سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد
نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانهات تا گفت...
برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد
چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر
همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد
تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام
صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد
تنت در سایهی بالِ کبوترها و عاشورا؛
به دستان یزیدیها عبا و پیرهن افتاد
تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشهی گودال
حسینِ(ع) تشنه لب بر خاکها دور از وطن افتاد
تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا
دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد!
#مرضیه_عاطفی
#شهادت_امام_جواد (ع)
@aleyasein
بعد از حسین (ع) هیچ امامی به وقت مرگ
مثل شما ای ولی خدا تشنه جان نداد...
#شهادت_امام_جواد
#جواد_بن_رضا
@aleyasein