eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
950 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است حرف‌هایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است! زخم‌های دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان جمعشان جمع بود و می‌‌گفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است، که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلی‌ست رشتۀ ماسوا به دست علی‌ست» سر این رشته ناپدیدار است رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد لحظه‌های عروج میثم شد، که همان لحظه‌های دیدار است @aleyasein
۳۱ تیر ۱۴۰۱
نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید! حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد... پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین! روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما شاعریم و با رقیه ، اهل مضمون می شویم پیش نور چهره اش منشور می گیریم ما در «شبِ چارم» فقط: «دایی حسن»... «دایی حسین» هردو خواهر زاده را منظور می گیریم ما در حنابندانِ قاسم، از حسن جانِ حسین حاجتِ خود، چشمِ دشمن، کور...! می گیریم ما ما عوامیم و شبِ قاسم، اگر کِل می کشیم روضه ای گمگشته را مشهور می گیریم ما تا شب هشتم اگر عمرِ خماری راه داد شیشه شیشه در بغل، انگور می گیریم ما ای به قربانِ شبِ هشتم، در آغوش عبا، آنچه باقی مانده از ساطور می گیریم ما دست تاسوعا، به ذوق تشنگی پا می دهد از لب مافوق خود، دستور می گیریم ما ردّ دست ماه، روی چوب پرچم مانده است مرز و بوم روضه را هاشور می گیریم ما شد شبِ آخر! مناجات از عسل شیرین تر است خیمه ها را کندوی زنبور می گیریم ما صبح عاشوراست! دسته دسته مطرب می شویم طبل و نی... سنج و دقل... شیپور می گیریم ما صبح عاشورا... چه نزدیک است راه خیمه ها! راه گودال است آنکه دور می گیریم ما! صبح عاشورا... علی اصغر کفن پوشیده است! از دل گهواره راه گور می گیریم ما احمد بابایی @aleyasein
۳۱ تیر ۱۴۰۱
باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را شهر برداشته است شور مُحَرَّم ها را دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد! ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها  را از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را محسن زعفرانیه @aleyasein
۳۱ تیر ۱۴۰۱
رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین بازدم شد یاابوفاضل ولی دم شد حسین نام او با هر دل آشفته بازی میکند بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین بارها گفتم حسین و خانه ام آباد شد در دوعالم مظهر فیض دمادم شد حسین انبیا هرچه که دارند از حسین فاطمه ست پس مسیحای خود عیسی بن مریم شد حسین خواستم تا که خدایم را ببینم در سحر ناگهان در قاب چشمانم مجسم شد حسین نه فقط از بنده هایش دستگیری کرده است درد بی درمان من را نیز مرهم شد حسین بالحسینِ بند را از پای آدم باز کرد باب توبه بر تمام خلق عالم شد حسین نام و یاد او برایم شد مفاتیح النجات فارج الهم شد حسین و کاشف الغم شد حسین بی گمان رب تبارک و تعالی مرا اسم بسیار است اما اسم اعظم شد حسین علت و معلول از این بهتر ندیده چشم من باعث و بانی هر باران نم نم شد حسین اشبه الناس به زهرای شهیده شد حسن اشبه الناس به شخص مرتضی هم شد حسین هرکجا هم که روم حسن ختامم کربلاست چون گریز اکثر مرثیه هایم شد حسین تا مبادا دشمنش را دست خالی رد کند محض دِرهم در دل گودال دَرهم شد حسین @aleyasein
۳۱ تیر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ مرداد ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ مرداد ۱۴۰۱
آقا سلام از چه نگاهت پراز غم اســت برشانه های زخمی تان کوه ماتم است چشمان مهربان شما غرق غم شده امشب که سومین شب ماه محرم است یک عمرخوانده ام ز شما جمعه عصرها اما جوابهای شما گنگ و مبهم اسـت آقا بریده ام، نفسم بند آمده آب و هوای شهر، بدون شما سم است یک عده روسیاه نشستند منتظر درهیئتی که سردر آن چند پرچم است مولا نیامدید و دلم شور میزند دلواپسم! اتاق دلم سرد و درهم است امشب گریز روضه مان میخورد به آن بانوی داغدار که قدّش کمی خم است انگارمرجع دل پُر دردتان شده آن نیزه ای که با سر بابا معمم است امشب به عرش میرسد از خاکهای شام بانوی عاشقی که مسیحای مریم است حوری قدکمان چه خبر بود کربلا؟ خانم بگو که گوش شنیدن فراهم است سیلی زدند فاطمه را...خب شما چطور؟ سوی نگاه گرم شما پس چرا کم است؟ اصلاً قرارمان سر بن بسـت عاطفه جایی که تازیانه به دختر مقدم است @aleyasein
۴ مرداد ۱۴۰۱
ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین
۴ مرداد ۱۴۰۱
یا اباعبدالله الحسین مباد روز قیامت شفاعتم نکنی ...
۴ مرداد ۱۴۰۱
شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده زین وقایع کربلا چون محشری معنا شده آدم و جِن و مَلک از این مصیبت در عزا چیست در عالم مگر، این شورشِ عظمی شده می رود در هاله ی غم فرش تا عرشِ خدا سوگوارِ این مصیبت حضرتِ (س)زهرا شده کی شنیدی اینچنین بر حلق ها خنجر نهند کی تو دیدی دشت اینگونه ز خون دریا شده کی تنی اینگونه خود را بر ستم مغلوب دید کی زنی اینگونه غم را با درایت خوب دید دشت بود و صحنه ی تصویرِ درد و یک حسین(ع) خیمه بود و کودکان و اشک و آهِ زینبین یک تنی نازک که جدش پرورد در عِزّ و ناز یک سری شیدا و عاشق در دلش دنیای راز کاش می مردم وَ می مردم نمی گفتم چنین نو نهالِ باغِ زهرا آن عزیز و نازنین در میانِ قتلگه لب تشنه او را می کشند یا در آن صحرای خون در سنگِ خارا می کشند آه آندم با لبِ عطشان فتَد از روی زین در میانِ خاک و خون این تن بغلتد بر زمین حیف این تن که به نعلِ سمِ اسبان می رود هر طرف با خنجرِ ظالمِ به جولان می رود حیف این حنجر به زیر تیغِ برّان می رود حیف این سر با لبِ تشنه به پیکان می رود حیف آن چشمانِ نازش اینچنین پُر خون شده حیف روی ماهِ او با خونِ سر گلگون شده کی* روا شد غسلِ او از خون و کافورش ز خاک؟ ریگِ سوزانِ زمین گردد کفن بر جسمِ پاک؟ کی روا شد چوبِ تابوتش ز تیر و نیزه ها کی روا بود آب را پنهان کنند در کوزه ها کی روا که خیمه را با کودکان آتش زنند کی روا غارت به آن ناموس و اموالش زنند این بدن چندین روز مانَد به زیرِ آفتاب از فراق و داغِ او بر فرقِ خود کوبد رباب از شرارِ تشنگی آتش بیوفتد بر دلش تا ز خون گیرد حنا آن زلفِ ناز و کاکلش کس نیامد در بلا حتّی کند یاریِ او یا کمی درمان کند آن زخمه ی کاری او کی توان دارد که زینب روی ماه و انورش تا ببیند همچنان بر نیزه افتاده سرش! @aleyasein
۴ مرداد ۱۴۰۱
بیا و حال مرا روبراه کن ارباب به دست خالی من هم نگاه کن ارباب شکسته بال تر از من در این حوالی نیست نگاهِ ویژه بر این روسیاه کن ارباب گناه دارم و آواره ام! بیا فکری به حالِ نوکرِ بی سرپناه کن ارباب بگیر دست مرا و همیشه هیئت را برای خستگی ام تکیه گاه کن ارباب مرا به ماه محرم دوباره راه بده تمام ماه مرا غرقِ آه کن ارباب بیا و تا که پُر از اشک روضه ات بشود دو چشمهای مرا بی گناه کن ارباب به جز برای تو مردن برای من ننویس مرا شهید کن و دلبخواه کن ارباب قبول کن که بمیرم برای حنجر تو مرا فدای غم ِ قتلگاه کن ارباب! @aleyasein
۴ مرداد ۱۴۰۱
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🎬 📋 فصل محرم؛ فصل پرواز بیچاره ها 📌 برگرفته از برنامه سمت خدا؛ 19 مرداد 1400 @aleyasein
۴ مرداد ۱۴۰۱