eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
939 ویدیو
118 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است چقدر جسم شما آب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است چشم تار تو شده علت افتادن ها نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی: دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است @aleyasein
شعر مناجات با امام حسین علیه السلام گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد باید برای نوکری خالص شد ارباب این نوکری با ادعا لطفی ندارد من مدعی عشق بودم تا که بودم این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است این گریه های بی صدا لطفی ندارد بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد: دیر آمدی ای با وفا ... لطفی ندارد حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی ای با وفا حالا چرا؟ ... لطفی ندارد دیر آمدی این آمدن بابای خوبم حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد @aleyasein
برای سه ساله سیدالشهدا ... معجرم را بردند رفتی و چادرِ بر روی سرم را بردند مثل گودالی که آمدند و همه چیز پدرم را بردند خیمه ها غارت شد چادرِ سوخته ی شعله ورم را بردند خودمان می دادیم با کتک زیور اولاد کرم را بردند من زمین گیرم آه بعدِ تو بال و پرم، بال و پرم را بردند همه جا تاریک است به خدا سوی دو چشمان ترم را بردند بسکه سیلی خوردم شامیان رونق صبح و سحرم را بردند گریه کردم بابا بسکه فریاد کشیدند، سرم را بردند پیش چشم عباس سرِ بازار، همه اهلِ حرم را بردند هی نشانم دادند شامیان آبروی مختصرم را بردند نیمه شب جا ماندم آمدند و همه موهای سرم را ... بردند معجرم را بردند ... @aleyasein
بسم‌الله الرحمن الرحیم نمی‌دانم از این ویران نشین داری خبر یا نه نمی‌دانم که می‌مانم عزیزم تا سحر یا نه سفر کردی بدونِ من نگفتی پیر می‌گردم تو که کُشتی مرا می‌آیی آخر از سفر یا نه از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه نمی‌دانم که بشناسی مرا بارِ دگر یا نه شنیدی ؟ جانِ بابا گفت این همسایه بر طفلش تو هم می‌گویی از نیزه به من جانِ پدر یا نه گرسنه راه می‌رفتم گرسنه خواب می‌رفتم بگو نان خشک‌ها را دیده‌ای در هر گذر یا نه چرا در شهر بد هستند  با طفلانِ بی بابا بگو دیدی که می‌خندند بر این خونجگر  یا نه دلم می‌خواست از دستِ عمویم آب می‌خوردم کمی هم روضه می‌خواندم به گوش مَشک ، دریا نه عمو با پشت ، چندین بار از ناقه زمین خوردم نمی‌دانم که می‌میرم از این دردِ کمر یا نه بیابان بود و تنهایی و ترس و زجر و تاریکی به من می‌گفت میایی خودت ای دردِسر  یا نه خودم می‌آمدم اما نمی‌دانم چرا می‌زد بگویم از شبی که زد  برایت بیشتر یا نه چه زود اُفتاد دندانهای شیری‌اَم میان راه فقط این نه ، ببین مانده برایم مویِ سر یا نه سرِ سجاده می‌گفتی شبیهِ مادرم هستی شدم حالا شبیه مادرِ در پشتِ در یا نه تو هَم آن پیرزن دیدی که مویم را کشید و گفت : ببینم شانه می‌آید به مویِ شعله‌ور یا نه (حسن لطفی ۴۰۰/۰۵/۱۹) @aleyasein
هر چه بود و نبود از خانوم سه ساله پیشکش محضر سیدالشهدا و حضرت زهرا سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام اگر شب سوم با این ابیات حالی پیدا شد، حقیر رو از دعای خیرخودتون، محروم نفرمایید... رحیمی فر
هدایت شده از KHAMENEI.IR
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فیلم کامل پیام تلویزیونی رهبر انقلاب درباره وضعیت بیماری کرونا
سلام الله علیها دخترت امشب از این ویرانه راحت می شود آه دور عمه جانم باز خلوت می شود میزبان دختر ، پدر هم با سر آمد سر زده بهتر از این هم مگر اصلا ضیافت می شود هر چه آمد بر سرم را با دل و جان می خرم مثل زهرا مادرم سهمم شهادت می شود پیر کردم عمه را امشب مرا حتما ببر دخترت دارد پدر ، اسباب زحمت می شود میهمان اولی تو که نمی خندی به من مانع درد دلم وقتی که لکنت می شود صبح فردا تازه می فهمند از عالم که رفت ... صبح فردا شام از داغم قیامت می شود صبح فردا کعب نی ها استراحت می کنند دارد از دستم غل و زنجیر راحت می شود صبح فردا زجر گیرد مژدگانی از یزید خون من مثل تو بانی کرامت می شود باز جا می مانَد از این قافله دردانه ات اربعین محروم از فیض زیارت می شود محمد حسین رحیمیان @aleyasein
یا رقیه ادرکنی @aleyasein
در نام‌ فاطمه پنهان است💔 @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای فدایِ دلِ مُنَوَّرتان ای به قربانِ چشمِ كوثرتان وای بر حال جبرئیل او را گر برانید روزی از دَرِتان ای سلیمان، موری آمده است تا مُشَرَّف شود به محضرتان من كی اَم دوره گردِ چشمانت زینبم من همان كبوترتان كودكانم چه ارزشی دارند؟ جان عالم تَصَدُّقِ سَرِتان كرده ام یا أخا دو آئینه نذر چشمِ علی اصغرتان ظهر دیدی چگونه خوش بودند در صُفوف نماز آخرتان به امیدی بزرگشان كردم تا به دستم شوند پرپرتان گر بگویی بمیر می میرند دست بر سینه اند و نوكرتان پای تفسیر، شیرشان دادم پای تفسیرِ گریه آورتان پای تفسیر سوره یِ مریم سوره یِ زخم های پیكرتان تا كه راضی شوی و اِذن دهی پر بگیرند در برابرتان یادشان داده ام قسم بدهند بر ضریح كبود مادرتان بگذار اینكه ذبحشان سازم پای رگ های سرخ حنجرتان علی اكبر لطیفیان @aleyasein