمعیت نیکوکاری امام رضاییها - زلزله
@emamrezaeeha_ir
🔥رؤیای بزرگ چهل سال بعد❗️
🔻وقتی دهه شصت حتی سیم خاردار را هم وارد می کردیم اگه کسی می گفت چهل سال دیگه غرب و شرق از موشک ها و پهپادهای شما حساب خواهند برد و مشتری تسلیحات جمهوری اسلامی ایران می شوند همه به طنز می گرفتند....
🔻اما با انگشت اشاره یک سید شجاع و دانشمند این رویا محقق شد...
🔻امروز همون سید عزیز و رهبر بینظیر میگه باید کاری کنیم چهل سال دیگه اگه کسی بخواد از جدیدترین دستاوردهای علمی مطلع بشه باید زبان فارسی را یاد بگیره...
🔻حالا به جمله شگفت آوری از ایشان دقت کنید:
آنچه که بنده در ذهن خودم، در مقابل چشم ذهنی و عقلی خودم مشاهده میکنم از آیندهی کشور و از آیندهی ملت و از پیشرفت دانش این کشور، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیات متعارف اظهار میشود یا فکر میشود، واقعاً خیلی بیش از این حرفها. ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
#نعمت_انقلاب
#دهه_فجر
# ایران _ ما
# امام _ امت
قاریان افضل ایران 🔥آذربایجان و گرجستان به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلی شاه قاجار از ایران جدا شد.
🔥منطقه نخجوان و ارمنستان بموجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ۱۸۲۸ میلادی در زمان فتحعلی شاه از ایران جدا شد.
🔥افغانستان وهرات بموجب معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران جدا شد.
🔥ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد.
🔥پاکستان و سیستان بموجب قرارداد ننگین حکمیت «ژنرال اسمیت» در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن در سال ۱۹۰۵ میلادی از ایران جداشد.
🔥 بخش های بسیار مهم و استراتژیک در زمان رضا خان مستبد و عامل بیگانه از ایران جدا و به افغانستان، ترکیه و عراق واگذار شد.
🔥مجمع الجزایر بحرین (استان چهاردهم ایران) با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه پهلوی خائن از ایران جدا شد.
🔥شهر بندری و زیبای فیروزه در شرق دریای مازندران، قبل از انقلاب در زمان محمدرضا پهلوی از ایران جدا و به شوروی واگذار گردید.
✅اما میدانیم که تنها به جرم انقلاب کردن، در جنگ تحمیلی به مدت ۸سال با تمام قدرتهای دنیا جنگیدیم و بیش از ۲۰۰هزار شهید دادیم.
(هم درمیدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روز آتش بس) که ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند.
💥حال با افتخار اعلام میکنیم که ما انقلاب کردیم اما
- یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم.
-باعث اتحاد و بیداری کشورهای اسلامی و مظلوم شدیم.
-قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرتها نشان دادیم تا دیگر جرأت دخالت و غارت ایران عزیز را نداشته باشند.
@alemafzal
🔹 در زمان شاه وضعیت اقتصادی کشور به حدی خراب بوده که جان فوران آمریکایی در کتابش نوشته:
در پاییز 1321 نانواها آرد را الک میکردند و با آرد الک شده برای ثروتمندان نان میپختند، و برای بقیه مردم آرد را با خاک اره، ماسه، خاکستر و خاک مخلوط میکردند.
📚 منبع:کتاب مقاومت شکننده/نوشته جان فوران(استاد دانشگاه کالیفرنیا) /ترجمه احمد تدین /صفحه400
#تاریخ_پهلوی
#اسلام_سیاسی
#امام_خامنه_ای
دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید.
یک روزی بود زمان امام، نه اینترنت بود، نه ماهوارهها به این شکل بود؛ آنجا امام میگفت که دشمن با قلم با شما مبارزه میکند؛ با قلم. امام متوجّه بود. امروز بحث قلم نیست، امروز بحث فضای مجازی است، بحث ماهوارهها است؛ جنگ روانی است؛ جنگ روانیِ همهگیر و همهجایی. نگذارید جنگ روانی دشمن در کشور تأثیر بگذارد.
ببینید! حالا یک نمونهی کوچک جنگ روانی را من بگویم. نفت ایران را در سواحل یونان دزدی میکنند، میدزدند ــ نفت ما را دزدیدند ــ بعد دلاوران ازجانگذشتهی جمهوری اسلامی جبران میکنند و کشتی نفتی دشمن را ضبط میکنند، او در تبلیغات سراسری فراگیر و امپراتوری رسانهای، ایران را به دزدی متّهم میکند! چه کسی دزد است؟ شما نفت ما را دزدیدید؛ ما از شما پس گرفتیم؛ پسگرفتن مال دزدی که دزدی نیست. شما دزدید. آمریکاییها به دولت یونان دستور میدهند، دولت یونان هم عمل میکند، نفت ما را میدزدد. خب اینها جنگ روانی است؛ با این جنگ روانی ــ که امثال اینها هر روز موارد متعدّدی اتّفاق میافتد ــ مقابله کنید.
14خرداد1401
#قاریان افضل ایران
چه کسی رکوردار روشنگری علیه فراماسونری است؟
این روز ها که حملات شدیدی علیه استاد رائفی پور شکل گرفته است بهتر است به چند مورد از خدمات این برادر بزرگوار بپردازیم
📌از معدود محققانی هست که با تمام وجود بر علیه سازمان های ماسونی روشنگری های جدی دارد.
📌با جرات تمام علیه تمدن غربی روشنگری کرده است
📌بیشترین سخنرانی ها برای تمدن ایرانی اسلامی دارد
📌از فعالین و سخنرانان جدی حوزه مهدویت هست
📌بیشترین روشنگری ها علیه جریان سلبریت سازی در کشور دارد
ما مدعی دفاع از یک انسان معصوم نیستیم ، اما باید بدانیم هر کسی جرات سخنوری و افشا گری علیه سازمان های ماسونی را ندارد
طرح دشمن برای این نفرات اولا ترور شخصیتی و بی حیثیت کردن و در مرحله دوم ترور جانی بوده است.
ناخواسته برای دلسوزی اسلام، وارد طرح های عملیاتی ماسونی نشویم،قطعا میشود از ایشان انتقاد کرد اما تخریب و حذف به صلاح نیست.
#رائفی_پور_تبیین_گر_است
داستان کوه به کوه نمیرسه.. آدم به آدم میرسه..
با خلق به خُلق زندگانی می کن
نیکی همه عمر تا توانی می کن
کام همه را بر آر از دست و زبان
و آنگه بنشین و کامرانی میکن
حکیم بابا افضل کاشانی..
گر تخم برومند نشد، کشتهٔ توست
ور جامه پسندیده نشد، رشتهٔ توست
گر ز آن که تو را پای فرو رفت به گل
از کس تو منال، کاین گل آغشتهٔ توست.. باباافضل کاشانی
قسمت اول. داستان.. :در قاریان افضل ایران
کوه به کوه نمی رسدآدم به آدم می رسد. این داستان کاملا واقعی است.
به قلم کارگاه پلیس جنائی منوچهر قربانی
من مادرم را در سال ۱۳۹۱ در شیراز از دست دادم.خیلی ناراحت بودم، عزیزترین کسم در زندگیام مرا تنها گذاشته بود.او قبل از فوت به خواهرم گفته بود اگر در شیراز مردم،جنازهام را به صفاشهر (دولتآباد) انتقال بده ونزدیک پدربه خاک بسپار.من به وصیت مادرم عمل کرده واو را به دولتآباد منتقل کرده و با تشریفات و مراسم خاص با حضورهمۀ صفاشهری ها(دولتآبادیها که مادرم را مادر خودشان میدانستند واو را خیلی دوست داشتند به خاک سپردم)
پدرم حسینیۀ دولتآباد(صفاشهر) و زمین و باغ آن را به امام حسین(ع) تقدیم کرده بود و طبق وصیت مادرم، مراسم سوم و هفتم او را در حسینیه برگزارکردیم. به برادرم،مهندس محمدحسین قربانی،که از آمریکا مدرک معماری گرفته و در ایران کار میکند،گفتم داداش،خیلی دلم میخواهد در این مراسم خاطرۀ “کوه به کوه نمیرسد” مربوط به مادرم را برای مردم در حسینیه بیان کنم.او گفت الان حالت خوب نیست، بگذار برای چهلم که حال مناسبی داشتی.
متأسفانه چهلم باران شدید و سرمای دولتآباد و خیس شدن فرشهای حسینیه اجازه نداد که مراسم در حسینیه باشد. ناچارمراسم چهلم در مسجد برگزار شدکه در این مسجد ۳ ختم دیگرهم برگزار میشدوچون اختصاصی نبود موقعیت جورنشدکه این خاطرۀ «کوه به کوه نمیرسد» مربوط به زندگی مادرم را شرح بدهم؛اما حالا،حکایت کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد را بیان میکنم:
مهر ماه هر سال دختران اول تا سوم دبیرستان ۱۳-۱۵ ساله را در استادیومهای ورزشی مرکز استانها و شهرهای بزرگ تمرین رقص میدادندوآنها را برای جشن چهارم آبان ماه آماده میساختند.۴ آبان ماه ۱۳۴۵من مسئول برقراری نظم این جشن در میدان ورزشی حافظیه بودم.درجهام ستوان دوم و فرماندۀ کلانتری ۴ دروازه سعدی بودم.استادیوم ورزشی حافظیه درحوزۀ کلانتری ۴ بود.ساعت ۹ شب وارد کلانتری شدم، هوا سرد بود.یک زن ژندهپوش با دختر ۱۳ سالهای که هنوز لباس جشن حافظیه را به تن داشت در گوشۀ دیوار جنوبی کلانتری کز کرده و از سرما میلرزیدند. ناراحت شدم به آقای ستوان پیشهور افسرنگهبانی (حالا این افسر سردار و سرتیپ شده) گفتم مگر اتاق نیست؟مگر بخاری دراتاق نیست؟چرا سواره از پیاده خبر ندارد؟ چرا این بدبختها را داخل حیاط نگه داشتهاید.دستوردادم زن با دختر را به اتاق افسرنگهبان ببرند.گفتم چیه خواهرم؟ چرا آمدید کلانتری؟زن ژندهپوش گوشۀ روسریاش را روی میز گذاشت و با گریه گفت آقای رئیس بهدادم برسید.
– چی شده؟
– مراسم جشن که تمام شد،دخترم جلوی استادیوم سوارتاکسی شده وراننده بازرنگی وفریب،دخترم را به باغی کشانده و به زور به او تجاوزکرده وبعد او را سر کوچۀ دقاقیها که خانۀ ما آنجاست پیاده کرده،کرایه هم نگرفته و رفته.حالا دخترم خونریزی دارد.ابتدا دستور دادم دختر را به پزشکی قانونی اعزام،از وی معاینه و سپس او را به بیمارستان برده،بعد ازپانسمان و بهبودی به همراه مادرش به کلانتری برگردانند. ساعت ۱۱ شب افسر زن کلانتری،این زن ودختررا به کلانتری آورد، پزشک قانونی نظریه داده بود که تجاوز یکباره همراه با خونریزی به این دختر انجام گرفته است.
در برگ بازجویی خودم،با حضورافسرنگهبانم ابتدا مشخصات کامل این دختر که یتیم بود و پدر نداشت با حضورمادرش ثبت وسپس مشخصات کامل رانندۀ تاکسی ومشخصات باغی که او را برده سؤال کردم.او گفت تاکسی رنگش سبز بود (تمام تاکسیهای شیراز قبلاً رنگ سبزداشته وخیلی هم زیبابودوحالا رنگ نارنجی که چشم را آزارمیدهد)
دختر اظهارداشت رانندۀ تاکسی گفت جشن است و خیابانها شلوغ،ازجای خلوت به کوچۀ دقاقیها برویم.جلوی باغ بزرگی نگه داشت وگفت شما در تاکسی باش تامن برگردم. واردباغ شد،بعداز۵ دقیقه برگشت،درباغ را کاملاً باز گذاشت و آمد سوار تاکسی شد و گفت ببخش یخچال کوچک اتاقم سوخته باید آن را ببرم تعمیرگاه، طول نمیکشد.تاکسی را داخل باغ برد و به من گفت اگر زحمت نیست شما هم به کمکم بیا در عوض کرایه لازم نیست بپردازی. من سادۀ بدبخت گول خوردم و پیاده شدم و به دنبالش رفتم، وارد اتاق اولی در کریدور ویلا شد. یکباره مرا بغل کرد و به زور روی تخت اتاق انداخت و به من تجاوز کرد، او جوانی قدبلند، هیکلی و چهارشانه بود.
من مشخصات باغ و ویلا را از او خواستم،گفت باغ را نمیشناسم اگر افسری با ما بیاید،بگردیم شاید باغ را شناسایی کنم.گفت داخل باغ که شدیم روبهرویش ویلا قرار دارد و چند پله سنگی قشنگ دارد و بعد وارد ایوان میشوی، سپس هال.
🍃🌸 ﷽🌸🍃
✨#حدیـــث_روز
❄️هر صبـــح_ یک حدیث
🔰امام حسین علیه السلام فرمودند :
💠هیچ گرفتاری مرا زیارت نمیکند مگر آنکه خداوند گرفتاریش را برطرف کرده و شادمانش می کند.
وَ حَقیقٌ عَلَى اللّهِ اَنْ لا یَاْتیَنى مَکْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا؛
📚ثواب الاعمال، ص319
💠 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
*🌸
🔹 روز دوشنبه متعلق به امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام میباشد.
🍃🌾🍃
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
❀
┏━━━━━━┓
⠀قاریان افضل ایران
┗━━━━━━┛
زندهیاد حجت الاسلام حاج آقا.. ✨﷽✨✍خدا یکی از خوبان و عاشقان امام زمان را رحمت کند شاید مثلا چهل سال پیش بود، سید کریم پینه دوز، هرشب جمعه به محضر آقا مشرف میشد. در بازار تهران حجره کوچک پینه دوزی داشت، امام زمان شبهای جمعه سری به حجره اش میزد و او را میدید.
یک روز از صبح تا غروب پولی دشت نکرد،در حجره را تا انتهای شب باز گذاشت به امید مشتری, خبری نشد، زن و بچه گرسنه منتظرش بودند در خانه، حجره را بست و رفت سرکوچه ی خانه شان ایستاد، برف سنگینی میبارید گفت انقدر می ایستم تا روزی ام را مولایم حواله کند، جوانی از دور آمد و بقچه ای به او داد، گفت از طرف حضرت صاحب است، نان بود و حلوا،سید کریم میگفت عطرش آدم را مست میکند و طعم غذای بهشت دارد.
نان و حلوا را هرچه میخوردند تمام نمیشد ، سفره را که باز میکردند باز همان مقدار روز اول در سفره بود، به خانمش گفت کسی بویی نبرد از این ماجرا، زن همسایه از خانمش پرسید این عطر حلوا که کوچه را برداشته از خانه ی شماست، ماجرایی دارد؟خانمش قصه را به زن همسایه گفته بود، برای وعده ی بعدی سفره را که باز کرده بودند دیگر نانی در سفره نبود.
قاریان افضل ایران
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و عَجّل فَرَجَهم
#اللهـمعجـللولیڪالفـرج
🦋