eitaa logo
الفائزون فی الجنه(قرآن و حدیث)
394 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
397 ویدیو
35 فایل
🔰🔰قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):یا علی انت وشیعتک الفائزون یوم القیامه 🌹شرح قرآن و حدیث 🌹 @GMMR67 ادمین @mehr_mr ادمین تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️شخصی از آقا می‌پرسید: «آقا، شما از این‌همه توقف در حرم خسته نمی‌شوید؟» ▫️آقا فرمودند: «من خودم را در بهشت می‌بینم. چرا بیرون بیایم؟!» ▫️در عبادت به بالاتر از خودشان نگاه می‌کردند و واقعاً عمل خودشان برایشان جلب توجه نمی‌کرد. 📚 برگرفته از کتاب صحبت سال‌ها (مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ علی بهجت) 🌺🌺 الفائزون فی الجنه 🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/807796912C4807fca9a2
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره 🔸قبل‌تر محافظ یکی از مراجع بود. 🔹بعد از فوت آن مرجع، آمده بود به‌اصرار که محافظ آقای بهجت بشود. 🔸خانوادۀ آقا هم قبول کردند و با خودش در میان گذاشتند. 🔹گفت: «آن وقت چه کسی می‌خواهد از آن محافظ، محافظت کند؟» 🔸گفتند: «خدا» 🔹گفت: «همان خدا، از من هم محافظت می‌کند.» 📚 به شیوه باران، ص٢۶ 🌺🌺 الفائزون فی الجنه 🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/807796912C4807fca9a2
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️توی خانه جوجه داشتیم. ▫️از آن جوجه‌های بازی‌گوشِ پُر سروصدا. ▫️همۀ روز حواسش به آب و غذای‌شان بود. ▫️شب که می‌شد، ▫️دلواپس گرما و سرمای‌شان... ▫️می‌پرسید: «روی‌شان را پوشاندید؟ سردشان نشود یک‌وقت!» ▫️می‌گفتم: «پوشاندیم.» ▫️باز انگار مطمئن نمی‌شد، ▫️پا می‌شد می‌رفت سر می‌زد تا مطمئن شود. 📚 به شیوه باران، ص٣٢ 🌺 الفائزون فی الجنه 🌺 https://eitaa.com/joinchat/807796912C4807fca9a2
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸صورتش پر از خاک بود.خیلی از بچه‌ها شهید شده بودند. امید به پیروزی نداشت و این را باید از بقیه مخفی می‌کرد. همه، حواس‌شان به او بود. فرماندۀ لشکر بود. رفت توی سنگر، گوشی را برداشت. * 🔹هنوز خوابم نبرده بود. به عقربه‌های ساعت خیره شده بودم. تلفن زنگ زد. این وقت شب؟! گوشی را برداشتم. صیاد شیرازی بود. 🔸می‌گفت: «عملیات گره خورده و اگر ادامه بدهیم، به‌ضرر ماست!» 🔹اول با امام قدس‌سره تماس گرفته بود. ایشان فرموده بودند: «تلفن بزنید به آقای بهجت، بگویید دعا کنند.» به آقا گفتیم؛ گفتند: «بگویید دعا کرده‌ام!» * 🔸با حیرت به‌میدان نبرد خیره شده بود، باورش نمی‌شد! 🔹دشمن داشت از چیزی فرار می‌کرد... 📚 این بهشت، آن بهشت، ص٣۴ 🌺 الفائزون فی الجنه 🌺 https://eitaa.com/joinchat/807796912C4807fca9a2
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند ▫️احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست ▫️سرم را به سمت‌شان چرخاندم ▫️همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند ▫️مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید ▫️ترسیدم ▫️نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ ▫️تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت ▫️بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر...؟» ▫️و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت... 📚 در خانه اگر کس است، ص۵٩ @alfaezoon
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ روضه‌خوان از مصائب کربلا می‌خواند. ▫️ بندۀ خدایی هم از تهران آمده بود؛ ▫️ نشسته بود کنار آقا ▫️ و زیر لب مدام به روضه اشکال می‌گرفت. ▫️ می‌گفت: «اینجا را دارد اشتباه می‌گوید... این‌طور که می‌گوید، نبوده»؛ ▫️ آقای بهجت سر بلند کرد و گفت: «چی می‌گی آقا؟! از این بدتر کردند! بدتر هم کردند...» 📚 به شیوه باران، ص۴٧ 🌺🌺 حدیث و حکمت (الفائزون) https://eitaa.com/joinchat/807796912C4807fca9a2
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️صبح جمعه، وقتی مجلس روضه در خانه برگزار می‌شد، همان جلوی در می‌نشست. ▫️هر کس وارد می‌شد جلوی پای او می‌ایستاد و با خوش‌رویی از او استقبال می‌کرد؛ فرقی نداشت چه کسی باشد. ▫️اگر کودک بود، برایش دعایی می‌خواند و نوازشش می‌کرد. ▫️گاه می‌گفت روضۀ علی‌اصغر علیه‌السلام بخوانند. ▫️یک روز جمعه، در بین روضه در باز شد، ▫️آقا برخاست و دست بر سینه احترام گذاشت. ▫️نگاه که کردم کسی را ندیدم! ▫️تعجب کردم! ▫️آقا که نشست تازه متوجه شدم، کودکی وارد شده بود که به نظر بیش از ده سال نداشت. 📚 این بهشت، آن بهشت، ص۵٧ @alfaezoon