eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
131 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ فقط یک مرد در عالم امیرالمومنین بوده است فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است مراعات النظیر بی نظیری بهتر از این نیست امیرالمومنین داماد ام المومنین بوده است دلیل رشک مریم رشک ساره رشک هاجر اوست خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است اگر در کوچه های مکه راه مصطفی سد شد امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است همه سرمایه اش را خرج حاصل دادن دین کرد خودش روی حصیری نزد احمد خوشه چین بوده است میان امتحان صبر در شعب ابیطالب خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است نگاهش را شب آخر به در می دوخت در خانه گمانم فکر زهرا لحظه های واپسین بوده است @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ از اینکه غافل از یک ماه غفرانم ، پشیمانم که عمرم رفت اما غرق عصیانم ، پشیمانم الهی ! لا تبذّر گفتی اما من نفهمیدم من از اسراف در سرمایه جانم ، پشیمانم به جای پینه ی سجاده بر پیشانیم اخم است نشد گاهی یتیمی را بخندانم ، پشیمانم به هر سو می روم از من گریزانند انسانها اگر دیدی که از خود هم گریزانم ، پشیمانم به من از سفره ی احسان تو روزی رسید اما اگر شد صرف عصیان لقمه ی نانم ، پشیمانم چطور از سر بگیرم با مناجاتت قرارم را ؟ نمی دانم فقط اینقدر می دانم ، پشیمانم سراپا اعترافم ، دوست داری بشنوی ؟ باشد پشیمانم پشیمانم پشیمانم پشیمانم @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ چون گدایان می روم امشب به استقبال قدر می روم دنبال قسمت می دوم دنبال قدر پیکری آغشته در خون مثل محراب علی خواستم از قدر سال قبل و از امسال قدر بعد از آنکه فرق قرآن در شب ضربت شکافت باب شد قرآن گشودن آخر اعمال قدر هرکسی را می برد حال دعا جایی و من می روم تا کربلا امشب ولی بر بال قدر ما سه شب در سال از یک عالم بالاتریم حال ما را می شود فهمید از احوال قدر بنده هایش را خدا بر می گزیند یک به یک تا چه کس بیرون بیاید سالم از غربال قدر @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ خالق مرا از اول کِی آفرید بی تو عالم به عالم ذر من را ندید بی تو با اولین گناهم دستم رها شد از بس شیطان مرا به سویش دائم کشید بی تو یک سال آب و جارو کردم مگر بیایی یک بار دیگر آمد سال جدید بی تو من خسته از زمستان چشمم به سال نو بود دیدی ؟ بهار آمد ، اما رسید بی تو مردم تمام خوشحال از دیدن شب عید من که بدم می آید از روز عید بی تو ابر بهار هر سال با چشم تر می آید از چشمهای من هم باران چکید بی تو پا در رکاب کردم تا در رهت بمیرم دیدم نمی توانم باشم شهید بی تو عید است و کعبه دارد رخت سیاه بر تن می شد مگر بپوشد ؟ رخت سفید بی تو دل بود و عقل بود و اُمّید بود و شادی این ماند غرق اندوه آن نا امید بی تو « یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی» آخر نیامدی و قدّم خمید بی تو @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ یارب آشفته تر از این مپسندی ما را بیش از این خسته و غمگین مپسندی ما را سهم ما در غم‌ همسایه قنوت است و‌ دعا غافل از فرصت آمین مپسندی ما را گر به آرامش کاشانه ی خود خرسندیم فارغ از رنج فلسطین مپسندی ما را فاطمه پشت در از حفظ ولایت می گفت شیعه ی بی خبر از دین مپسندی ما را هل أتی را ننوشتی که فقط خوانده شود بی خبر از غم مسکین مپسندی ما را حیدر از شیعه ی خود مالک اشتر می خواست در صف خدعه ی صفّین مپسندی ما را کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ مُرده در لحظه ی تدفین مپسندی ما را @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من این کبوتر جلد دستان تو شد در لانه ماند نان خورت هستم ، زکاتم را تقبل کن خودت این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم پیر و جوان نداشت! که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی، حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی‌کند در روضه در کتاب، تو ماندی، حسین هم گودال و بام، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب، تو ماندی، حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می‌کنند دل خون و دل کباب، تو ماندی، حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده‌ایم ما پس با همین حساب، تو ماندی، حسین هم @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ زائرم اشتیاق می‌خواهم خلوتی در رواق می‌خواهم رفتم از قم به مشهد و این بار از خراسان عراق می‌خواهم دل پر شور و شین را عشق است کربلای حسین را عشق است با سلامی مسافر حرمم زائر کاظمین را عشق است من اگر اعتقاد می‌جویم دم باب الجواد می‌جویم چه کنم بی‌سوادم و عامی من از این در سواد می‌جویم شاعر تو قلم کم آورده است واژه این محتشم کم آورده است به حریمت اگر نشد برسم زائر تو قدم کم آورده است کم کمک زائران زیاد شدند که مریدان پی مراد شدند هرچه حاتم در این جهان دیدم جملگی سائل جواد شدند میهمانیم میهمان رضا اهل ایران آستان رضا به جوانان عنایتت ویژه است ما جوانیم ای جوان رضا عرفا زائران کوی تواند حکما گرم گفتگوی تواند ما که دیوانه ایم می‌دانیم عقلا مست از سبوی تواند در بیابان نسیم معروف است در فقیران کریم معروف است حرف امروز و بحث فردا نیست جود تو از قدیم معروف است بین ما عشق تو محک شده است از تو خیلی به ما کمک شده است روی انگشتری که ما داریم یا جواد الائمه حک شده است @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ باقرالعلم ! به علم تو بشر محتاج است هفت ذی الحجه برای تو شب معراج است موسم حج شده داغت به دل حُجّاج است حج خودش نیز عزادار امیر الحاج است نطق من لال شد از داغ تو ، خاموش شده است کعبه اینبار برای تو سیه پوش شده است دم آخر پسرت را که زیارت کردی باز از کرببلا نقل روایت کردی روضه خواندی خودت و شرح مصیبت کردی گریه کردی سپس اینگونه وصیت کردی دوست دارم پسرم راوی یک غم باشی بعد من بانی غمخانه ی جدّم باشی پسرم کرببلا بودم و دیدم چه گذشت وسط حرمله ها بودم و‌ دیدم چه گذشت پهن کردند عبا ، بودم و دیدم چه گذشت پا به پای اسرا بودم و دیدم چه گذشت دیدم و این همه پیش غم زینب کم بود عمّه ی ما وسط آن همه نامحرم بود سنگ می‌آمد و زینب سپر ما می‌شد وقت و بی وقت مرتب سپر ما می‌شد روزها ،حامی ما شب سپر ما می‌شد گرچه خود بود پر از تب ، سپر ما می‌شد عمه‌ام با تن پر آبله سیلی می‌خورد او به جای همه قافله سیلی می‌خورد آه ! می سوزد از آن واقعه هر شب جگرم آنقدر داغ بزرگ است که خم شد کمرم داد زد جدّ غریبم که خدایا پسرم داد زد اکبر از آن سو که خدایا پدرم ضجّه‌ ی وا پسرم وا پسرم یادم هست با چه حالی پسرم را ببرم یادم هست یاد دارم که رباب آمد و از پا افتاد بین گهواره علی اصغرش از نا افتاد ماهی تشنه لبی بر لب دریا افتاد روی دست پدر اصغر به تقلّا افتاد با همان تیر همه اهل حرم را کشتند جدّمان را ته گودال ، نه ! اینجا کشتند خیمه می سوخت ، دل من پسرم ! بیش از آن شعله ور مانده ، ببین شعله‌ورم بیش از آن خیمه تب داشت ولیکن پدرم بیش از آن موی من سوخت در آتش ، جگرم بیش از آن پسرم ! روز و شبم در تب این غم سر شد عمر من سوخت در این آتش و‌ خاکستر شد پسرم سینه ام از داغ کباب است هنوز پسرم غصه ی من غصه ی آب است هنوز پسرم داغ دلم داغ رباب است هنوز پسرم روضه ام از بزم شراب است هنوز زخم‌ اگر تازه و تر این همه بر تن مانده اثر داغ رقیه است که با من مانده @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ دل شکسته ! به آهی شکسته خاطر باش بیا و مستمع و روضه خوان و شاعر باش غریب نامه فرستاده باز سوی حبیب بیا برای امام زمان مظاهر باش تو مسلمی تو مسلمان کربلا هستی به هرچه غیر حسین آمده است کافر باش زمینه ساز قیام حسین مسلم بود زمینه ساز قیام امام حاضر باش سلام تشنه ی دارالاماره را دیدی ؟ تو صبح باش ، تو از روی بام زائر باش به رغم اینکه صفوف نماز خالی ماند تو مُسلمانه ترین شیعه ی معاصر باش برای فرصت لبیک ، نی به نی سر شو برای یاری منصور عصر ، ناصر باش نه آب خسته ی مرداب ، رود جاری شو به کوچ از تن خود فکر کن ، مهاجر باش @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ گفتم به کوفه می روم غوغاست هر شب موکب در استقبال من بر پاست هر شب با نامه های کوفیان شکی ندارم جمعیتی لب تشنه ی دریاست هر شب تا میهمان خانه ها باشم در این شهر حتما برای دعوتم دعواست هر شب پشت سرم وقتی که مردم صف ببندند خیلی نماز مسجدش زیباست هر شب برگرد مولا هرچه می بینم سراب است مسلم در این نامردمی تنهاست هر شب از بام این دارالاماره گرچه تاریک فردای تنها ماندنت پیداست هر شب قتل تو را با پیکر من آزمودند در کوچه‌ها تمرین عاشوراست هر شب این تیغها هر نیزه و هر دشنه هر تیر آماده ی قتل بنی الزهراست هر شب برگرد قربانت شوم این کوچه ی تنگ فکر عبور زینب کبری است هر شب @aleyasein
18.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ لعنت بر آمریکا لعنت بر اسرائیل فریاد ما فتاح فریاد ما سجیل ما وارثان حیدریم و فاتح خیبر فریاد ما فریاد ما لبیک یا حیدر حیدر مدد حیدر حیدر مدد حیدر لعنت برآمریکا لعنت بر اسراییل همپای میکاییل همپای جبراییل ما می رویم از کربلا تا مسجدالاقصی هر روز ما هر روز ما تکرار عاشورا حیدر مدد حیدر حیدر مدد حیدر @aleyasein