eitaa logo
از هر دری سخنی
539 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
454 فایل
آشفتگیه،بایدببخشید... ارتباط با مدیر @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
📸خاطرات خود نگاشت همسر امام ◀️ سازگاری داشتن با شوهر! 🔹... من هیچگاه در طول زندگیم از آقا لباس نخواستم، هیچگاه درخواست نکردم، چرا که خیلی سختم بود که خدای نکرده پاسخ او منفی باشد. بارها جورابم را می‌کردم و لباس‌های کهنه‌ام بسنده می‌نمودم تا کم‌تر برای خانه هزینه شود. 🔸البته حداقل سالی یک جفت کفش، یک چادر نماز، یکی دو پیراهن برای خود و فرزندانم تهیه می‌کردم. من از این‌که چیزی از آقا بخواهم که میلش نباشد و یا امکاناتش اجازه ندهد، پرهیز داشتم ... 🔹آقا آدم مقتصدی بود، من هم اینگونه شده بودم ولی چاره نبود، می‌بایست می‌گفتم که بچه‌ها لباس لازم دارند و چون سؤال و درخواست برایم سخت بود تا لباسهایشان مندرس نشده بود نمی‌گفتم وقتی به آقا می‌گفتم بچه‌ها لباس ندارند واقعاً نداشتند. (زندگینامه بانو (همسر امام) ص112) خودنگاشت همسر امام @Bonyadtarikh @alfavayedolkoronaieh🌱
با این کارا بچه کمتر بخرید 👶 می‌دونید یک تازه متولدشده روزانه ۱۰ عدد پوشک مصرف می‌کنه و شما تا ۲.۵ سالگی تقریباً ۱۵ میلیون تومن صرف هزینه پوشک می‌کنید؟! 👶 اینکه باید زیادی برای چیزی که دور ریخته می‌شه بدید، خیلی آزاردهنده هست؛ اما راهکارهای بالا می‌تونه هزینه پوشک رو کم کنه. 😉 این پست رو برای بچه‌دارا بفرستید. @TebyanOnline @alfavayedolkoronaieh🌱
📌مردانگی یعنی این ....... محمدبن أبى عمير مردى بزّاز(پارچه فروش) بود، ثروتش به دلایلی از دست رفت و نيازمند گرديد. وی از ذَريح مُحاربى ده هزار طلب داشت. مرد (ذریح) كه از وضع محمد اطّلاع يافت، خانه مسكونى خود را به ده هزار فروخت و مال را به محمد داد. محمد، مال را ديد و پرسيد: اين چيست؟ او گفت: اين مالى است كه از من مي خواستى. محمد گفت: اين را از كجا آورده‏اى؟ آيا ارثی به تو رسيده است؟ او گفت: نه؛ پرسيد: كسى به تو بخشيده است؟ او پاسخ داد: نه؛ محمد پرسيد: مزرعه‏ اى داشتى و فروختى؟ او گفت: نه؛ محمد پرسيد: پس از كجا است؟ او گفت: خانه‏ اى داشتم كه در آن زندگى می كردم، آن را فروختم كه بدهی خود را پرداخت كنم، محمد گفت: ای ذَريح از امام (ع) شنیدم که فرمود: كسى را براى ، از محلّى كه به دنيا آمده بيرون نمی كنند. اين را بردار. من به آن نياز ندارم. به خدا سوگند كه اكنون در اين حال من نياز به يك درهم دارم، ولى از اين پول يك درهم هم وارد منزلم نخواهد شد. 📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص190. @ahlebait110 @alfavayedolkoronaieh🌱
🚨⚠️ جوانِ امروز حق دارد پهلوی باشد؟ 🔰در دوره ای که تمام دنیا، از قبایل عقب مانده آفریقایی تا اعراب به سمت حرکت میکنند، عده ای در فضای رسانه ای و مجازی داخل و خارج ایران با سر و صدای زیاد بدنبال و بازگشت حکومت سلطنتی پهلوی هستند و میگویند پسر فلانی باید حاکم ایران باشد چون از یک شاه بدنیا آمده پس لایق ترین فرد است. ✅حالا جوان امروزی، متولدین دهه و که دوران حکومت پنجاه و سه ساله پهلوی را ندیده اند حق دارند از حمایت کنند؟ ✅جوان امروزی نیست و ندیده اند که زمان پهلوی، مانند یک کالای لوکس بود، معمولا خانواده های پولدار داشتند، یادشان نیست مردم هفته به هفته فقط در حمام عمومی به آب گرم دسترسی داشت. نیست و ندیده اند که در هر محله یک خانواده داشت و همسایه ها باهم از آن استفاده میکردند، یادشان نیست، داشتن تلویزیون آرزویمان بود، آن هم سیاه و سفید، برای خرید هم باید در صف می ایستادیم، یادشان نیست زمستان ها برای یک ساعتها باید در صف می ماندیم، گاز که هنوز مال از ما بهترها بود. جوان امروزی ندیده اند که مادرها در روستاها بخاطر دوری تنها بیمارستان شهر می مردند. ✅ جوان امروزی نیست را در کاباره ها میکردند تا برای برقصد! نیست و ندیده اند فساد و و پهلوی را، نسل امروز هویدا و ایادی را نمیشناسد، از فساد جهانبانیان و خانواده انصاری و رشیدیان خبر ندارد، نسل امروز زورگویی های بنیاد پهلوی و خرج های آن را ندیده است. ✅ جوان امروزی یادشان نیست و ندیده اند وقتی را که ایران پر بود از پزشکان و ، یادشان نیست که برای کوچکترین درمانها باید به خارج میرفتی آن هم در توان پولدارها بود. ♻️یادشان نیست و ندیده اند روستاها آب و برق نداشتند، جاده نداشتند، خانه بهداشت نداشتند، مدرسه ها کم بود، نرخ بالا بود. ✅ جوان امروزی نیست ساواک چه غول ترسناکی بود، ندیده اند منوچهری چگونه میکرد، نصیری و ثابتی را نمیشناسند. ✅ نیست اگر یک با ماشینش شهروند ایرانی را زیر میگرفت، دادگاه ایران حق نداشت او را کند. نیست که دوران پهلوی استان نفت خیز بدون از ایران جدا شد و ارتش ایران حتی نتوانست یک دقیقه بجنگد تا ایران از ایران جدا نشود. ✅جوان امروزی، پهلوی را از مستندهای شبکه و صدای آمریکا میشناسد. حق دارد چون منحوس ترین دوره تاریخی ایران را مانند یک ترسیم کرده اند. ✅راستی زمان پهلوی کل ایران چقدر داشت؟ کمتر از نصف الان؟ چقدر کشور درآمد داشت؟ جوان امروزی حق دارد سوال کند که برای ما چکار کرده است، اما قبل از هرچیز باید تحقیق کند، مطالعه کند، تاریخ بخواند آن هم مستقل نه از دریچه شبکه ای که وظیفه اش تبلیغ (منوتو) است. @poorseshgar @alfavayedolkoronaieh🌱
@Aminikhaahتقصیر پولداراست2.mp3
زمان: حجم: 5.66M
🔶 تقصیر پولدارهاست. 🔷 پول عامل جدی در فساد است. 📌 برگرفته از جلسات «از حیوانیت تا حیات» @Aminikhaah @alfavayedolkoronaieh🌱
📌 به امام (ع) نقل شده است که عدّه‌اى از اهل به امام صادق(ع) نوشتند که بن‌ عمر با یک عدّه کبوتر باز، انسان‌های نا اهل و کسانی که می‌نوشند، نشست و برخاست می‌کند. سزاوار است شما به وی تذکر بدهید. امام صادق(ع) پس از خواندنِ آن نامه، نامه‌اى براى مفضّل نوشت و به کسانی که اعتراض می کردند، داد و فرمود این نامه را به مفضل بدهید. آن افراد، نامه را به مفضل دادند. مفضل نامه را دید و خندید و برای آنان نامه را خواند. امام صادق(ع) نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم برای من فلان چیز و فلان چیز را بخر." و هیچ اشاره ای در نامه به درخواست آنها از امام برای توصیه به مفضل نشده بود. نامه را به معترضین داد و همین طور همه با تعجب نامه را خواندند. مفضل گفت نظرتان چیست؟ آنان گفتند: این اشیاء است و زیادی لازم دارد. باید پیرامون آن ‌فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‌آورى نموده به تو دهیم. آنان قصد بازگشت داشتند که مفضل ایشان را به غذا دعوت کرد و اجازه نداد آنان بروند. تا مشغول خوردن غذا بودند، مفضل نامه امام (ع) را برای همان کبوتر بازان خواند و آنان نیز هر کدام به اندازه توانایی‌شان پولی دادند که در نهایت قبل از تمام شدن غذای آنها، دو هزار دینار و ده هزار درهم جمع شد. مفضل به آنان گفت: از من می‌خواهید اینان را طرد کنم و با آنان نباشم؟ فکر می‌کنید خدا به و شما محتاج است؟ 📚کشی، رجال، ص۳۲۷. @ahlebait110 @alfavayedolkoronaieh🌱
📌 به امام (ع) نقل شده است که عدّه‌اى از اهل به امام صادق(ع) نوشتند که بن‌ عمر با یک عدّه کبوتر باز، انسان‌های نا اهل و کسانی که می‌نوشند، نشست و برخاست می‌کند. سزاوار است شما به وی تذکر بدهید. امام صادق(ع) پس از خواندنِ آن نامه، نامه‌اى براى مفضّل نوشت و به کسانی که اعتراض می کردند، داد و فرمود این نامه را به مفضل بدهید. آن افراد، نامه را به مفضل دادند. مفضل نامه را دید و خندید و برای آنان نامه را خواند. امام صادق(ع) نوشته بود: "بسم الله الرحمن الرحیم برای من فلان چیز و فلان چیز را بخر." و هیچ اشاره ای در نامه به درخواست آنها از امام برای توصیه به مفضل نشده بود. نامه را به معترضین داد و همین طور همه با تعجب نامه را خواندند. مفضل گفت نظرتان چیست؟ آنان گفتند: این اشیاء است و زیادی لازم دارد. باید پیرامون آن ‌فکر کنیم و در صورت امکان فراهم و جمع‌آورى نموده به تو دهیم. آنان قصد بازگشت داشتند که مفضل ایشان را به غذا دعوت کرد و اجازه نداد آنان بروند. تا مشغول خوردن غذا بودند، مفضل نامه امام (ع) را برای همان کبوتر بازان خواند و آنان نیز هر کدام به اندازه توانایی‌شان پولی دادند که در نهایت قبل از تمام شدن غذای آنها، دو هزار دینار و ده هزار درهم جمع شد. مفضل به آنان گفت: از من می‌خواهید اینان را طرد کنم و با آنان نباشم؟ فکر می‌کنید خدا به و شما محتاج است؟ 📚کشی، رجال، ص۳۲۷. 👇👇 🌻 @ahlebait110 @alfavayedolkoronaieh