✨﷽✨🔴برزخ
✍آن چيزي که از اهل بيت به ما رسيده و ما به غير از اين سند ديگري نداريم اين است که بعد از مرگ زندگي برزخي به اين شکل شروع مي شود که روح که تا به حال با اين بدن سنگين، خاکي و گوشتي و استخواني کار مي کرد، زندگي خود را با يک بدن سبک آغاز مي کند. بدن سبک همان بدن برزخي است که به آن بدن مثالي هم مي گويند. چون شکل و مثل اين بدن است .
از امام صادق (ع) پرسيدند که بعد از مرگ چطور زندگي مي کنيم؟ حضرت فرمودند: در يک بدن هايي مثل بدن هاي دنيايي . بهترين مثال شبيه همان چيزي است که در خواب مي بينيم. در خواب بدن گوشتي زير لحاف است و هيچ تحرکي ندارد ، اما آن بدن را مي بينيم که کاملاً فعال است ، حرکت مي کند، مي فهمد، مي خورد، مي آشامد ، درد مي کشد و لذت مي برد . البته بدني که با آن در برزخ هستيم اين بدن که ما در خواب مي بينيم نيست . هزاران بار متکامل تر از اين بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنيا است.
در روايت ديگري امام صادق(ع) فرمود که وقتي بعد از مرگ ما وارد عالم برزخ مي شويم در يک شکل و قالبي مانند همين قالب دنيا هستيم . پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگيني ندارد . بدن برزخي مي خورد ، مي آشامد ، لذت مي برد و درک و فهم دارد . لذت و عذاب او يا درک و فهم او به مراتب قوي تر از درک و فهم و لذت و عذاب هايي است که در عالم دنيا مي برد چون کامل تر بوده و حجاب هايي دنيايي برداشته شده است .
📚حجت الاسلام عالی
🦋#عطرحرم🦋
🦋 🌸 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و عَجّل فَرَجَهم🦋
🦋 🌸 🌸 #اللهـمعجـللولیڪالفـرج
🔹دشمن در رأس نقشههایش تبلیغات است؛ به قول خودشان پروپاگاندا است. علاجِ پروپاگاندا «تبیین» است.
▪️بیانات در دیدار مردم قم
۱۴۰۱/۱۰/۱۹
#پروپاگاندا
#تبیین
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
@khamenei_voice
@t_manzome_f_rقاریان افضل یران
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
📎🔹هنگام فرار تمام اموال را جارو کردند و بردند!
در ابتدای فیلم «آرگو» که در سال 2012 علیه انقلاب اسلامی و مردم ایران ساخته شد، افسر اطلاعاتی به نام نیکلاس به «تونی مندز» کارشناس عملیاتی سازمان CIA میگوید:
«... شاه با هواپیمایی فرار کرد که از بارهای طلا و جواهرات بسیار سنگین شده بود. این سنگینی بار نزدیک بود که فرارش را خراب کند...»
این فقط دیالوگهای یک فیلم نبود، آن هم فیلمی که بهطور تمام قد برای جعل اتهام تروریستی به ملت ایران و انقلاب اسلامیاش و نسبت دادن خشونت به آنها با دهها میلیون دلار هزینه ساخته شد و علیرغم ساختار بسیار ضعیف و پیش پا افتاده، جوایز بسیاری از جمله اسکار بهترین فیلم سال را دریافت نمود.
خبرنگارهایی هم که در زمان پرواز هواپیمای شاه به تاریخ 26 دیماه 1357 در فرودگاه بودند، نقل میکنند که هواپیمای یاد شده به علت بارهای بسیاری که همراه داشت با سنگینی از زمین برخاست!
کاخهایی که همه وسایلش جارو شده بود!
امیراصلان افشار آخرین رئیسکل تشریفات محمدرضا پهلوی در کتاب خاطراتش به نام «سروها در باد» نوشته است:
«... ده روز مانده به سفر، به دستور شاه، اول از همه اثاث ملکه فرح بستهبندی شد... پیش از هر چیز جواهرات ملکه در صندوقهایی که از یک موسسه خارجی خریداری شده و از نظر امنیتی به آن اطمینان فراوان بود بستهبندی شد... برای اشیاء گرانقیمت و لباسها و کفشها و جواهرات ملکه دقیقا ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شد. یک تیم از افراد مورد تایید ایشان تحت نظارت خانم لوئیز قطبی ندیمه پارمیس علم و لیلی امیرارجمند، جمعآوری و بستهبندی عتیقهها، طلا و جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای طلایی و نیمتاجهای زمردین را برعهده داشتند...»...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/259073
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا
@kayhannewspaper
⭕️بال در آوردند!
🔹گفت: فروش تسلیحات به ایران را تحریم کردند ولی به مدرنترین تسلیحات دست یافتیم و حالا به ما میگویند به کشورهای دیگر اسلحه نفروشیم. بنزین را تحریم کردند، به صادرکننده بنزین تبدیل شدیم. فروش واکسن کرونا را تحریم کردند به سازنده و صادرکننده واکسن تبدیل شدیم و...
🔸گفتم: حالا چی شده که به یاد این مسئله افتادهای؟!
🔹گفت: برخی از هنرپیشهها و سینماگران و تئاتریها جشنواره فجر را تحریم کردند ولی آثار هنرمندان جوان و متعهد چند برابر شده و بسیاری از هنرمندان برجسته که برخی از پیر و پاتالهای قبلی به آنها اجازه ورود به عرصه را نمیدادند، فرصت حضور پیدا کردهاند. تئاتر با انبوه تماشاگران روبهرو شده و فیلمهای فاخر به جشنواره راه یافتهاند. خانه سینما دامنه گستردهتری پیدا کرده و...
🔸گفتم: کاش آن عده اندک زودتر عرصه را ترک میکردند تا
زودتر از این برای جوانان مبتکر و خلاق جا باز میشد.
🔹گفت: دچار خودشیفتگی شده بودند و نمیدانستند دوران آثار دمدستی آنها تمام شده و نیروهای خلاق و تازه نفس در راهند.
🔸گفتم: خانمی به همسرش میگفت؛ حالا دیدی خانواده فلانی چقدر از این که به منزلشون رفتیم خوشحال شده بودند؟! همسرش گفت؛ ولی خیلی تحویلمون نگرفتند! همسرش گفت؛ اختیار داری! مگه ندیدی با چه شور و حال و چهره خندانی بدرقهمون کردند؟! اصلا وقتی خداحافظی کردیم انگار از خوشحالی بال در آورده بودند!
@alemafzal
چرا برخی ها نمیخواهند این جملات کلیدی و راهبردی شهید سلیمانی درباره مسئولین منتشر بشود؟
@alemafzal
M:
🌸🍃
🍃
🔖 #افزایش_قد ؛ دغدغه خانوادهها
❇️علیرغم اینکه بسیاری نگران عدم افزایش قد خود یا فرزندانشان هستند ولی برای درمان تنها در جستجوی آمپول، دارو، #حجامت و ... میباشند.
❇️در واقع در فکر تصحیح سبک زندگی خود و خانواده عزیزشان نیستند. در نهایت بینظمی تا نیمههای شب بیدار هستند، غافل از اینکه زمان مناسب ترشح هورمون رشد و تاثیر آن به چه صورت است.
❇️همه برنامه فرزندان در کنار بزرگسالان است و #شام_دیروقت، در معرض #قلیان بودن، سکون جلوی تلویزیون و تبلت و موبایل و ... بلای جان آنها شده است.
💎بعضی راهکارها:
✅عزیز دلتان را #کلاس_ورزشی که پرشی باشد ثبتنام بفرمائید مثل والیبال و بسکتبال...
✅غذاهای حاوی #کلسیم زیاد و کلاژن مثل پاچه، پای مرغ، کلهجوش، اشکنه کشک، بادام درختی، مویز، انجیر خشک و ... را در رژیم غذاییاش فراموش نکنید.
✅در یکی از مراکز دانشگاهی چند جلسه #بادکش مچ پاها، مفصل رانها و زانوها را نیز انجام دهید.
✅✅ و البته قبل از هر چیز #اصلاح_سبک_زندگی فراموش نشود.
📝#نسخه_های_شفابخش
Akbar khyrkhah:
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت سی و نهم»»
محمد روبروی سیستمی در یک اتاق خاص نشسته بود. دو نفر دیگر که پشت سیستم خودشان بودند، در حال انجام کار خودشان بودند که یک نفرشان به محمد اشاره گفت: قربان لطفا لاین دو!
محمد هم به آن دو نفر گفت: تشکر. بفرمایید!
آن دو نفر از اتاق خارج شدند. محمد یک کد دوازده رقمی را وارد کرد. وارد یک صفحه شد. یک علامت سوال گذاشت. در همان لحظه، یک علامت سوال از آن طرف در صفحه نوشته شد. محمد لبخندی به لبانش نشست و آیکون دوربین را فعال کرد. وقتی آیکون دوربین فعال شد، چهره سوزان بر صفحه ظاهر شد.
-سلام. احوال شما؟
-سلام. تشکر. چقدر مشتاق دیدار شما بودم.
-زنده باشی زهرا خانم.
-اصلا اسم زهرا یادم رفته بود. از بس اینجا سوزانم.
-زیاد فرصت نداریم. دو تا مطلب.
-بفرمایید.
-وقتش شده که مریم رجوی علنی تر بیاد وسط!
-همین امشب ترتیب این کارو میدم.
-میخوام در یه حرکت، مریم و شاهزاده از رو جنازه هم رد بشن.
-حتما. بسپارینش به من.
-دوم این که با پیشنهاد آرسن موافقم. به نوردخت نزدیکتر بشو.
-چشم. مدتی که از شر آلادپوش راحت بودم رو نوردخت مطالعه کردم.
-آلادپوش رو بسپار به آرسن.
-فکر خوبیه. چشم.
-از حالا موساد بیشتر شما رو تحت نظر میگیره. محدودیت های شما بیشتر میشه. هر وقت کار واجب داشتید از مسیر SL درخواست بدید.
-چشم. فقط یک خواهش.
-میشنوم.
-مبلغی را بابت رد مظالم و خمس بدهکارم.
-نگران نباشید. هر سال مبلغی را بابت رد مظالم و خمس و کفاره روزه و ... از طرف همه عزیزانی که در خارج از کشور مشغول خدمت هستند و امکان پرداخت ندارند، خودمون پرداخت میکنیم.
-تشکر. خیالم راحت شد.
-شما را به خدا و امام زمان سپردم.
-حلالم کنید. اگر کوتاهی یا کم کاری کردم.
-نفرمایید. به ایمان و صلابت و هوش و کاردانی شما غبطه میخورم. خدا نگهدار.
-خدانگهدار.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
تهران-منزل اصل
مهشید در حال شانه زدن موهای سگش بود. کارش تموم شد و رفت سراغ گوشیش. به محض اینکه آنلاین شد، دید کلی براش پیام اومده! تعجب کرد و با خودش گفت: چه خبره مگه؟!! چیه این همه پیام؟!!
همه براش یک توییت از مریم رجوی فرستادند که نوشته بود «من خودم را رییس جمهور دولت انتقالی و مردمی میدانم. از این ساعت منتظر لیست پیشنهادی کابینه دولتم باشید. هدف ما یک جمهوری دموکراتیک است.»
مهشید تا این توییت رو دید گفت: گُه خوردی! زنیکه پاپتی!
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
لندن-دفتر کار پیتر
پیتر هم تا توییت رو دید به کسی که کنارش نشسته بود گفت: این باز دم درآورد. سوزان گفته بود این فاحشه یه خیالاتی تو سرش هستا! بهش توجه نکردم.
در همون لحظه چشمش به توییت جدید مریم رجوی افتاد که نوشته بود «مرگ بر ستمگر. چه شاه باشه چه رهبر»
چشماش گرد شد! شاخ درآورد. گفت: این داره رسما شاهزاده رو میکوبه! آشغال عوضی!
همون لحظه تلفنش زنگ خورد. گوشیو که برداشت دید کماندار هست. کماندار گفت: پس تو داری چه غلطی میکنی پدرسگ؟! این زنیکه پاچه پاره چی نوشته باز؟
پیتر گفت: من همون روز به اعلی حضرت گفتم. اتفاقا خودتون هم حضور داشتید و قربون صدقشون میرفتید. گفتم منافقین به درد نمیخورن. گفتم رو اینا حساب نکنید. اعلی حضرت هم قبول داشت. دیگه نمیفهمم چرا الان باید از شما فحش بشنوم؟
کماندار گفت: سیا هم اینجاست ... میگه ما چه جوابی به شاهزاده بدیم؟
پیتر گفت: نمیدونم. خودمم شوکه شدم. رجوی دیگه علنا داره قیامو به نام خودش ثبت میکنه.
صدای سیا اومد که میگفت: خفه شو دوزاری! این قِیمه هم نیست چه برسه به قیام! قولی که از آلادپوش و رجوی گرفتیم، به اندازه یه چوب پنبه هم مانع اسهال نمیشه. چه برسه بخواد کسی روش حساب کنه. حالا اسمش بذار پیمان نوین! به قول رضا خان؛ رییییییپ!
از اون دقیقه به بعد، با ابتکاری که سوزان به خرج داد و آلادپوش و منافقین رو از طرفی، و از طرف دیگه پیتر و اعضای حزب مرکزی سلطنت طلب ها رو شارژ کرد، رسما و در پیام های رسمی همدیگه رو به باد طعنه و فحش و تمسخر میگرفتند.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
تهران-مجیدیه
عصر بود. حوالی ساعت پنج. مجید و دو نفر از بچه ها در خودروی تیبایی که شیشه هاش دودی بود نشسته بودند. دو تا کوچه پایین تر از کوچه اصل. مجید در تَبلتی که داشت، تصویر شفاف منزل اصل را از بالا توسط کوادکوپتر دریافت میکرد. دید که مهشید و سگش به حیاط اومدند و مهشید شروع به پوشیدن کفشش کرد.
مجید به یکی از واحدها گفت: مهشید داره از خونه خارج میشه. واحدِ اول شما برو دنبال مهشید.
واحد اول جواب داد: چشم. منتظر سوژه ام.
مهشید از خونه خارج شد.سوار ماشینش شد و رفت. واحد اول هم یک موتوری و یک ماشین بود با فاصله زیاد دنبالش حرکت کردند.
نیم ساعتی گذشت تا اینکه صدای مجید به محمد هم رسید که گفت: شبنم داره از خونه خارج میشه.
محمد اومد پشت خط و گفت: از ظاهرش بگو!
مجید تصوی