eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
131 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام 🔹آیات فتح و نصر🔹 در آیه‌های نور، مستور است زهرا نورٌ علی نورٌ علی نور است زهرا.. انوار «يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّک» را ببینید در سجده تعظیم ملائک را ببینید سیب بهشت از سدره و طوبا رسیده با رنگ و بوی جنة الاعلی رسیده.. در وصف این گل مصطفی گفته «فداها» هم یاس یاسین است و هم طوبای طاها.. روز ظهور زهرۀ زهرا رسیده آیات کوثر، روح بر طاها دمیده روح حدیث قدسی لولاک آمد یعنی دلیل خلقت افلاک آمد گهوارۀ او محورِ مهد زمین است گهواره جنبان، «رحمة للعالمین» است بالاترین تسبیح، تسبیحات زهراست تسبیح زهرا، «اُذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرا»ست آیات «سُبحانَ الَّذی اَسری»ست زهرا الله اکبر «آیت کبری»ست زهرا.. اوصاف کوثر منحصر در «إنما» نیست محدود در آیات نور و «هَل أتی» نیست بر فضل و علم و عصمتش قرآن گواه است یاسین و قدر و کوثر و فرقان گواه است اوصاف اسمائش همه حُسناست آری شأن علومش «عَلَّم الاَسما»ست آری.. او دختر و او همسر و او مادر کیست؟ نور دل و روح تن و تاج سر کیست؟ بنت النبی، زوج الوصی، امّ الامامة خَیرُ نِساءِ العالمینْ حَتَّی القیامة بالاتر از شأن امامت رتبۀ اوست یادآور نطق محمد خطبۀ اوست سرفصل آن محکم‌ترین فصل الخطاب است هر سطر آن تفسیری از ام الکتاب است توحید را با مد آه خود مدد داد اسلام را با خطبه‌اش عمر ابد داد تیغ بیانش ذوالفقار فتح دین است «انا فتحنا»ی امیرالمؤمنین است.. باید همه از سیرتش الگو بگیریم درس حیات طیبه از او بگیریم «الجار ثم الدار» را تفسیر کرده‌ست نور دعایش را چه عالمگیر کرده‌ست منصورۀ هفت آسمان زهراست زهرا نور زمین روح زمان زهراست زهرا ام ابیها مادر صلح و قیام است یک جلوه از خیر کثیر او امام است.. این ملت از شور حسینی برنگردد یک گام از راه خمینی برنگردد او رفت و عالم مملو از هنگامۀ اوست برنامۀ نهضت وصیت‌نامۀ اوست آنان که سربازانِ در گهواره بودند یک عمر خواب از چشم اهریمن ربودند سردار دل‌ها از همین سربازها بود سرمشق او از مکتب روح خدا بود اجر رشادت شد نشان ذوالفقارش آخر شهادت شد مدال افتخارش امروز ثاراللهیان خونخواه اویند آزادمردان رهروان راه اویند اکنون که گام دوم این انقلاب است ایران پس از یک چله، تیری پرشتاب است ما در مسیر قله‌های اقتداریم در گردباد فتنه کوهی استواریم کوهیم و هم‌دوش دماوندیم آری رودیم و در آغوش اروندیم آری ما شاهدان مشهد والفجر هشتیم یک گام از خط مقدم برنگشتیم باید در این دوران، جهانی گام برداشت در هر زمینه آسمانی گام برداشت در این ولایت آسمان هم خاکبوس است این ملک، زیر پرچم شمس الشموس است ما با شهادت افضل الاعمال داریم تا مطلع الفجرِ فرج چشم انتظاریم «در خاطرم شد زنده ياد فاطميون» جاى شهيدان حرم خالى‌ست اكنون.. ما پاسداران حریم اهل بیتیم در رجم شیطان ما رمیتَ اذ رمیتیم ایران اسلامی حریم اهل‌بیت است چشمش به دستان کریم اهل‌بیت است امروز امید اهل‌بیت این سرزمین است ایرانِ ما ملک امیرالمؤمنین است ما هم‌قسم با حاج قاسم ایستادیم مثل ابومهدی مقاوم ایستادیم قاری «قالوا رَبُّنَا اللهیم» آری «ثم استقاموا»، مرد این راهیم آری ما اربعینی‌ها سپاه قدس داریم از کربلا آهنگ راه قدس داریم آن قبلۀ دل، مسجد ذوقبلتین است تکبیرة الاحرام، لبیک حسین است برخیز سبحان الذی اسری بخوانیم مدح علی تا مسجدالاقصی بخوانیم ما فتح خیبر با علی در پیش داریم تا سجده بر بیت المقدس بی‌قراریم از «جاء نصرالله و الفتح» است پیدا پایان پذیرفته‌ست «أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً» امروز مرز کفر با اسلام، شام است یعنی که دیگر مهلت صهیون تمام است «والفجر» با زهرا «لیال عشر» داریم «والشمس» با خورشید، حشر و نشر داریم در سایه‌اش آیات فتح و نصر با ماست «والعصر» الطاف ولی‌عصر با ماست.. @aleyasein
علیهاالسلام 🔹...نشد🔹 خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مبناى روضه خواندن ما بر كنايه است باور كنيد روضه‌ی مـادر نگفتنى است... @aleyasein
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید از بس‌که مردن من چون شمع بیصدا بود... @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مَجال گریه... اگر دیدی‌ گل یاسی‌ به‌ روی چهره نم دارد مپرس‌ از درد و اندوهش‌ مَجال‌ گریه‌ کم دارد نشاط‌ صبح‌ باغی‌ را اگر طوفان‌ به‌هم می زد مپرس از باغبان حال‌ِ نهالی‌ را که غم دارد چنانچه‌ جسم‌ بانویی‌ شَبا‌هنگام تشییع شد مپرس‌ از مَدفنش‌ دیگر، ببین‌اصلاً حرم دارد به‌عکس‌ قوم‌ مشکوکی که بد‌ کردند با زهرا یقین‌ کن روی‌ رفتاری‌ که‌ دستت با قلم دارد به رغـم ظن عابرها زنی با چـادری خاکی و حتی صورتی‌ نیلی ضَمیری محترم دارد خلاف فِعل‌ بدکاران اگر سیلی‌ نَکُشت او را به پهلویش نباید زد که‌ طِفلی‌ در شکم دارد نمی‌خواهم بِرَنجانَم کسی‌را بی سبب اما چگونه قتل‌ یک مادر چهل‌تن متهم دارد...؟ @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام 🔹فصل غریبی🔹 ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آن که رفته و دیگر نیامده ای دل! حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ «یَرضی» شنیده‌ای؟ «لِرضاها» شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ «حتّی تَوَرَّمَت قَدَماها» شنیده‌ای؟ «أمّن یُجیب» این همه مضطر نیامده یا لَلعَجَب، «فَصَلِّ لِرَبِّک» ولادتش واحیرتا «لِیُذهِبَ عَنکُم» شرافتش «طوبی لَهُم وَ حُسن مَآب» است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سرنیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادّعای «أنا الله» می‌کند صبحِ بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام فرازی از یک 🔹شفیعۀ محشر🔹 اول دفتر به نام خالق اکبر آن‌که سِزَد نام او در اولِ دفتر... خویش مگر وصف خود کند، که ثنایش هست زِ ادراک واصفان، همه برتر نکته‏‌ای از قدرتش بس، این‌که بگویم اوست علی‌آفرین و فاطمه پرور! عصمت کُبری ولیة‌اللَّهِ عُظمی قُرّةُ‌ عَینِ النَّبی حبیبۀ داور... ای به مَثَل بی‌مَثَل چو ایزدِ یکتا ایزد قَیّوم را تو نورِ مُصوَّر! شأن تو در إنَّما وَلِیُّکُم الله با حق و با احمد و علی‌ست برابر... چشم و چراغت دو گوشوارۀ عرش‌اند راحت جانت دو نازدانه، دو دختر از پی «قالوا بلی» وِلای تو زهرا عرضه بر ارواح انبیا شده یک‌سر... چشم همه انس و جن به درگه لطفت دیدۀ کَرُّوبیان چو حلقه، بر این در... تا که خدا فخر آورَد به ملائک جانب محراب خیز و روی بیاور! در عجب از عِلم تو علی، ولی الله مفتخر از دست‌بوسیِ تو، پیمبر حبل متینِ هزار عارف و عامی‌ست هر نخی از چادرت به عرصۀ محشر... لب به شفاعت تو باز کن که نمانَد جای شفاعت برای شافع دیگر بهر شفاعت، تو را بس است در آن‌روز دست اباالفضل و خون محسن و اصغر هر که پناهش تویی، پناه دو عالم وآن‌که شفیعش تویی، شفیع به محشر حضرت باقر برای چارۀ هر غم نام تو می‌بُرد بر زبان مطّهر خانۀ تو، کعبۀ امید سه حجّت بیت تو، معراج صبح و شام پیمبر... ای زن مردآفرینِ عالَم هستی! وی ز دل و جان گذشته، در ره همسر... کشتۀ راه خدایی و هدفِ تو امر به معروف بود و نهی ز منکر... مدح تو ارزنده‌تر ز خواندن هر ذِکر داغ تو سوزنده‌تر ز هر غم دیگر... ای دل ما در هوای قبر تو سوزان قبر تو و اسم اعظم است برابر... @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام 🔹کجاست تربت زهرا؟🔹 مدینه! شهر نبی! تربت چهار امام! به نقطه نقطۀ خاکت ز ما سلام، سلام! اگر چه ساکت و آرام می‌رسی به نظر دلی نمانده که گیرد به یاد تو آرام مزار چار امامی و شهر پنج تنی ز شش جهت به سویت حاجت آورند مدام چراغ محفل جان، مسجدالحرام دلی که بر طواف حریم تو بسته دل احرام سزد چو نام شریف تو بر زبان آرم به حرمت سخنم انبیا کنند قیام دوای درد دو عالم ز گرد صحرایی سلام بر تو که آرامگاه زهرایی :: شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد نه آرزوی بهشتم بُوَد نه شوق وطن دلم به یاد مدینه بهانه می‌گیرد زِ هَر نشانه گذر کرده با هزار نگاه سراغ از آن حرم بی‌نشانه می‌گیرد سلام باد به شهری که نام روح‌افزاش به هر دلی که شکسته‌ست خانه می‌گیرد.. درود باد به شهری که تربت زهراست بهار دامنش از اشک غربت زهراست.. :: مدینه آنچه که می‌پرسم از تو، راست بگو کجاست تربت زهرا؟ بگو کجاست؟ بگو بقیع، منبر و محراب، یا حریم رسول مزار او ز چه پنهان ز چشم ماست؟ بگو چه شد که فاطمه هجده بهار بیش نداشت چرا هماره ز حق مرگ خویش خواست؟ بگو چرا زمین تو یادآور مصیبت اوست؟ چرا هوای تو این‌قدر غم‌فزاست؟ بگو.. چه لاله‌ای ز تو در بین خار و خس افتاد؟ که در مصیبت او بلبل از نفس افتاد :: مدینه، راست بگو شب علی به چاه چه گفت؟ کنار تربت خورشید خود به ماه چه گفت؟ علی که روز لبش بسته بود و ناله نزد ز دردهای درون با شب سیاه چه گفت؟ مدینه، شب که علی برد سر فرو در چاه ز محسنش که فدا گشت بی‌گناه چه گفت؟ مدینه، شیر خدا کو پناه عالم بود چو دید فاطمه افتاده بی‌پناه، چه گفت؟ مدینه، فاطمه در پشت در چو آه کشید به آن شهیده علی در جواب آه، چه گفت؟ مدینه، شرح غم تو که نیست خاتمه‌اش بسوز، هم به علی، هم برای فاطمه‌اش @aleyasein