eitaa logo
از هر دری سخنی
580 دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
428 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
👓 معرفی سایت ❗️ یکی از مشکلاتی که همیشه تو عالم طلبگی باهاش مواجه بودم این بود که روایات توضیح دهنده آیات رو نمی‌تونستم خوب پیدا کنم؛ مثلا مجمع البیان خیلی مفصل بود یا ترجمه اش خوب نبود یا مثلا تفسیر برهان خیلی روایات رو نداشت و مشکلاتی مثل این 🔹 تا اینکه دیدم سایت الوحی همه این رو از تمام کتب جمع کرده و با ظاهری خیلی قشنگ ارائه می‌ده! هر آیه‌ای رو بخواهید می‌زنید و روایاتش رو براتون با میاره! تنها نقصش اینه که حتما می‌خواد که اون‌هم معمولا همه متصلند! 👇👇👇👇 Alvahy.com @HozeTwit @alfavayedolkoronaieh🌱
/ آخرین آمار کرونا در ایران 🔻مبتلایان جدید: ۱۳۳۹۱ نفر 🔻مجموع بیماران: ۵۷۲۹۷۸۵ نفر 🔻جانباختگان جدید: ۲۱۳ نفر 🔻مجموع جان‌باختگان: ۱۲۳۰۸۱ نفر 🔻مجموع بهبود‌یافتگان: ۵۲۴۹۹۵۶ نفر 🔻مجموع واکسن تزریق‌ شده: ۶۷۰۲۹۳۸۱ دُز @hvasl_ir @alfavayedolkoronaieh🌱
17 Sheytan Shenasi Dar Ghoran (1390-6-30) Mashhade Moghaddas.mp3
29.14M
🔊 7️⃣1️⃣ جلسه هفدهم * تقوی؛ لباس روح انسان * شیطان، فتنه‌گر است. * چطور از لباس تقوی خود مراقبه کنیم؟ * یاران شیطان، ادامه‌دهندگان رسوم غلط * فضیلت نماز وُتیره * تکبر؛ بزرگترین ابزار صید شیطانی * فرق تکبیر و استکبار * قیاس؛ عملی شیطانی * آیا شیطان در زمان ظهور گردن زده خواهد شد؟ * فلسفه ترتیب وضو و طهارت باطنی ⏰ مدت زمان: ۵۴:۴۳ 📆 1390/06/30 📥 برای دریافت سلسله جلسات شیطان شناسی در قرآن از طریق لینک زیر اقدام نمایید. 🌐https://aminikhaah.ir/?p=6056 @Aminikhaah_Media @alfavayedolkoronaieh🌱
برکت کمک به پدر/ هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشون رو دارند ۱۹ مهر زادروز شاعر دوست‌داشتنی شفیعی کدکنی خاطره‌ای شنیدنی از استاد: 🔸حدوداً ۲۱ یا ۲۲ ساله بودم، مشهد زندگی می‌کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست‌های چروک و آفتاب‌سوخته! دست‌هایی که هر وقت آن‌ها را می‌دیدم دلم می‌خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ‌وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می‌کردم و در آخر بر لبانم می‌گذاشتم. 🔸نمی‌دانم شما شاگردان هم به این پی‌برده‌اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می‌شدم از چادر کهنه سفیدی که گل‌های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود، حس می‌کردم؛ چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می‌گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می‌کشیدم... 🔸اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ‌وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم. 🔹 نزدیکی‌های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم. 🔹از پله‌ها بالا می‌آمدم که صدای خفیف هق‌هق گریه مردانه‌ای را شنیدم، از هر پله‌ای که بالا می‌آمدم صدا را بلندتر می‌شنیدم... پدرم بود، مادر هم او را آرام می‌کرد، می‌گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمی‌گذارد ما پیش بچه‌ها کوچک شویم! فوقش به بچه‌ها عیدی نمی‌دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه‌های ما، در تهران بزرگ شده‌اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما... 🔸حالا دیگر ماجرا روشن‌تر از این بود که بخواهم دلیل گریه‌های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه‌های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه‌های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود، بوسیدم. 🔸 آن سال، همه خواهر و برادرانم از تهران آمدند مشهد، با بچه‌های قد و نیم قد، پدر به هرکدام از بچه‌ها و نوه‌ها ۱۰ تومان عیدی داد؛ ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد. 🔹 اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین؛ که رفتم سرِ کلاس. بعد از کلاس، آقای مدیر گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته‌ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد. گفتم: این چیست؟ گفت: «باز کنید؛ می‌فهمید» باز کردم؛ ۹۰۰ تومان پول نقد بود! گفتم: این برای چیست؟ گفت: «از مرکز آمده؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی، بچه‌ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند.» 🔸راستش نمی‌دانستم که این چه معنی می‌تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان! 🔸مدیر گفت: از کجا می‌دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می‌زنم، همین. در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می‌دهد. روز بعد، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه ۹۰۰ تومان! آن کسی که بسته را آورده ۱۰۰ تومان آن را برداشته بود؛ که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم... 🔸گفتم: «چه شرطی؟» گفت: بگو ببینم، از کجا این را می‌دانستی؟! گفتم: هیچ شنیده‌ای که خدا ۱۰ برابر عمل نیکوکاران، به آن‌ها پاداش می‌دهد؟! @TebyanOnline @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | حافظ، درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی به مناسبت روز بزرگداشت حافظ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخش هایی از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «حافظ ؛ درخشان‌ترین ستاره فرهنگ فارسی» را منتشر می‌کند. @HOWZAVIAN @alfavayedolkoronaieh🌱
مجموعه عکس‌نوشته‌های پرسش‌و‌پاسخ از محضر آیت‌الله جاودان + سه‌شنبه‌ها به نیت (عج) @ehsanSaadi @alfavayedolkoronaieh🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکی خیره به چشمان عمو بود که رفت زیر لــب زمـــزمه میـکرد خـــدایـا نرسید ◾️۵ ربیع الاول سالروز وفات شهادت گونه حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع) تسلیت باد. (س) @STORY_MAZHABI @alfavayedolkoronaieh🌱
تو به آرزوی خود رسیدی.. چه کند این جهان تباهی را @gomnam_nevesht @alfavayedolkoronaieh🌱
📰صفحه اول روزنامه‌های چهار شنبه 21 مهر ۱۴۰۰ ادامه صفحات:👇 https://www.hawzahnews.com/photo/982692 •┈┈••✾••┈┈• @HawzahNews @alfavayedolkoronaieh🌱