شب پنجم
من بریدم دل ز دنیا، آبرویم را مبر
رو زدم حالا به دریا، آبرویم را مبر
غرق در بحر گناهم، دست گیر عالمین
جان زهرا، جان مولا، آبرویم مبر
خواستی در پیش مردم آبرویم را بریز
صبح محشر پیش زهرا، آبرویم را مبر
من کجا و نوکری کردن برای تو حسین
وصله ی ناجورم اینجا، آبرویم را مبر
من خودم را بین خوبان تو پنهان کرده ام
تو ببین این خوب ها را، آبرویم را مبر
دارم از حال خودم خیلی خجالت می کشم
سر نمی آرم به بالا، آبرویم را مبر
بین خوبانت به من هم روزی اشکی بده
می شوم بی اشک رسوا، آبرویم را مبر
دارد آقا آبرویم می رود کاری بکن
جان آقا، جان آقا، آبرویم را مبر
دارد این دوری ز تو خیلی خرابم می کند
کربلایم را بده یا آبرویم را مبر
با فراق کربلا داری عذابم می کنی
بیشتر با این بلاها آبرویم را مبر
#مناجات
#شعر_ابتدای_جلسه
#مناجات_شب_پنجم
#مناجات_با_امام_حسین
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_مناجاتی
@aleyasein
دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جانپرورم ببین
هفتاد و دومین صدف ساحل توأم
ای روح آب، رشحهای از کوثرم ببین
من سینهسرخ عشق عمویم، پرم بده
دست مرا رها کن و بال و پرم ببین
چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ
تصویر غربتیست به چشم ترم، ببین
با بانگ استغاثهٔ او تیغ میشوم
برندهتر ز تیغ عدو خنجرم ببین
پروانهام به پیله واماندنم مخواه
در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین
دستم کبوتریست که شوق پریدن است
چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین
بر من عمو به چشم خریدار بنگر و
دست مرا بگیر و از این برترم ببین
کوچکترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ
همچون علیاصغر خود اکبرم ببین
من کودک برادر تو بودم و کنون
در هیأت دلاور و جنگاورم ببین
«هل من معین» شنیدم و تکلیف روشن است
در التهاب پاسخت اهل حرم ببین
هرچند دست یاری من کوچک است و خرد
آن حس عاشقانه و جانپرورم ببین
احرام بستهام که کنم دور تو طواف
خیل حرامیان همه دور و برم ببین
کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان
اما سپر برابرشان پیکرم ببین
ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده است
مینوشم و تو مستی از این ساغرم ببین
در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش
حالا به روی سینه گل پرپرم ببین
دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود
اکنون به روی سینهٔ خود بیسرم ببین
#شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن_ع
#سید_مهدی_حسینی
@aleyasein