﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
تا طاعت سرمدی است، گنجینهی ما
خلقِ خوشِ احمدی است، پیشينهی ما
این است مکارمِ تمامِ بعثت
اخلاقِ محمدی است، آئینهی ما
#السلام_علیک_یا_خاتم_النبیین
از کوه نور واقعه آغاز شد، ولی
قبل از حرا، تجلی اعظم شد از علی
از کودکی که شد علی از کعبه منجلی
تابید بر وجود محمد، علی، جلی
احمد هنوز سورهی اِقرَء نخوانده بود
قبل از نزول حیدر کرار، خوانده بود
آنکه کسی ندیده به دیده، ولادتش
از کعبه آمد و همه دیدند، عادتش
قرآن به لب، به دوست نشان داد ارادتش
دیدند حاضرین، جملاتِ شهادتش
دیدند در حضور پیمبر، علی کنون
زیبا کند، قرائتِ آیاتِ مؤمنون
باید نبی، به صوتِ علی آشنا شود
تا روبرو به نغمهی او در حرا شود
تنها نه در حرا، که به معراجها شود
با این صدا، مخاطبِ وحیِ خدا شود
اِقرَء بِاِسمِ ربِکَ یا مصطفی، بخوان
آیاتِ وحی را تو چنان مرتضی، بخوان
جبریل نه، علی است ترا گفتگو کند
هر جا روی، حضورِ ترا جستجو کند
تا با خدای خویش ترا، روبرو کند
خود را مُجاب، در طلبِ آرزو کند
از قابِ قوس، وصلِ تو نزدیکتر شود
تا جانِ تو، به اصلِ تو نزدیکتر شود
اصلاً ترا، به عشقِ علی برگزیده ام
در قلبِ تو، ولایتش از پیش چیده ام
نقشِ علی، به سینهی تو، خود کشیده ام
خالصترین محبتِ او، در تو دیده ام
هر کس که با علی کند اخلاص بیشتر
در رتبهی پیمبری اَش، هست پیشتر
تو از قدیم، مفتخرِ عشق بودهای
از دیرباز، همسفرِ عشق بودهای
چون از اَلَست، دربدرِ عشق بودهای
با این حساب، تاجِ سرِ عشق بودهای
در آسمان به سِیرِ اِلَینا که میشدی
باید در این سلوک چهل ساله میشدی
وقتی رسید همدلیِ نوبرانهاَت
شد مرتضی به غار حرا، هم کرانههای اَت
او خواند، با نوای خوشِ دلبرانهات
آیاتِ من نبود، سرود و ترانهاَت
این آیهها برای نجاتِ بشر رسید
در راهِ یاوریِ تو، اِثنی عشر رسید
انسان هماره در طلبِ معنویت است
بی رهبر و امام، پیِ جاهلیت است
کار شما دو نور مبارک، همیَّت است
در قلبتان به خَلقِ خدا، حسنِ نیت است
اول کسی که بعد تو اسلام آورَد
اسلام را به قلهی اتمام آورَد
آری، علی است قلهی اسلام و دینِ من
بعد از تو اوست، رهبرِ دینِ مبینِ من
با او عدالت است، قرینِ زمینِ من
خشمِ علی و خُلقِ خوشِ تو معینِ من
او منذر و بشیر تو، از لطفِ سرمدی
شمشیرِ او، محافظِ دینِ محمدی
با تو رسد بشر، به تمنای نورها
آغاز میشود ز جهالت، عبورها
پایان شود، مصیبت زنده به گورها
رسوا شوند، سلطنتِ ظلم و زورها
در عصر جاهلیت، علی آیت الحق است
در روزگارِ ظلمت، علی نور مطلق است
پایان کاخِ ظلم، رسد از رسالتت
راهُ بشر گشوده شود از هدایتت
بتخانه سرنگون شود از یمنِ هیبتت
آتشکده خموش، ز نورِ نبوتت
اما دریغ و درد به وقتِ سلامها
یک عده با نقاق، کنند احترامها
آخر نفاق، باب کند انحراف را
در بینُ مسلمین بنهد بس، شکاف را
خط و نشان کشیده به پنهان مصاف را
از حِقد و کینه، رو کند آخر غلاف را
زورش نمیرسد به علی چون ز واهمه
راهِ گریز نیست، ز حمله به فاطمه
هر چه علی بپای نبی فتحِ ناب کرد
خطِ نفاق، روزِ تلافی حساب کرد
گُل را کبود و قلب علی را کباب کرد
او را برای خانه نشینی، مُجاب کرد
بعد از نبی، خلیفهی مسند نشین شدند
تا کربلا ز بغضِ علی، در کمین شدند
با لشکری به قافله ای، حمله ور شدند
مردان شهید و اهل حرم، دربدر شدند
آل علی، ز خصمِ علی خونجگر شدند
اهل نفاق، بس به جفا خیره سر شدند
ناموسِ وحی را سرِ بازار برده اند
در شام و کوفه، مجلسِ اغیار برده اند
ما نوکریم و راه علی پیشِ روی ماست
بغضِ گلوی فاطمه اَش، در گلوی ماست
فتنه هماره در طلبِ جستجوی ماست
این امتحان مقابلِ ما کوبهکوی ماست
دست از علی و آل نباید کشید، تا
روز فرج، که منتقم آید به سوی ما
#مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
@aleyasein
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
#مبعث_حضرت_رسول_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
@aleyasein