هدایت شده از تنها علاج
بیمرکبها رسیدند،
بامرکبها جا ماندند...
📚 حتی اسبشان نیز
(درنگی در حکایت مرکب های کربلا)
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
#معرفی_کتاب
📚مبانی مدیریت عاشورایی (روش شناسی و رویکردها)
#ویرایش_دوم
کتاب مبانی مدیریت عاشورایی بر اساس این هدف شکل گرفته است که به صورت یک دایرهالمعارف، محوریترین مباحث مربوط به حوزۀ مدیریت عاشورایی را جمعآوری کند و در یک قالب معین و مشخص ارائه دهد. ضرورت چنین کاری، فقدان متن آموزشی مفید در حوزۀ مدیریت عاشورایی بود.
این اثر درصدد است که گسست و حفرۀ فقر محتوایی را که در این حوزه وجود دارد، پر کند. به این دلیل، کلیۀ معارف عاشورایی در منابع مختلف اعم از کتاب و مقاله در فضای مجازی و غیرمجازی به کار گرفته شدهاند. کوتاه سخن آنکه در وهلۀ نخست تلاش بر این بوده که یک دایرهالمعارف خوب از معارف عاشورایی با مسائل رشتۀ مدیریت و تمرکز بر روششناسی و رویکردها در این مجموعه گردآوری شود.
#مبانی_مدیریت_عاشورایی
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
از ایرانصدا بشنوید:
📚کتاب گویای #خادم_ارباب_کیست؟
B2n.ir/u13212
📚کتاب گویای #جای_خالی_عباس
B2n.ir/d84876
📚کتاب گویای #امضای_کوچک
B2n.ir/d13029#
📚کتاب گویای #توجیه_المسائل_کربلا
B2n.ir/t24988
📚کتاب گویای #راهی_با_سعید
B2n.ir/d07053
#زیر_خیمه_حسین
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
برای هرکسی در و دیوار مدرسهاش خاطرهانگیز است. دیوار مدرسهای که به تعبیر حاج آقای پناهیان سرشار از درس است. آه دیوار مدرسهام!
شاید کمتر کسی بعد از فراغت از تحصیل، دوباره به آنجا سر بزند و صرفاً اگر به طور گذری از کنار مدرسهاش عبور کند، دلش هوایی میشود و تمام! اما برای من اینگونه نبود. لااقل دبیرستان را تا سالها بعد از دانشآموختگی، میرفتم و برایم قابل احترام بوده و هست.
این روایت در و دیوار مدرسه است. گوهر مرکزی این مدارس که ما را اینقدر شیفته خود کرده بود چه بود؟ بیشک یکی از مهمترینش، معلمهای خوبی بودند که با آنها درس خواندیم و بزرگ شدیم.
این است اهمیت روایت از «معلمهایم»!
حال بشنو حکایت شیرینشان را...
📚 معلمهایم
(معلم نوشتهایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلمهای دبستان، راهنمایی و دبیرستانم)
✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر #سید_علی_اصغر_علوی
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@sadidisu_ir
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
فرزانه یعنی فرزانه!
آقای فرزانه/ کلاس اول
این بخش را مستقلاً آوردیم به جهت اهمیتش.
سلام بر آنکه الفبا را به ما آموخت!
همه ما مدیون معلم کلاس اولمان هستیم.
معلمهای کلاس اول، قدر خودشان را بدانند؛ دیگران هم قدر ایشان را!
اصلاً معلمهای کلاس اول، کارشان خدایی است؛
چرا که معلم کلاسِ اولِ بشریت، خود خدا است که: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»
معلمی مجرای فیض الهی شدن است.
چه شوقآور و رشکانگیز است معلمی!
و در این میانه چه فرصت نابی است معلمی کلاس اول!
توفیقی است معلم کلاس اول بودن، رزق ویژهای است، سرمایه ای است برای دو عالَم. جنسش باقیات الصالحاتِ محض است!
و هم جایگاهی است بس خطیر! معلمی کلاس اول!
معلم کلاس اول باید سرشار از لطافت و نشاط و خلاقیت باشد. باید از هر انگشتش هزار ایده برای شوقآفرینی در وادی علم ببارد!
معلم کلاس اول ما آقای فرزانه بود. دهخدا میگوید: «فرزانه یعنی دانشمند، حکیم»، اما من دلم راضی نمیشود. فرزانه یعنی فرزانه!
آقای فرزانه برای خودش ایدههایی داشت. با آنکه سال آخر تدریسش بود و ما آن لیاقت را یافته بودیم که به جرگه واپسین شاگردانش بپیوندیم، اما پرشور و خلاق بود.
کارتهای الفبایش را هنوز در خاطر دارم که سر کلاس به کار میبردیم، وقتی هنوز کارتهای بازی بین رفقای آن زمان رسم نشده بود! تمرین دیگرش پیدا کردن فلان حرف از برشی از روزنامه بود. چشممان با تنوع فونتها و بعضاً کشیدگی برخی حروف در فضای روزنامه، به خوبی آشنا میشد.
معلم کلاس اول ما آقایی فرزانه بود!
📚 معلمهایم
(معلم نوشتهایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلمهای دبستان، راهنمایی و دبیرستانم)
✨جدیدترین اثر حجت الاسلام دکتر #سید_علی_اصغر_علوی
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@sadidisu_ir
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰پیشنهادی ساده امّا پر سود: دفتر صد برگ محکمِ محکم!
یک دفتر صد برگ محکمِ محکم بخرید! از آن دفترها که به این زودیها آخ نگوید! دفتری با جلد محکم و شیرازهای استوار.
هر کتابی که میخوانید در آن ثبت کنید:
نام کتاب، نویسنده، ناشر، تعداد صفحه و یک توضیح کوتاه درباره کتاب. همین!
سال بعد که این دفتر را باز میکنید میبینید واااااااای چهقدر کتاب خواندهاید!
و چه کتابهای مفیدی!
این دفتر را دست کم نگیرید!
این دفتر، شما را مشتاق به خواندن خواهد کرد،
این دفتر مثل قلّکی خواهد شد که کمکم دوست دارید پر شود!
این دفتر نمایش رشد و پیشرفت مطالعات شما خواهد بود...
از کرامات این دفتر بیشتر نگویم...
اگر با همین فرمان ادامه دهید، چهار-پنج سال بعد، ازاین هم بیشتر تعجب میکنید!
آن وقت شما دانشمندی خواهید بود، امتحان کنید!
خرجش یک دفتر صد برگ محکم است!
*
پینوشت:
وقتی دفترهای پرورشی آن سالها را ورق میزنم، میبینم چه نکات جالبی در آن نوشتهام! آن زمان به چه کتابهای خوبی مراجعه کردهام!
و چه یادداشتهای خوبی! چه نعمت بزرگی است نوشتن!
راست گفته است خدای بزرگ! که «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» قسم به قلم و آنچه مینویسند! «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يسْطُرُونَ»
چیزی که نیستان ما را به آتش کشاند و شوق را مضاعف کرد، حضور یک ساعته در کتابخانه مدرسه و تفرج در آن بود. یک بار بیشتر نبود، امّا واقعاً مؤثر بود. نمیدانم پیشنهاد کدام عزیز بود و برای کدام درس؟ اصلاً نمیدانم ایشان میدانست این کار، این اثر را در ما خواهد داشت یا نه؟ حتی نمیدانم چند نفر با آن درگیر شدند و همراه؟ البته بعدها چند نفری را به عنوان کتابدار در کارهای کتابخانه میدیدم. نمیدانم این دو چهقدر باهم ارتباط داشت. بگذریم! هرچه بود زمینهای بود برای هرکه میخواهد و طالب است.
کلاسهای پرورشی برای من زمینهای شد برای تحقیق. درباره موضوعات مختلف میخواندیم و مینوشتیم. حتی موضوعات متفاوت! یادم هست سال اول راهنمایی تحقیقی کار کردم با عنوان «موجودات مستور» که سه فصل داشت: فرشتگان، شیطان و جن! که در مسابقات ناحیه هم رتبه آورد. ریشه پژوهشهایم را در آن سالها میبینم. فیشهای بحث اصحاب امامحسین(ع) را که در سالهای هفتاد و شش نوشتهام هنوز دارم؛ جناب حبیب، جناب زهیر، جناب جناده و.... کارهای عاشورایی و ریشه مجموعه آثار عاشورایی «زیر خیمه حسین»، همان تلاشهای درس پرورشی بود.
برای پژوهشگری، از دبستان و دبیرستان باید شروع کرد.
*
خاطره خوشمزه: زیر شمشیر غُمِش؟!😊
افتاده بودم در دنیای شیرین مطالعه. ناگهان کتابی دیدم که مرا به فکر فرو برد؟ درباره عاشورا بود: «زیر شمشیر... مگر امامحسین(ع) را شمر به شهادت نرساند؟ پس این «غُمِش» کیست؟
پرسش، آغاز پژوهش است. از معلمها میپرسیدم. بعضی میگفتند شخصی به نام «سنان» هم دست داشته. بعضی از شخصی به نام «خولی» نام میبردند. بعضی بحث بانیان این حرکت مثل یزید و ابنزیاد را میکردند. چه اطّلاعات جالب و مفیدی! امّا خب! «غُمِش» کجای ماجرا بود؟
دو سه روزی در این خماری بودیم تا فهمیدیم «غُمِش» نبوده و «غَمَش» بوده است!
عنوان کتاب قسمتی از غزل حافظ بود:
«زیر ششیر غمش رقصکنان باید رفت
کان که شد کشته او، نیک سرانجام افتاد»
📚کتابخوری راهبردی
(گونهها و روشهای مطالعه مؤثر و موفق)
#در_دست_انتشار
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰از دانشمندی تا بینشمندی
همه شما دانشمند هستید؛
با کم و زیادش!
هرکس مختصر تفرجی در علم و دانایی دارد، دانش+مند است.
شما همین که یک برنامه معرفتی مثل «سمت خدا» را تماشا میکنید،
یا پای منبر مینشینید،
یا کتابی از قفسه کتابخانه برداشته و میخوانید،
یک دانشمند کوچولویید برای خودتان
و خودتان خبر ندارید!
اما نکته آن است که «بینش+مندی»، آنم آرزوست!
مستحضرید از «دانشمندی» تا «بینشمندی» راه بسیار است. هر بینشمندی، دانشمند است، امّا هر دانشمندی لزوماً بینشمند نیست.
این بینش، یک پله بالاتر از دانش است. بینش برنامهای است برای تنظیم دانش که نتیجه چنین برنامهای ایجاد نظام فکری است.
یکی از لوازم جدی حرکت از «دانشمندی» به «بینشمندی»، داشتن یک «سیر مطالعاتی» خوب است. فتأمل!
📚کتابخوری راهبردی
(گونهها و روشهای مطالعه مؤثر و موفق)
#در_دست_انتشار
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
از هر دری سخنی
جنگ در روزهای آتی برای حزبالله سخت و سختتر خواهد شد، اما ببینید منطق یک #انسان_موحد در این شرایط چ
🔻«تفویض»؛ وقتی خدا مسئول دفترت میشود
🔹آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم، یکی این بود که تفویض را میتوان طرحی برای تنظیم برنامههای انسان دید.
🔹تفویض به معنای واگذار کردن و سپردن چیزی به دیگری است. تفویض یعنی اینکه بنده آنچه را که به ظاهر، منسوب به خودش بوده، به خدا برگرداند و خود را از همۀ امور برکنار بداند و هیچ کاری را به خود بر نگرداند، اما نه به این معنا که رها کند و واگذار کند و گوشهای بنشیند مثل «بنی اسرائیل» که به حضرت موسی گفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» بلکه کار کند و تلاش کند اما بداند مایه و سرمایه و بنمایه همه از اوست و به سوی اوست.
🔹حالِ بنده در چنین وضعی حال کسی است که از هر چیزی برکنار باشد و هیچ چیزی به او منتسب نباشد. اگر این حال برای کسی رقم بخورد، به راحتی از کنار مشکلات عبور خواهد کرد و این مهمترین چیزی است که یک مدیر به آن نیاز دارد.
📚آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰معلمهایی که نداشتم!
این اثر از داشتهها گفت و از «ای کاش»ها کمتر!
آرزو که بر جوانان عیب نیست!
کاش در هر مدرسهای انواع مهارتها آموخته شود تا هرکس بنا به علایق و سلایقش بتواند توشه بر گیرد.
مثلاً کاش برای دانشآموزی که سه سال در یک کلاس قرآن تابستانی نشست (اشاره به خاطره ای در کتاب)، فرصتی بود تا بتواند با عرصههای بیشتری از قرآن آشنا شود؛ مثلا کلاس صوت و لحن، کلاس مفاهیم و...
در این کتاب از معلمهایی سخن آمد که بودند، اما معلمانی هم نبودند و کاش باشند!
کاش برای معلمان و چیدمان حضورشان در مدارس، این نکته در نظر گرفته شود.
خاطرات این کتاب، صرفا خاطره نبودند؛ بیان نوع شخصیتهایی بود که حضور همه آنها برای رشد هماهنگ یک دانشآموز لازم است. هر کدام از این شخصیتها ویتامین خاص خودشان را دارند و برای رشد و کمال ضروری است!
این درایت مدیران محترم مدارس را میطلبد تا از همه ظرفیتهای موجود بهره لازم را ببرد و فکری هم برای عرصههای خالی در نظر داشته باشد.
اسمهای معلمان این کتاب «واقعی» بود، اما به چشم «نماد» هم میشد به آن نگاه کرد. تا اینجا باید به دنبال نمایندگانی برای این نوع نمادها گشت؛ سپس جاهای خالی و معلمانی را که باید باشند و هنوز نیستند، یافت!
تا باد چنین بادا!
***
تذکار:
این روایت من را به میهمانی مجلس مبارکی از نور و روشنی و بیداری برد!
«مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَا يَعْلَم»
هرکسی به آنچه میداند عمل کند، خدا نادانستهها را به او یاد خواهد داد!
📚 معلمهایم
(معلم نوشتهایی از راه و رسم تربیتِ بعضی معلمهای دبستان، راهنمایی و دبیرستانم)
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@sadidisu_ir
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰تقریر تشکیلاتی روایت «اذا مات العالم»
بخش#اول
وَ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة
🔹هر عالمی خاکریزی را در جبهه دین فتح کرده و پایگاهی را گرفته که مختص خود اوست. به بیان بهتر هر دانشمند در منظومه دانش جایگاهی ویژه دارد که «فقط» مناسب شایستگی و برازندگی علمی اوست و دیگری را توان توفیق در آن خاکریز نیست. جایگاه و خاکریزی که با رفتن او جایش خالی خواهد ماند.
🔹پیشفرض ضمنی روایت این است که هر دانشمند در نقشه جامع علمی در محدودهای خاص حضور دارد و این خود، لازمه این است که او با عنایت به ظرفیتش، جایگاه ضروری حضورش و موقعیت خاکریزی که لایق توان اوست را بشناسد که در خود، حامل درسی بزرگ و پیامی دقیق است.
اما گذشته از آن با رفتنش جایگاه او خالی میشود، چراکه او کارویژهای داشته که دیگران نداشتهاند. عالمی که رفتنش یک فقدان برای عالَم است، چنین عالِمی است. این یعنی همان دقت بر مزیت رقابتی، درک کارویژه و فهم فلسفه وجودی خویش. رهاورد دیگر این نگاه، عدم تزاحم و نزاع و کدورتهای احتمالی است. در این مقام است که اگر همه انبیا هم در کنار یکدیگر باشند، بهراحتی به مسیر رشد خود و جامعه کمک و حرکت میکنند بدون هیچ حاشیه جنجالی اخلاقی و مانند آن.
اینجاست که میتوان بحث نگاه جبههای داشتن را مطرح کرد؛ یعنی همه ما در یک جبهه هستیم و دشمن در جبهه مقابل ما است؛ یعنی هرکس در جایگاه خود قرار دارد و در یک جبهه خدمت میکند و افراد در مقابل همدیگر نیستند، بلکه در مقابل دشمن هستند.
🔹اینکه فرمود با رفتن عالم «ثلمه» و شکافی ایجاد میشود، واجد نکتههای کاربردی دیگری نیز هست: از باب «اِخبار» گفتهاند که با رفتن او شکاف ایجاد میشود نه از باب «اِنشاء»! آنچنانکه روایت «أزهد النّاس في العالم أهله و جيرانه» (كسان و همسايگان مرد دانشمند از همه مردم نسبت به او بیرغبتترند) نیز از همین باب است. بهعبارتدیگر سخن از مقام «هست»هاست، نه «باید»ها؛ یعنی اینگونه هست، ولی لزوماً نباید باشد. دیگر سخن آنکه روایت فقط برای تسکین آلام و «پیشبینی» و «پیشگویی» واقعه نیست، بلکه سخن از «پیشگیری» است و دعوتی برای حرکت! (حرکتی برای دفع دخل مقدر)
باید تلاش کرد در امتداد دانشمندی قدم زد که اصولاً قائل به این «نردبان علم» است. حرکتهایی که هریک مکمل و مقوم حرکت قبلی خود است. حضور این نگاه، نردبان دانش را تکمیل خواهد کرد، آنچنانکه علامه جوادی در فقدان علامه طباطبایی شرح المیزان را میدهد و آنچنانکه امام خامنهای، امتداد راه امام خمینی را.
🔹گذشته از مقام پیشین، عبور از «توصیف» به «توصیه» نیز دریافت مکمل دیگری از این روایت است. رسیدن به این مقام که در سلوک علمی بهجایی برسی که در اوج آن مقام و در لحظه وداع از این عرصه، نبودنت احساس شود. تلاش برای درک قلهای که فقط از آن تو باشد و تنها تو صاحبنظر آن باشی و این بود و نبود (حیات و ممات) نه به خاطر منیتی است که عجب و غرور و دیگر رذایل خودخواهانه بیاورد، بلکه برخاسته از آن مأموریت انقلابی نورانی توست که تو را به رشد در آن عرصه واداشته است و هرچه بوده لطف او بوده و لاغیر.
🔹اگر قلهای از آن توست و اگر با رفتنت آن قله بدون فاتح خواهد ماند عنایت به جانشینپروری نیز درکی دیگر و برداشتی کادرسازانه از این روایت خواهد بود. «تربیتی کادرساز» تا در دامنه یک قله علمی، افرادی نزدیک به آن قله و در دامنههای آن تربیت شوند برای جانشینی. تا با بود و یا نبود قله، قلهها به درهها تبدیل نشود، جامعه زمینگیر نشود، تشکیلات افول ناگهانی و اساسی نکند و سازمان دچار شوک غیرقابلبرگشت نشود. حدیث «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْء» اخطاری است برای تربیتی فراگیر در سازمان برای نیروهای حلقههای دوم و سوم به بعد تا از ثمره این شناخت، تمام ثقل مجموعه تنها بر یک فرد یا یک حلقه تحمیل نشود، برای همین در بعضی نسخ این روایت، اشارتی از همین داستان جانشینپروری است: وَ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا إِلَّا خَلَفٌ مِنْه"
📚 جای خالی عباس
(مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس)
#حجت_الاسلام_علوی
#عاشوراپژوهی
#مدیریت_عاشورایی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰نظام فکری
«نظام فکری»، چه تعبیر باکلاس و پرتکراری!
«نظام فکری»، چه عبارت مجلسی و شیکی!
در کمالاتش همین بس که گفتنش در لابلای کلام، به وزن و اعتبار گوینده و جلسه میافزاید!
خب!
حال بفرمایید این «نظام فکری» چیست؟
خوردنی است یا بردنی؟!
نظام فکری چیست؟ میگوییم: همان بینش!
میپرسید: بینش چیست؟ میگوییم: بصیرت داشتن!
میپرسید: بصیرت چهطور است؟ میگوییم: ولایتمدار باش!
آیا میشود قدری راحتتر و سادهتر بفرمایید؟
برای ما که عادت کردهایم پیچیده صحبت کنیم یادآوری این تعبیر اینشتین ضروری است که «شما وقتی میتوانید بگویید یک مسأله ریاضی را فهمیدهاید که...؟»
که
«بتوانید آن را به مادربزرگتان یاد بدهید!»
در آن صورت میتوانید ادعا کنید که آن مسأله را خوب فهمیدهاید!
اما حرف ما این است:
اینقدر مادربزرگتان را اذیت نکنید!
نسل جوان را دریابید!
نظام فکری به زبان ساده چیست؟ اگر بخواهید برای چند نوجوان از نظام فکری بگویید چه خواهید گفت؟
ماجرای نظام فکری به زبان ساده یعنی مالک اشتر که به قدر ظرفیتش، نظام فکری مولایش امامعلی(ع) را فهمیده بود. برای همین حضرت مالک اگر در موقعیتی قرار میگرفت که امامعلی(ع) نبودند، همان کاری را میکرد و همان تصمیمی را میگرفت که اگر خود حضرت در آنجا بودند همان میکردند.
📚کتابخوری راهبردی
(گونهها و روشهای مطالعه مؤثر و موفق)
#در_دست_انتشار
#زیر_خیمه_حسین
#تربیت
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj
هدایت شده از تنها علاج
🔰از «یک واژه مقتل»ش هم به راحتی نباید گذشت...
🔹در نگاه عدهای شاید درنگ در سطر به سطر و واژهواژه روایات اینقدر ضروری به نظر نرسد که یک اثر مستقل در اطراف یک روایت، آن هم یک مفهوم اختصاص داده شود. به زعم این دسته اینچنین کارهایی پر و بال دادن بیش از حد به موضوع است. اما دستهای دیگر را عقیده بر آن است که هر لفظ امام معصوم و نیز درباره امام معصوم را باید با دقتی معصومانه تماشا کرد و شایسته است بیش از اینها بلور واژههای روایات، مراعات شود! خصوصاً اگر این مواجهه با دستهای از روایات حول یک مفهوم و در یک خانواده حدیثی صورت بگیرد.
🔹مواجهه با روایات را خود اهل بیت به شیعیانشان آموختند. روایات را اینگونه باید دید که فرمودند:
«خَبَرٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفٍ تَرْوِيه» خبری که در آن درایت شود، از هزار روایت خواندن بهتر است.
🔹اینگونه، هر سطری و هر واژهای از روایات با خود، دنیایی سخن خواهد داشت و هر قطره با خودش اقیانوسی از معارف را نوید خواهد داد...
با این حساب از «یک واژه مقتل»ش هم به راحتی نباید گذشت...
«در بند آن مباش که مضمون نمانده است
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت»
🔹در میان همه دروس خارج، امروز به «درس خارج عاشورا» هم محتاجیم! در لحظه لحظه کربلا میتوان تدبر کرد؛ هرخط مقتل را باید ساعتها تأمل کرد و به بحث نشست...
📚 #روضه_اصحاب_چیست؟
#حجت_الاسلام_علوی
#نشر_سدید
@tanhaelaj