🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
تو روضههات آه میکشم
خدا به آه اثر بده
علی میذارم اسمشو
اگه بهم پسر بده
یه سال دیگه, برات علی اصغر میشه
بزرگ میشه, در خونت نوکر میشه
جوون میشه, فدا علی اکبر میشه
بچههای من فدای تو
خاک پای بچههای تو
آرزوم اینه که پسرام
سینهزن بشن برای تو
بابی انت و امی یاحسین
###
به بچههام نشون میدم
چجوری نوکرت بشن
سیاه بپوشن تنشون
سیاهی لشکرت بشن
فدات بشن, تا اینکه روو سفید بشم
فدای تو, نذاری نا امید بشم
چی میشه که, منم پدر شهید بشم؟
مرگه زندگی بدون تو
دلخوشیم تویی بهجون تو
بچهای میخوام از شما که
خون بده به پای خون تو
بابی انت و امی یاحسین
###
دلم میخواد با بچههام
بشینم و صدات کنم
صدتا پسر بهم بدی
یکی یکی فدات کنم
پسر اگه, یه سینهزن تو هیاته
یا دخترم, که گریهکن تو روضته
حسینیه, دیگه خیالم راحته
دست بچههامو میگیرم
مجلس عزای تو میرم
داغ بچههامو نبینم
قبل ازون برا تو بمیرم
بابی انت و امی یاحسین
#شور_حضرت_علی_اصغر
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
1_5843418523.mp3
24.2M
﷽
محرم ١٤٤٥
کسی چه میدونه چه حالی داره
با صدای سید رضا نریمانی
@aleyasein
1_5843067624.mp3
9.59M
﷽
محرم ١٤٤٥
زمینه؛ نه مراست آنکه دم زنم...
با صدای حاج محمود کریمی
@aleyasein
1_5843067092.mp3
8.18M
﷽
محرم ١٤٤٥
واحد: یاد بابام که میافتم
با صدای حاج محمود کریمی
#پیشنهاد_برای_محرم
#امام_حسین
#محرم
@aleyasein
﷽
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب_الحسین_علیهم_السلام
#حبیب_بن_مظاهر_علیه_السلام
#محمد_حسین_ملکیان
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
﷽
تیر میآمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید
گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید
تیر میآمد ز هر سو بیمحابا میگرفت
تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید
سینهاش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود
در دلش دردی به جز تنهایی مولا، سعید
تا نماز عشق در میدانِ خون برپا شود
داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید
بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان
با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید
در جواب این وفاداری، امامش مژده داد:
پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب_الحسین_علیهم_السلام
#سعید_بن_مسلم_علیه_السالام
#اعظم_سعادتمند
@aleyasein
بسماللهالرحمنالرحیم
#دودمه_ِشب_چهارم_محرم
فاطمه هستم و با خود حَسَنین آوردم
دو علمدارِ منند
من دو گلدسته به ایوان حسین آوردم
دو علمدارِ منند
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_اول_جلسهای
آتنا گفتم و دیدم حسنات است حسن
اِهدنا گفتم و دیدم که صراط است حسن
ربنا گفتم و گفتند مسیرش زهراست
و علی است صلاة و صلوات است حسن
حُسنِ او در همه ذراتِ جهان پنهان است
بی نهایتتر از آفاقِ حیات است حسن
چه بخواهند و نخواهند حسن شرحِ خداست
وجهِ تفصیلی اَسماء و صفات است حسن
جاری است عشق حسن در رگ و در ریشهی ما
کوثرِ جاری صد رشته قنات است حسن
هرچه دشنام به او داد تبسم میدید
دید دریاست ، همه صبر و ثبات است حسن
نصفی از زندگیاش را دو سه باری بخشید
در کرامات هم آئینهی ذات است حسن
چشمِ گریان به حسن مَحرمِ زهراست به حشر
فاطمه گفت : فقط راه نجات است حسن
ای صراط الله ما نامهی ما سنگین است
گریه بر بی کسیات برگ برات است حسن
حسنیهای حرم آبرو داری کردند
آنچنان غرق حسیناند که مات است حسن
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_حضرت_عبدالله_ابنالحسن_علیهالسلام
نگاهِ ملتمساش تا به آن کران اُفتاد
زد آنقدر به زمین پا که نیمهجان اُفتاد
حرارتِ جگرِ عمهاش تنش سوزاند
کشید آهی و آتش به استخوان اُفتاد
گرفته بازوی او را ، امانتِ حسن است
به ناله گفت مَرو عمه از توان اُفتاد
گرفته بود که ناخن به صورتش نزند
ولی به چهرهاش از زخمها نشان اُفتاد
همینکه دید رهایش نمیکند عمه
به روی سینهی خود زد به الامان اُفتاد
نگاه کن که بزرگ قبیله را کشتند
خدایِ من تَهِ گودال آسمان اُفتاد
نگاه کن به تَنِ ذوالجناح نیزه زدند
بلند مرتبه شاهی نفَس زنان اُفتاد
تلاش کرد بماند به زین ، هُلَش دادند
که چند نیزه به او خورد و ناگهان اُفتاد
* * *
یتیم گریه کند عرش را بهم بزند
به گریههای یتیمانهای چُنان اُفتاد...
که عمه دید حسن را میانِ کوچهی تنگ
کنارِ مادرش آنجا به سر زنان اُفتاد
کشید بازوی خود را دوید تا گودال
سرش شکست همینکه دوان دوان اُفتاد
در ازدحامِ حرامی چه سخت رد میشد
که چند دفعه دراین بِین بی امان اُفتاد
میان شهیهیِ اسبان و نعرههای هجوم
نگاهِ او به عمو بینِ قاتلان اُفتاد
از این و آن چقدر ضربه خود اما رفت
که دید موی عمو دست این و آن اُفتاد
رسید در تَهِ گودال روبروی سنان
میانِ حرمله و شمر و ساربان اُفتاد
عمو به خاک و سرش روی دامن باباست
کنارِ این دو زنی با قدی کمان اُفتاد
همینکه خواست بگوید پدر ؛ عمو را دید
همینکه گفت عمو دستش آن میان اُفتاد
(حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۳۰)
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@aleyasein
4_5895488950503478048.mp3
5.49M
﷽
حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی
چرا هرچی میگذره، داره تازهتر میشه
توی سینه داغ پرکشیدنت
حاج میثم مطیعی
◾️ محرم امسال #به_نیابت_از_حاج_قاسم، به روضه میرویم...
🏴#ما_ملت_امام_حسینیم
جانفدا
#جانفدا
@aleyasein