eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
924 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمومنین(ع) - شام غریبان وقتی که آسمان نجف پر ستاره شد بر قبر نوح بُهت زده در نظاره شد آدم برای دیدن حیدر شتاب داشت تابوت روی دوش ملائک سواره شد این مصطفی است منتظر روی مرتضی کز اشتیاق دیده ی او پر ستاره شد قبری که بود بستر آماده ی علی ظاهر به یار فاطمه با یک اشاره شد این فاطمه است دیدن دلدار آمده آغاز زندگانی زهرا دوباره شد اینک رسید لحظه ی حساس انتظار نبض زمین و قلب زمان پر شماره شد با هم شکاف پهلو و سر حرف می زنند دیگر زمان گفتگوی استعاره شد پهلو شکسته یاور قلب شکسته است دیدار یار پرده ای از سوگواره شد دستی ز قبر آمد و دست خدا گرفت پنهان به خاک پیکر سلطان چاره شد می گفت با علی دل شب ناله ی حسن برگرد کز زمین و زمان راه چاره شد این بار دوم است «جگر پاره» می شود قلبی که قبل رحلت خود پاره پاره شد @aleyasein
ما از دعای خیر به هیئت رسیده‌ایم از دولتِ حسین به عزت رسیده‌ایم هیئت تمام زندگی ما غریب‌هاست با پرچم حسین به قدرت رسیده‌ایم این پای منبر است همان قبة‌الحسین اینجا هزار بار به حاجت رسیده‌ایم زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع وقتی که ما به اوج مصیبت رسیده‌ایم در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند پیداست ما به بام سعادت رسیده‌ایم چون عمرمان گذشت بمانیم گریه‌کن مثل حبیب اگر به شهادت رسیده‌ایم تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند پس بی‌حساب تا به قیامت رسیده‌ایم هر روز با حسین دوباره تولّدیست بارید اشک و ما به طهارت رسیده‌ایم با یک سلام پاک شود هر گناهکار ما خود به این مقام و فضیلت رسیده‌ایم با این حیات طیبه عمری‌ست دل‌خوشیم یعنی به اوج شادی و بهجت رسیده‌ایم با چه زبان ز گریه بگوییم با شما با گریه بر حسین به جنّت رسیده‌ایم بس چشمان به اشک عزا شستشو شده در فتنه‌ها به درک بصیرت رسیده‌ایم لازم نبود خُدعه‌گران موعظه کنند عمری‌ست ما به حکم ولایت رسیده‌ایم وقتی برای قافله‌اش گریه می‌کنیم انگار که به یاریِ عترت رسیده‌ایم شد بارها امام زمان هم‌نشین‌مان در روضه‌ها به محضر حضرت رسیده‌ایم @aleyasein
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین شعلۀ حُبِ علی ،در دلم اَفروخت حسین هر کسی عبد حسین است ،همان عبد خداست با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین با صدای سخنِ عشق ، به دنیا فرمود: ذره ای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین با ستمکار ، سخن از درِ تذلیل نگفت ذلت و خواری و لبخند ! نیاموخت حسین تَهِ گودال اگر زمزمۀ یارب داشت زیرِ شمشیر و سنان ، دیده به ما دوخت حسین کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین آتشِ عشقِ خدا و عطشِ کشته شدن آنقدَر داشت ،که لب تا جگرش سوخت حسین کربلایی نشود ، هر که فدایی نشود بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین @aleyasein
انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست آئینه تر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست دستی به دلم گر بنهی زنده بمانم ورنه پس از این چاره به جز مرگ مرا نیست هرچند که دل داده ای ای ماه به رفتن والله که جز ماندن تو حاجت ما نیست تا بر سر معجر ننهم دست اسیری کار تو برایم به جز از دست دعا نیست از غارت خیمه به دلم شور عجیبی است سجّاد اگر هست علمدار وفا نیست ای کاش که انگشتر تو زود درآید در سنّت غارتگر انگشت حیا نیست @aleyasein
خواستم سر بگذارم به ضریحت اما نه ضریحی،نه دری بود، نه صحنت اما همه جا صحن و شبستان و حریمِ تو شده پس حرم در حرم از توست حقیقت اما خواستی چون حرم فاطمه مخفی باشد حرمِ محترمت، از روی غربت اما مادری، هستی و کاری نتوان کرد حسن هر چه عشق است گرفته ز تو نَشأت اما خواستی باز غریب همه عالم باشی پس غریبِ همه عالم شده نامت اما ضربِ شَستَت مددِ حیدر کرار چه کرد نهروان،دین خدا شد ز تو نصرت اما هر چه کردی بتو کفار تلافی کردند خسته هرگز نشدی مَظهر غیرت! اما همه دانند که صفّین، نبودی تو اگر کس نمی بُرد پِی از قدرتِ تیغت اما در جمل بود که بازوی تو را فهمیدند ناقۀ عایشه پی شد ز هجومت اما کینه هایی که گرفتند به دل اهلِ جمل سرِ قاسم شده خالی به حقیقت اما وای بر دست و سر و صورتِ عبداللهِ تو که تلافی شده هر حمله به ضربت اما خوب دانستی و«لایَوم کَیَومک»گفتی که چه آمد بِسر و روی حسینَت اما خواهرت دید، دگر جا تهِ گودال نبود زان همه نیزه و شمشیرِ عداوت اما در شب یازدهم خیمۀ سوزان بود و کعب نی بود و تن بانوی عصمت اما… @aleyasein_ir
از بس نبی به شخص علی التفات داشت حتی در احتضار هم از این صفات داشت خود چشمۀ حیات ولی تشنۀ علی است گویی از او ارادۀ آب حیات داشت بوی علی شفای غم و درد مصطفاست ورنه رسول ، پیش از اینها وفات داشت سینه به سینه اش دَم آخر نهاد و گفت: هر کس که حیدریست در عالم نجات داشت هذیان نداشت خاتم پیغمبران به لب ذکر علی در آن قلم و آن دوات داشت محراب را چو غیرِ علی دید در نماز او را به غِیظ بر حذر از آن صلات داشت محراب را به شأنِ علی دیده بود و بس آن رهبری که وقت رکوعش زکات داشت چون گفت راز خود درِ گوشی بفاطمه زهرای خسته ، خنده ز شوق ممات داشت آغوش می گشود برای دو نور عین از بس به بوسۀ حسنین التفات داشت با هر نظر حبیب خدا داشت نکته ای امّا نگاه زینب کبری نکات داشت تا آخرین نفس نگران حسین بود گاهی گریز روضۀ آب فرات داشت در روزهای آخر عمرش ، بقیع را آگاه از مصائب بعد از وفات داشت تازه غم و مصائب زهرا شروع شد آنکه به زیر سایه تمام کُرات داشت فرمود : دخترم ، بخدا می برم پناه زان فتنه گر که نقشۀ سیلی برات داشت تو بازوی علی و علی بازوی خداست از بازوی شکستۀ تو دین ثبات داشت @aleyasein_ir
حِسِّ غریبی نیست، این رسم قدیم است زهرا شناسی سنّتِ ربِّ عظیم است قدرت ندارد غیرِ هو زهرا بسازد اینگونه خلقت، صنعت دست رحیم است صدیقه را تصدیق کردن، کار ما نیست این از کرامات شما آل کریم است این نور اطهر را پیمبر می شناسد او دستبوس یاس خود با هر شمیم است وقت سحر خواهی بدانی فاطمه کیست آهنگ یازهرا به کام هر نسیم است هر دل که اینجا حبِّ زهرا برگزیند در کوی آن بانو قیامت هم مقیم است هر سینه ای که ظرف مِهر فاطمی نیست هر کس که زهرائیست با قلب سلیم است تا دشمنی با دشمنانش در دل ماست هر فتنه ای آرند در ندفه عقیم است کوثر کند کار خودش را تا قیامت ابتر میان لشگر خود هم یتیم است شعله به حَورا هیچ تأثیری ندارد زیرا که آتش، جنسِ شیطان رجیم است با آل او هر کس در افتد وَر می ٱفتد فرعون ٱمت کیست؟ هیزم در جحیم است تنها نه دیروز از عدویش راه بستیم امروز هم اوضاع اعدایش وخیم است امروز خاص الخاص، زهرایی بمانند فردا به جنّت جود و احسانش عمیم است زهرائیان دربست، یاران خدایند زهرائیان بازوی شاه کربلایند عقل است ماتِ فهم های نازل خود باید که زهرا را شناسی با دل خود بانوی زنهای دو عالم تا به محشر خود می شناسانَد بما آب و گِل خود او بر علی همتاست، اما اوست حَوراء باشد فقط زهرا شبیهِ کامل خود زهرا همان یار نبی در کارزار است یار علی در آستان منزل خود با چارده معصوم نه، تنها به زهرا پیغمبرِ اکرم ببیند حاصل خود حلّال مشگلها امیرالمومنین است اما به زهرا میکند حل، مشگل خود در روزِ طوفان بلا مَحضِ حضورش کشتی چه آسان میرسد بر ساحل خود حتی به بیماری برائت را کند حفظ با غِیظ روگردان شود از قاتل خود دستور کارِ اهلبیتِ او صحیفه ست کرده نگاهِ وحی را هم مایل خود فرزندهایی چون حسین و مجتبی را او تربیت کرده به دین کامل خود زینب، زبانِ دیگرِ توحیدِ زهراست در کربلا افشا کند حرفِ دل خود إنفاق از دستش بریزد همچو باران رَختِ عروسی میدهد بر سائل خود آری پیام او به مرد و زن عفاف است حتی حجابش حفظ شد در محفل خود بالاترین شأنِ عبادت حَبِّ زهراست ما را هم از روز ولادت حُبِّ زهراست با فاطمه آمد به دنیا فخر و عزت او امتحان دادست، اصلاً قبلِ خلقت کو دختری مانند او ٱم ابیها دارد ولایت بر همه، حتی نبوت شد حجةُ اللهُ الحُجَج، زهرای اطهر یعنی که رهبر اوست، حتی بر امامت یکدم نشد از پای بنشیند همه عمر یکدم نشد کوتاه آید از ولایت حقِّ ولایت را فقط زهرا ادا کرد روزیکه میلرزید پای اهل نصرت امروز مولا را کسی تنها نبیند باشد فدائیِ علی، اهل بصیرت لشگر به لشگر ما مهیّای جهادیم ایران دوباره میکند تا حج عزیمت ما دشمنی با آل استکبار داریم آل سعود اصلاً چه می أرزد به منّت ما ٱمت فتح المبین و خیبر استیم از رهبر خود میکنیم از جان حمایت ما انتقام سیلیِ زهرا بگیریم مائیم و فرمان علی در استقامت دستان پر مِهرش چو فرماید اشاره آید به صحنه فوج فوج اهل اطاعت گر قبر او مخفی است، خَضرا را بسازیم صحن بقیع آماده گردد با چه هیبت آن قبر مخفی تا قیامت کعبۀ ماست ای اهل ایمان پیش تا روز شهادت لبیک یا زهرا ندای ٱمت ماست سربندِ یازهرا نشان قدرت ماست @aleyasein
گلچینِ روزگار بنای بلا گذاشت غم را میان مردم عالم بنا گذاشت با یک بلای ساده و بیماریِ عجیب هر مبتلا ز واهمه دستِ دعا گذاشت این حرف با خودیست، به بیگانه خُرده نیست آنکه دلش سیه شده باید جدا گذاشت با مومنین امامِ شما درد دل کند شاید کلامِ ما اثری در شما گذاشت ما را که در زمانه فراموش کردیده اید حالا زمانه هم سرِ لج با شما گذاشت وقتی مدافعانِ حرم یارِ ما شدند تنهایشان، جفای شما در خفا گذاشت حتی محل به خیلِ یتیمانشان نشد بیتِ شهید را همگان در عزا گذاشت نفسِ زکیّه را که ز دستِ شما گرفت... خونش اگر چه در رگِتان شورها گذاشت اما دگر برای شما دیر بود دیر داغی جدید بر دلتان در هوا گذاشت حالا حرم بروی شما بسته میشود محرومتان ز آمدنِ کربلا گذاشت حتی خدا حریمِ خودش را حصار کرد حقِ مدافعانِ حرم را بجا گذاشت پرسیده اید از خودتان، یک بلای جزء تاثیر در صفوف جماعت چرا گذاشت وقتی ز عیشِ خود نزدید آن زمانِ سخت حالا حضورتان به دلِ خانه ها گذاشت انکس که ضربه زد به تبِ گریه بر حسین حالا تمامِ بار بدوشش خدا گذاشت باید ز فعلِ زشتِ خودش توبه ها کند یک حرفِ زشت اینهمه خسران بجا گذاشت چون گریه بر حسین نکردی بلا رسید کِی گریه بر حسین به دلها بلا گذاشت ای وای از آن زمان که روی سینه اَش نشست خنجر به حنجر پسرِ مصطفی گذاشت حسرت هنوز بر دل از این درد مانده است دشمن بنای حمله سوی خیمه ها گذاشت عصمت بدونِ چادر و معجر نمانده بود این داغ را به سینه ی ما کربلا گذاشت درد دلی از زبان مبارک امام زمان(عج) در پی انتشار @aleyasein