eitaa logo
از هر دری سخنی
578 دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
428 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 🔴 «در زندگی مردم شَر نندازیم!» 🔹دختری درسش را میخواند و سر کار میرود، فامیلی او را در مهمانی می‌بیند میگوید "شوهر نکردی؟ میتُرشیا!" حرفش را میزند و میرود ولی روح و روان دختر را به هم میریزد. 🔸زنی بچه‌ دار شد، دوستش گفت "برای تولد بچه،‌ شوهرت برات هیچی نخرید؟ یعنی براش هیچ ارزشی نداری؟" بمب را انداخت و رفت. ظهر که شوهر به خانه آمد کار به دعوا کشید و تمام! 🔸جوانی از رفیقش پرسید "کجا کار می‌کنی؟ ماهانه چند می‌گیری؟ صاحبکار قدر تو رو نمیدونه!" از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد! 🔹پدری در نهایت خوشبختیست؛ یکی میگوید "پسرت چرا بهت سر نمی‌زند؟ یعنی برات وقت نمیگذاره؟" با این حرف صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند! 🔺این است سخن گفتن به زبان شیطان؛ در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم: "چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ چطور زندگی می‌کنی؟" ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم! ♦️مفسد و شرور نباشیم♦️ @Masaf @alfavayedolkoronaieh🌱
🔆 🔴 روزی که به عمل خیر محتاجیم 🔹"ابوذر" در خیمه خود در "بیابان" بود که "مهمانانی ناشناس و خسته" از گرما وارد شده و به او پناه آوردند. 🔸ابوذر به یکی از آنها گفت: "برو و شتری نیک برای ذبح بیاور که مهمان حبیب خداست." 🔹"مرد مهمان" بیرون رفت و دید ابوذر بیش از چهار شتر ندارد. "دلش سوخت و شتر لاغری را آورد." 🔸ابوذر شتر را دید و گفت: چرا "شتر لاغر" را آوردی؟! مهمان گفت: بقیه را گذاشتم برای روزی که به آن "احتیاج داری." 🔹ابوذر تبسمی کرد و گفت: "بالاترین نیازم روزی است که در قبر مرا گذاشته‌اند و به عمل خیر محتاجم و چه عمل خیری بالاتر از اینکه مهمان و دوست خدا را شاد کنم. برخیز و چاق‌ترین شتر را بیاور. @Masaf @alfavayedolkoronaieh🌱
➕من نمی توانم اینگونه زندگی کنم.... عزیزم، من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.... دخترم خیلی خسته‌ام.سی سال است نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی،نر جس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم؟ بی‌خیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم اینگونه زندگی بکنم... فرازی از نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش @Farhangyazd @alfavayedolkoronaieh🌱
📆 ۲۰ دی ماه، سالگرد شهادت میرزاتقی خان صدراعظم کبیر ایران 🔹نقلی قولی از آیت الله اراکی درباره هدیه امام حسین(ع) به امیرکبیر آقای اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت،پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت خیر . سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت نه. با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است! گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم منبع : آخرین گفتارها @Farhangyazd @alfavayedolkoronaieh🌱
هرشب به حساب خود رسیدگی‌کن حضرت آیت الله مجتهدی(ره)می فرمایند : بازاریها هر شب به حساب دفترشان می رسند. سود و ضرر و طلبکاری و بدهکاری را می نوسیند اگر هر شب حساب و کتاب نکنند یک دفعه می بینند مقدار قابل توجهی ضرر کرده است و حواسش نبوده است گاهی هم بر اثر نداشتن حساب و کتاب ورشکست می شوند انسان‌هم باید هر روز به حساب نفسش برسد تا خدای نکرده یک دفعه ضرر نکند. شب موقع خواب بنشین ببین چه کار کرده ای، چشمت کجاها نگاه کرده، زبانت چه ها گفته، کجاها رفته، پس در طول روز مراقب باش که آن کار را انجام ندهی. مهم ترین چیز، اینست که باید از خدا کمک بگیری. @alfavayedolkoronaieh🌱
در میان اصحاب امیرالمؤمنین مردی را داریم به نام ربیع بن خثیم همین خواجه ربیع معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این ،قبر قبر او هست یا نه، من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در این که او را یکی از زهاد ثمانیه یعنی یکی از هشت زاهد معروف دنیای اسلام می شمارند، شکی نیست. ربیع بن خثیم این قدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خودش را کنده بود و گاهی میرفت در قبر و لحدی که خودش برای خودش کنده بود،میخوابید و خود را نصیحت و موعظه میکرد. میگفت یادت نرود عاقبت باید بیایی اینجا. تنها جمله ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم حسین بن علی فرزند عزیز پیغمبر را شهید کرده اند؛ چند کلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنین حادثه ای وای بر این امّت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند. میگویند بعدها استغفار میکرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود، به زبان آوردم! کتاب توجيه المسائل كربلا، ص۹۹ @Farhangyazd @alfavayedolkoronaieh🌱