eitaa logo
از هر دری سخنی
536 دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
454 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 پرده اول دیشب دوستی ۷ جلد کتاب کودک و نوجوان به من داد و گفت نظرت را بگو! در میان‌شان یک کتاب تازه چاپ شده با محوریت یک خانم وجود داشت (از قضا می‌دانست دغدغه چنین کتاب‌هایی دارم) با اشتیاق کتاب را گرفتم، تصویرگر کتاب را می‌شناختم. یکی از بهترین تصویرگران فعلی کشور. کتاب به دو قِرّون نمی‌ارزید!! با خودم گفتم واقعاً هم چاپ و هم خرید این کتاب حرام است! اساساً یکی از تخصص‌های ما این است که سوژه‌های خوب ر‌ا بسوزانیم! چنان خراب کنیم که عملاً کارکردش برای جامعه از بین برود! این چند وقت، چقدر کتاب کودک و نوجوان دیدم که دقیقاً با همین شرایط، بدون شناخت درست از ، از ، از و صرفاً با یک دغدغه‌ی خیلی محترم چاپ شده بودند!! بپذیریم که؛ 1️⃣ کار برای حوزه کودک و نوجوان یک کار تخصصی هست. 2️⃣ ادبیات یک حوزه جدی است که حتماً غیر از دغدغه نیازمند ذوق، قریحه و شناخت است! 🔴 پرده دوم چند روز قبل بود که شخصی برایم پیام فرستاده بود، می‌خواهم شروع کنم به نوشتن کتاب کودک و نوجوان. می‌شود شما ۱۰ جلد کتاب خوب به من معرفی کنید بخوانم؟!! به او گفتم اگر ۵۰۰ جلد کتاب خوب و نسبتاً خوب را به صورت نظام‌مند بخوانی تازه می‌توان گفت شناخت نسبی برای کتاب مناسب داری! شما می‌خواهی با ۱۰ جلد کتاب شروع به نوشتن کنی؟!! قبول دارم در هر حوزه استعدادهایی وجود دارد که شاید بدون مطالعه جدی هم بتوانند تولید داشته باشند اما مسیر برای افراد معمولی مثل من غیر از این نیست. مگر می‌شود بدون شناخت درست از ادبیات، حوزه نشر، ذائقه‌شناسی، مخاطب‌شناسی و ... شروع به نوشتن کتاب کنیم؟! آن زمان این را گفتم و گذشت اما امروز صبح یادم آمد که می‌شود! البته که می‌شود! حتماً شده که وضع کتاب اینچنین است، شده که این کتاب‌ها را داریم چاپ می‌کنیم! خواهشاً برای مخاطب و وقتش ارزش قائل شویم! 👈 امروز که بچه‌ها به شدت کم‌خوان شده‌اند، با یک به اسم یک شهید، به اسم یک شخصیت مهم، در یک موضوع تاریخی مهم، ذائقه بچه‌ها را خراب می‌کنیم! اصل کتاب خواندن را خراب می‌کنیم! سوژه‌های خوب را نابود می‌کنیم! لطفاً این دغدغه را با دانش همراه کنیم ... @hamidkasiri_ir @alfavayedolkoronaieh🌱
زمان جنگ بچه بودم. یادمه کلاس سوم نیمکت‌ها رو به هم می‌چسبوندیم و از پنجره‌ها فاصله می‌گرفتیم. اسلامشهر بودیم. پنجره‌ها را چسب زده بودیم و با آژیر قرمز چراغ‌ها رو خاموش می‌کردیم و در یک اتاق می‌ماندیم. اما زمان کرونا یادمان هست که روزهای اول همه در شوک بودیم و ترسیده بودیم. از مسئول تا افراد عادی تقریباً همه گیج بودند. مدتی که گذشت با آنکه هنوز می‌ترسیدیم، شروع کردیم به گرفتن دست هم. به دوختن ماسک و گان، پوست‌کندن یکی دو گونی هویج در خانه تا بیایند و ببرند آبمیوه برای کادر درمان و بیماران تهیه کنند. بعضی‌ها عابر بانک‌ها را استریل می‌کردند. مساجد بسته‌های کمک آماده می‌کردند. خودمان را پیدا کردیم ... @hamidkasiri_ir
از برکات جنگ اینکه پسر نوجوون شانزده ساله‌ام و دوستاش که تا هفته قبل فکر و ذکرشون بازی PS5 بود و ... الان بسیج شدن و کف خیابون مسئول تامین امنیت محله شدن 😊 @hamidkasiri_ir
در نزدیکی خونه ما یک سوپرمارکتی هست که قبل از این حادثه خیلی روی قیمت دلار حساس بود و تقریبا هر روز قیمتاش عوض می‌شد. دیروز پسرم رو فرستادم بره خرید کنه. شماره من رو گرفته، گفته تو ایتا گروه زدم، اگر کسی جنسی میخواد با تخفیف ویژه این روزها براش با پیک میاریم. @hamidkasiri_ir
سلام، وقت بخیر من قرارداد خونه‌ای که توش هستم تموم شده. دیروز داشتم دنبال خونه می‌گشتم. صاحبخونه وقتی فهمید خیلی ناراحت شد و گفت حق نداری بری تا اوضاع درست بشه. بنده ی خدا خیلی ناراحت بود و گفت توی این اوضاع اصلا نباید به فکر خونه باشی. از مشهد مقدس @hamidkasiri_ir
سلام مردان خانواده ما همه نظامی هستن و از روز اول دیگه خونه نمیان. پدر و مادر عزیزمون همه رو جمع کردن خونه خودشون تا نوه ها با هم باشن و نبود باباها کمتر اذیتشون کنه و اینکه نیاز نباشه خانوم‌ها هم دائما برای خرید منزل بچه‌ها رو تنها بذارن. خواهرا و زن داداشا با هم آشپزی می‌کنیم، با هم دلواپسیم، با هم حرف می‌زنیم، همدیگرو آروم می‌کنیم خدا اجرشون بده💚 @hamidkasiri_ir