*حرمت مادر*
✍ خیابون خیلی شلوغ بود، هم پیاده رو و هم سواره رو. از اون وقتی که طرح پنجشنبهها رو برداشتن از ظهر تا غروب پنجشنبه تردد توی شهر یه مکافاتیه که نگو و نپرس.
یهو با صدای داد و هوار 🗣 چن نفر از ماشینای جلویی، همه نگاهها به سمت اونا رفت. هم مُشت و لگد پرتاب میکردن، هم یه ریز تو دهنشون فحش میومد، عین نقل و نبات.
چن نفر از رانندهها و پیادهها اومدن برای سوا کردن. منم رفتم جلو ببینم چه خبره. رسیدم نزدیک محل بزن بزن. دیدم فحش عین ریگ نثار هم می کنن. یکی از تو جمع گفت: بابا، حال دارینا، جمعش کنین، سوار شین بریم به کار مون برسیم... بی خیال شین جون #مولا.
🌀یکی از طرفای دعوا جواب داد: آخه، فحش مادر داده بهم، میکشمش.
اون یکی _که دماغش خونین و مالین بود_ زود جوابشو داد: بی مرام نباش، به خودت گفتم نه مادرت.
گفت:نه خودم شنیدم، به مادرم فحش دادی...
جواب شنید: به فاطمه، نه...
گفت: حواست هست به #فاطمه داری قسم میخوریا؟
جواب داد: معلومه که حواسم هست...
🌀یکی بلند از میون جمع فریاد زد: پس #صلوات بفرستین و ختمش کنین.
همه جمع بلند صلوات فرستادند و دو طرف هم رفتند سوار ماشیناشون بشن.
داشتم منم بر میگشتم، دیدم جلویی داره به همراهش میگه: صد هزار مرتبه شکر که هنوز فاطمه و #مادر این همه #حرمت دارن...
🖋 #دکتر_مصباحالهدی_باقری
@alfavayedolkoronaieh🌱