#امام_کاظم علیهالسلام
#ترکیب_بند
🔸باب الحوائج🔸
هر شاعریست تشنۀ تحسین چشم تو
از بس سرودنیست مضامین چشم تو
چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است
از لحظۀ طلوع نخستین چشم تو
از ابتدای خلقت خود، اهل آسمان
دل باختند، دل به تو و دین چشم تو
دل باختند و نور خدا داشت جلوهها
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
دیگر شکوه خلدبرین دیدنی شده
وقتی شدهست منظر و آیینه چشم تو
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو
چشمت بهشت مهر و بهار کرامت است
یعنی خوشا به حال مساکین چشم تو
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظۀ آمین چشم تو:
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند»
خوش عالمیست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستان تو احدی نا امید نیست
وقتی برای ما همه باب الحوائجی
بیشک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه، باب الحوائجی
دلبستۀ سخای اباالفضلی توام
مانند ماه علقمه، باب الحوائجی
صحنت دوباره غرق گل یاس میشود
وقتی که میهمان تو عباس میشود...
در سایهسار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهلبیت او
ما خانهزاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
چشم امید عالم و آدم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگیست
مدیون ذکر یا رب موسی بن جعفریم
وقت قنوت، قبلۀ حاجات میشود
عالم پر از شمیم مناجات میشود
#یوسف_رحیمی
@aleyasein
4_5967765970125591374.mp3
12.64M
🤲 قرائت #زیارت_عاشورا
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
▫️قرائت سریع و بدون روضه
▫️(مدت : ۱۳ دقیقه)
🏴 در آستانه فرارسیدن ماه #محرم
@aleyasein
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،
که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست» سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد، که همان لحظههای دیدار است
#میثم_تمار
#احمد_علوی
@aleyasein
#شب_اول_محرم
نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما
از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما
سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش
آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما
از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم
تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما
فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست
پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما
در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید!
حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما
شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد...
پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما
شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین!
روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما
یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است
جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما
شاعریم و با رقیه ، اهل مضمون می شویم
پیش نور چهره اش منشور می گیریم ما
در «شبِ چارم» فقط: «دایی حسن»... «دایی حسین»
هردو خواهر زاده را منظور می گیریم ما
در حنابندانِ قاسم، از حسن جانِ حسین
حاجتِ خود، چشمِ دشمن، کور...! می گیریم ما
ما عوامیم و شبِ قاسم، اگر کِل می کشیم
روضه ای گمگشته را مشهور می گیریم ما
تا شب هشتم اگر عمرِ خماری راه داد
شیشه شیشه در بغل، انگور می گیریم ما
ای به قربانِ شبِ هشتم، در آغوش عبا،
آنچه باقی مانده از ساطور می گیریم ما
دست تاسوعا، به ذوق تشنگی پا می دهد
از لب مافوق خود، دستور می گیریم ما
ردّ دست ماه، روی چوب پرچم مانده است
مرز و بوم روضه را هاشور می گیریم ما
شد شبِ آخر! مناجات از عسل شیرین تر است
خیمه ها را کندوی زنبور می گیریم ما
صبح عاشوراست! دسته دسته مطرب می شویم
طبل و نی... سنج و دقل... شیپور می گیریم ما
صبح عاشورا... چه نزدیک است راه خیمه ها!
راه گودال است آنکه دور می گیریم ما!
صبح عاشورا... علی اصغر کفن پوشیده است!
از دل گهواره راه گور می گیریم ما
احمد بابایی
@aleyasein
#شب_اول_محرم
باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را
شهر برداشته است شور مُحَرَّم ها را
دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان
ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را
میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا
روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را
گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست
اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را
چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد!
ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها را
از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد
چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را
محسن زعفرانیه
@aleyasein
#شب_اول_محرم
رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین
بازدم شد یاابوفاضل ولی دم شد حسین
نام او با هر دل آشفته بازی میکند
بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین
بارها گفتم حسین و خانه ام آباد شد
در دوعالم مظهر فیض دمادم شد حسین
انبیا هرچه که دارند از حسین فاطمه ست
پس مسیحای خود عیسی بن مریم شد حسین
خواستم تا که خدایم را ببینم در سحر
ناگهان در قاب چشمانم مجسم شد حسین
نه فقط از بنده هایش دستگیری کرده است
درد بی درمان من را نیز مرهم شد حسین
بالحسینِ بند را از پای آدم باز کرد
باب توبه بر تمام خلق عالم شد حسین
نام و یاد او برایم شد مفاتیح النجات
فارج الهم شد حسین و کاشف الغم شد حسین
بی گمان رب تبارک و تعالی مرا
اسم بسیار است اما اسم اعظم شد حسین
علت و معلول از این بهتر ندیده چشم من
باعث و بانی هر باران نم نم شد حسین
اشبه الناس به زهرای شهیده شد حسن
اشبه الناس به شخص مرتضی هم شد حسین
هرکجا هم که روم حسن ختامم کربلاست
چون گریز اکثر مرثیه هایم شد حسین
تا مبادا دشمنش را دست خالی رد کند
محض دِرهم در دل گودال دَرهم شد حسین
@aleyasein