eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
327 عکس
28 ویدیو
212 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومت با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️انا لله و انا الیه راجعون◾️ 🏴 تنها راه جبران این ، تعهد به محضر امام زمان (ارواحنافداه) برای ادامه مسیر نورانی ایشان؛ از اندیشه ناب اسلامی، برای تأمین تئوری اداره نظام اسلامی، است. 🆔https://eitaa.com/monir110
unnamed.jpg
13.6K
💥سیداسدلله خرقانی، مأمور «انجمن سری» در بیت آخوند خراسانی 🔺درباره واقعه مشروطه مسائل و سؤالات مختلفی امکان طرح و بررسی دارد. یکی از برجسته‌ترین سؤالات پیرامون مسئله «نزاع تهران و نجف» مطرح می‌شود که، دلیل اختلاف و شکاف سنگین میان علمای نجف بالخصوص (ره) با علمای تهران بالخصوص (ره) چه بود؟ پاسخ‌های مختلفی به این پرسش داده شده است و از آنجا که بنده تخصصی در تاریخ ندارم و نمی‌توانم آنها را ارزیابی کنم از طرح آنها صرف نظر می‌کنم. آنچه که در این مجال قابل طرح است، نکته‌ای است که در مطالعه کتاب «بحران مشروطیت در ایران» نوشته آقای حسین آبادیان، به آن برخوردم. چکیده‌ای از آن مطالب را از این کتاب تقدیم می‌کنم و در ادامه به نکته اصلی این نوشتار اشاره خواهم کرد. 👇👇👇 http://monir110.blogfa.com/post/13/ 🆔https://eitaa.com/monir110
💥مشکله موضوع‌شناسی در «افساد فی الارض» 1⃣ توفیق حاصل شد در گعده فقهی که با موضوع برگزار شد شرکت کرده و از بیانات فضلای حاضر بهره ببرم. این گعده در یک گفتگو-مناظره‌ای میان طرفین با مشارکت سایر اعزه برگزار شد و نکات برجسته‌ای از آن به دست آمد. آنچه که برای بنده در این میان برجستگی خاصی داشت، چالش «موضوع‌شناسی» در مسئله افساد فی الارض بود. قبل از ورود در تبیین این چالش به این نکته اشاره کنم که؛ عنوان افساد فی الارض، از عناوین فقهی سابقه‌دار در متون فقهی نیست، بلکه عنوان است که گویا حضرت امام موافق طرح آن در کنار سایر عناوین نبوده‌اند و آقای منتظری آن را در کنار عنوان قبول داشتند و بعدها از نظر خویش برگشتند. مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی نیز موافق با آن نبوده و مرحوم آیت الله مؤمن آن را قبول داشته و در کتاب «کلمات سدیدة» با استناد به دو آیه شریفه ۳۴ و ۳۴ سوره مبارکه مائدة، آن را به عنوان مستقل پذیرفته‌اند که حکم آن نیز اعدام است. گویا حضرت آیت الله سیدمحمدرضا مدرسی - عضو کنونی شورای نگهبان- نیز از موافقین با نظر آیت الله مؤمن هستند. آنچه که از تحقیقات ارائه‌کنندگان محترم استفاده شد این مطلب بود که، طرفین نزاع در این مسئله پرچالش آیات هاشمی شاهرودی و مؤمن قمی هستند. 2⃣ گفته شد که، آنچه که به نظر حقیر در مباحث مطرح شده برجستگی داشته و به عبارتی تحقیق و تأمل در آن - به نظر بنده - اولویت نسبت به سایر موضوعات مسئله افساد فی الارض را دارد، آن است. به نظر می‌رسد در موضوع شناسی نیز باید دو کار انجام شود؛ اول؛ افساد فی الارض؛ مقصود از فساد و افساد چیست؟ از کدام عبارت آیات مذکور معنای افساد به دست می‌آید؟ مقصود از قید «فی الارض» چیست؟..... اول کاری که در این عرصه انجام می‌شود این است که، بامراجعه به فهم عرفی معنای افساد و فساد و فی الارض به دست آید. لیکن سخن بر سر این است که، آیا شارع اقدس خود برخوردار از نظام ادبیاتی که بتوان از آن با استفاده از قرائن مختلف، مفهوم افساد فی الارض را به دست آورد، است؟ یعنی آیا می‌توان با ملاحظه سایر آیات مانند آیه شریفه ۲۰۵ سوره مبارکه بقره؛ «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَساد» به مفهوم افساد فی الارض در نظر شارع دست یافت؟ البته روشن است که، این توجه به معنای التزام به حقیقت شرعیه بودن افساد فی الارض نیست بلکه به این معناست که، شارع براساس همان معنای عرفی، سطحی از افساد و فساد را لحاظ کرده و موضوع حکم خویش قرار داده است که، می‌توان به قرینه سایر آیات به آن سطح معنایی دست یافت و از دامن شبهه مفهومی بیرون آمد. دوم؛ افساد فی الارض؛ روشن است که، تطبیق مفاهیم بر مصادیق نیز توسط عرف صورت می‌گیرد و همین امر نیز مشکل جدی در چنین مبحثی است. زیرا هرکسی که در مقام تطبیق برمی‌آید - علی الخصوص که دست اندرکار امر قضاء یا مؤثر در مباحث حقوقی باشد- براساس تلقی خاص خود از ارتکاز عرفی، عملیات تطبیق را انجام می‌دهد. برای اینکه اختلاف فاحش و بینی در این تطبیقات وجود نداشته باشد نیاز به داریم و رهاکردن آن به ناکجاآبادی به نام عرف، نه تنها خلاف واقع است زیرا هر فقیهی عرف ذهنی خود را ملاک قرار می‌دهد، بلکه موجب تشتت در امر قضاء و تبعات جبران‌ناپذیر اجتماعی است و این در حالی است که، شارع اقدس در امور مربوط به دماء بیشترین اهتمام و احتیاط را لحاظ کرده است. خلاصه اینکه، فاصله میان درک ذهنی از مفهوم افساد با تطبیق آن بر عینیت و مصادیق عینی با چه چیزی پر می‌شود؟ اگر این فاصله براساس یک منطق و ضابطه مشخصی پر نشود، هرکسی بشخصه و با ارتکاز شخصی خود آن فاصله را پر خواهد کرد. 🆔https://eitaa.com/monir110
💥اشاره‌ای به معنای «قبض» نزد فقها ✳ در ضمن انجام تحقیقی ذیل مباحث عام «فقه العقود» به بررسی کلمات فقهای متقدم و متأخر و معاصر پیرامون ماهیت «قبض» پرداختم. نکات بسیار جالبی به دست آمد که آنها را در یک فهرست ابتدایی با عناوینی تجمیع کرده و تقدیم پژوهشگران فقه می‌نمایم. بدیهی است که، تحقیق پیش‌روی برای کسانی که، توجهی خاص به سیر تاریخی مباحث دارند، افاده بیشتری خواهد داشت..... 👇👇👇 http://monir110.blogfa.com/post/17/ 🆔https://eitaa.com/monir110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارت‌نامه صدیقه‌شهیده(سلام‌الله‌علیها) @alfigh_alosul
💥چه کسی احق به مجازات است؟ ✍محمد متقیان 1⃣ اخیراً فیلمی از جلسه هیأت دولت با صحبتهای آقای رئیسی (معاون وزیر بهداشت) پخش شده است که، ایشان با دغدغه مندی که نسبت به مسئله سلامت و بهداشت دارد، تعابیری را درباره موکب عزاداری در قم و پخش نذورات و عدم رعایت بهداشت توسط مردم به کار برده و در نهایت چنین گفته است: «این افراد مسئول قتل مردم هستند و باید مجازات شوند.» بنای بنده بر این است که، این سخن از سر دغدغه سلامت گفته شده است، لیکن سؤالاتی قابل طرح است که از ایشان و همفکران ایشان پرسیده می شود: 2⃣ همانطور که در اخبار رسمی کشوری مطرح شده و متکفلین امر سلامت نیز اذعان نمودند، در راستای درمان بیماران کرونایی، وارد یک دوره هشت ماهه تحقیقات کارآزمایی بالینی شده اند که زیر نظر سازمان بهداشت جهانی انجام می گشت و ایران رتبه نخست این مطالعات را با مشارکت 3500 نفر بیمار کرونایی کسب کرد. https://behdasht.gov.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C/216632 بعد از طی این هشت ماه، معاون تحقیقات وزارت بهداشت که بعداً از این وزارتخانه کناره گیری کرد، اعلام کرد که این روند درمانی هشت ماهه و داروهایی که استفاده شدند هیچ تأثیری نداشتند و تعداد مرگ و میر در این دوره که بامشارکت چندین کشور و از جمله ایران با حدود 11هزار بیمار انجام شده بود، 1253 نفر بوده است. https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3702195-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C 3⃣بسیاری آمارها و اخبار دیگری نیز وجود دارد که امکان پیگیری و طرح سؤالاتی درباره آنها هست، لیکن به همین خبر اکتفا نموده و سؤالاتی را طرح میکنیم؛ آیا مسئولین وزارت بهداشت، در ضمن اینکه احتمال درمان بیماران با این داروها را دادند، احتمال عدم تأثیر و بدتر شدن وضعیت بیماری بیماران و مرگ آنها را هم داده بودند؟ اگر آری، آیا تنها احتمال تأثیر دارویی همان نسخه مطالعاتی سازمان بهداشت جهانی بود یا اینکه احتمالات دیگری هم - مانند داروهای طب سنتی و داروهایی که برخی از شرکت های دانش بنیان تولید کرده بودند- وجود داشت؟ اگر آری، آیا مسئولین وزارت بهداشت به آن احتمالات توجه کرده بودند (تأخیر در ارائه مجوز به طب سنتی رسمی حاکی از عدم توجه است) و از آنها برای بهبود فرآیند درمانی بیماران و جلوگیری از مرگ آنان استفاده کرده بودند؟ 4⃣ در پاسخ به این سؤالات ممکن است گفته شود؛ این مسائل علمی است و اقتضائات خودش را دارد که جواب این است که، سؤالات مذکور سؤالات فراپزشکی از وزارت بهداشت است و پاسخ آنها هم نیاز به علم پزشکی ندارد بلکه مرتبط به حوزه سیاستگذاری سلامت است که باید جواب این پرسشها را به صورت و ارائه نمایند. حال اگر وزارت بهداشت به این پرسشها نتوانست پاسخی معقول بدهد، آیا میتوانیم مرگ بخشی از بیماران را - به صورت احتمالی- به نقص عملکردی سیستم درمانی منتسب کنیم؟ اگر این نقص عملکردی با آگاهی صورت گرفته باشد یعنی عدم توجه به سایر احتمالات درمان بیماران عامدانه انجام شده باشد، آیا میتوان گفت که، وزارت بهداشت در مرگ و میر بیماران دخالت داشته است و باید مجازت شود؟ براساس منطقی که آقای رئیسی درباره موکب عزاداری و مسئولیت آنها و لزوم مجازات آنها - در حالی که هنوز هیچ مورد عینی مرگ و میر ناشی از این عمل ثبت نشده است- به کار گرفته است، آیا ایشان و مسئولین وزارت بهداشت - در حالیکه عدم تأثیر درمان هشت ماهه و ترک فعل لازم و در درمان بیماران به اذعان خودشان ثبت شده است- احق و اولی به مجازات نیستند؟ 🆔https://eitaa.com/monir110
💥پیرامون نامه 35 تن از اساتید دانشگاه به آیت الله اعرافی. 1⃣حوزه علمیه قم در چند سال اخیر، تحولات مبارکی را به خود دیده است. تحولاتی که نشان از عزم جزم حوزه علمیه برای ورود در ساحت مدیریت اجتماعی از طریق «پژوهش در موضوعات حکومتی» دارد. در پی این تحولات است که زیر نظر آیت الله اعرافی(دام عزه) تشکیل شده و به تنظیم و تدوین دروس فقه معاصر که توسط اساتید مبرز فقه و اصول حوزه ارائه می‌شود می‌پردازد و با اقدامات مختلف سعی دارد مسیر آینده تحقیقاتی حوزه علمیه را کارآمدتر سازد. گزارشی تلویزیونی از این دروس در اخبار صداوسیما پخش شده و واکنش‌هایی را برانگیخته است که در نوع خود پریمن و برکت خواهد بود. یکی از آن واکنش‌ها مربوط به جمعی از اساتید و مدیران علمی دانشگاهی در رشته‌های مختلف انسانی و غیرانسانی است که، در نامه ای به مدیریت حوزه، اعلام آمادگی کرده‌اند که در رویکرد نوین حوزه می‌توانند مشارکت جسته و توان علمی خود را در راستای تولیدات مشترک فاخر علمی مصروف بدارند. این اعلام آمادگی در پی تهیأ و ورود حوزه علمیه به ساحات نوین اجتماعی و حکومتی مبارک است لیکن نیازمند عطف توجه به نکته‌ای بسیار اساسی و مهم می‌باشد و آن اینکه؛ 2⃣چنین اقبال و استقبالی از ناحیه حوزه و دانشگاه، یادآور اقدامی دیرین در ابتدای انقلاب اسلامی است که بعد از انقلاب فرهنگی و با تأیید حضرت امام و ورود جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضور برخی از اساتید دانشگاهی در رشته های مختلف علوم انسانی در قم، با تأسیس به منصه ظهور رسید و این دفتر در تحولات مختلف خود به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» منتج شد. قطعاً زحماتی که در این سالیان پیرامون موضوعات انسانی و اجتماعی صورت گرفته است و سعی بر آن داشته که مرزهای میان حوزه و دانشگاه را کمتر کرده و علوم دینی را به علوم انسانی نزدیکتر نماید، قابل تحسین و تجلیل است. لیکن تمام سخن آن است که، آن اقدام به چه نتیجه و محصولی منتهی شد و چه دستاوردی داشت که، نامه اخیر و ارتباط جدید بتواند به بیشتر از آن دست یابد؟ آیا آن اقدام دیرین موفق بود و چنانچه تصور می‌شد توانست در مدتی کوتاه به علوم انسانی اسلامی دست یابد؟ یا اینکه موفق نبوده و ضعفی اساسی دامنگیر این نوع مواجهه با موضوعات نوین و دانشگاهی بود که گویا آن عامل از بین نرفته و در ارتباط جدید نیز به آن توجه نمی‌شود و قرار است که دوباره چنین تجربه‌ای تکرار شود؟ 3⃣نقش پژوهشی اساتید دانشگاه در فرآیند تحقیقاتی دروس فقه معاصر مانند فقه بانک، فقه بیت کوین، فقه تقنین و..... چیست؟ آیا صرفاً در مقام توضیح موضوعات برخواهند آمد و با ارائه کاملتری از موضوع بانک، بیت کوین و قانون گذاری و.... موجبات تسلط و اشراف بیشتر اساتید حوزوی را فراهم خواهند ساخت؟ آیا آنچه که در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه رخ داده بود، مگر غیر از این بود؟ اگر آری، پس چرا آن همکاری به تولد منتهی نگشت؟ آیا اساتید دانشگاه با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق خود و اساتید حوزه نیز با تحفظ بر مبانی و روش تحقیق فقهی می‌خواهند با همدیگر در موضوعات مواجهه پیداکنند؟ در این صورت نقطه اشتراک و پیوند ایشان در یک پژوهش مشترک چیست؟ با وجود بینونت میان دو نظام علمی که فقط در اهداف و دغدغه ها با همدیگر مشترکند، آیا می.توان از سخنی گفت؟ 4⃣به نظر می‌رسد، زمان آن فرارسیده است که پیرامون مسائلی مهم و اساسی چون تأملی دوباره صورت بگیرد و سهم کارشناسی دانشگاهی در فرآیند موضوع شناسی روشن گشته و نحوه مواجهه دستگاه اجتهاد با آن موضوع شناسی و کیفیت بهره‌برداری از آن تحقیقات در یک مورد ملاحظه و توجه قرار بگیرد. فقدان روش تحقیق جامع که روابط میان تحقیقات حوزوی_دینی با تحقیقاتی علمی_دانشگاهی را به صورت منطقی نه عرفی ملاحظه کند سبب بروز تحقیقات آشفته‌ای شده است که، نه می‌توان آن‌ها را دینی خواند نه علمی. 🆔https://eitaa.com/monir110
✳ به مناسبت همایش مباحثی پیرامون رابطه «هوش مصنوعی و اجتهاد» مطرح شد. دیدگاه های مختلفی که از ابزاری و مشورتی بودن هوش مصنوعی در امر اجتهاد و تفقه سخن می گفتند تا نظر کسانی که، استنباطات فقهی هوش مصنوعی را نیز دور از حجیت نمی دانستند. از جهات مختلفی به این موضوع میتوان نگریست، اما در این یادداشت با تمرکز بر نسبت میان هوش مصنوعی و اجتهاد، به برخی از نکات متعرض می شوم؛ 1⃣ هوش مصنوعی در دنیای غربی تاریخچه ای را پشت سرگذرانیده، موافقان و مخالفانی دارد. موافقان آن عمدتاً و مدیران ارشدی هستند که گسترش قدرت هوش مصنوعی، موجب توسعه دامنه فعالیت‌ها آنها خواهد شد. این موضوع و آینده آن، از اهمیت بالایی برخوردار است به گونه‌ای که محتوای بخشی از تولیدات رسانه‌ای هالیوودی را نیز به خود اختصاص داده و آرزوهای بلند مدت بشر غربی را نیز به نمایش میگذارد. در کنار توجه به قدرت و امکانات هوش مصنوعی، باید به نظرات مخالفین آن در درون جامعه غربی نیز نگریست. آسیب‌های آن را در نظر گرفت و هوشمندانه با آن مواجهه پیدا کرد. رفتار هوشمندانه در برابر هوش مصنوعی، آن خلئی است که، متأسفانه در مواجهه برخی از دیدگاه ها ملاحظه نمی شود. شوقی که در این نظرات نسبت به هوش مصنوعی مشاهده می شود مانع از آن شده است که آسیب های پیرامونی و تبعات غیرقابل جبران آن، مورد توجه قرار بگیرد. عدم توجه به انتقادات بنیادین به هوش مصنوعی، عدم آسیب شناسی آن، استقبال بدون قید و شرط از آن در حوزه علوم اسلامی، جای نقد و ایراد اساسی دارد. به عبارت دیگر، موضوع شناسی از هوش مصنوعی، و واگذاری امر موضوع شناسی به صورت مطلق در اختیار کارشناسان امر، سبب می گردد فقیه و مستنبط دچار خطای در تحلیل گشته و مسیری نادرست را پیموده و سبب انحراف در امر مقدس اجتهاد گردد. او خود باید بتواند با طرح سؤالات مختلف از منظرهای گوناگون به موضوع شناسی کاملی از هوش مصنوعی دست یابد. نباید دامنه سؤالات او از هوش مصنوعی، محدود به امکانات تکنولوژیکی آن شود بلکه باید از منظرهای فلسفی، روان شناختی، جامعه شناختی به این مسئله نیز نگریست تا به تحلیل کاملی از آن دست یافت. 2⃣ شاید بتوان مهمترین عامل توسعه هوش مصنوعی و طرح ایده جایگزینی آن به جای انسان را عنوان نمود. یعنی از آنجایی که فکر انسانی در حد محاسبات ریاضی تنزل داده می شود، امکان قدرت یابی هوش مصنوعی و جایگزینی آن مطرح می شود. و یکی از اساسی ترین انتقادات برخی از فلاسفه غربی به داستان هوش مصنوعی از همین ناحیه است که، اساساً فکر انسانی امری فراتر از محاسبات و معادلات ریاضی گونه است و تقلیل آن، در حقیقت نادیده گرفتن امکانات فکری و ذهنی انسان است. البته نباید از نظر دور داشت که، علومروان شناختی خود بسترساز و زمینه ساز طرح چنین ایده هایی هستند، آنجایی که، تحلیل فکر انسانی را با ملاحظات نوروسایکولوژیک در مرتبه سلسله اعصاب مغز تنزل می دهند که این امر نیز ریشه در انکار بعد غیبی وجود انسان دارد. با پذیرش بعد غیبی در وجود انسان بخش مهمی از عوامل تأثیرگذار بر اندیشه انسانی در مرتبه عالم غیب تفسیر می شود و بخش دیگر آن به عنوان بسترها و زمینه های مادی فکر تحلیل می گردد. تنزل حقیقت فکر از ارتباط و اتصال با عالم غیب به سطح سلسله اعصاب مادی قابل مشاهده، زمینه شکل گیری مفهوم را فراهم می سازد. ادامه دارد.... 👇👇👇
ادامه از پست قبل..... حال سؤال این است که؛ اگر گفته می شود که، علم و یقین پایگاه حجیت نظرات دینی و اجتهاد است، آیا مقصود آن علمی است که از هوش انسانی با تعریف عصب شناختی، به دست می آید و یا اینکه مقصود، یقینی است که از اتصال و پیوند روحی انسان به عالم غیب و عملکرد ذهنی او به دست می آید؟ کدام یک مدنظر است؟ روشن و واضح است که، اگر هوش به معنای عصب شناختی آن پایگاه تولید علم و یقین باشد، هیچ منعی در جایگزینی هوش مصنوعی به جای فقیه و تولید و تکوین وجود ندارد. و چه بسا به زعم برخی از نویسندگان حوزوی که در این زمینه مقالاتی نیز نگاشته اند، آن خطاها و اشتباهاتی که هر انسانی امکان وقوع در آنها را دارد، هوش مصنوعی نداشته باشد، از پیش داوری و قضاوت در یک مسئله ای بری و عاری باشد و اینها سبب گردد که نتیجه حاصله از استنباط فقهی هوش مصنوعی از حجیت لازم برخوردار باشد. در همین موضع لازم است که به نکته ای بسیار مهم تذکر داده شود و آن اینکه، یکی از مهمترین مسائلی که در مباحث علم اصول یا فلسفه اصول ذیل باید مورد توجه قرار بگیرد «مبانی معرفت شناختی» است و اتخاذ مبنا در تعریف علم و یقین. اگر این مسئله بسیار مهم مورد غفلت و اهمال قرار بگیرد و درباره آن عرفی گرایی شود، اثرات سوء عدم توجه عمیق به آن، در برخی مواضع از جمله در مواجهه با هوش مصنوعی، بروز خواهد کرد. 3⃣ یکی از نکاتی که موافقان استفاده از هوش مصنوعی در علوم اسلامی به آن تصریح داشته و بسیار بر آن تأکید دارند، حیث هوش مصنوعی است. ایشان باید درباره این حیث به چند سؤال اساسی پاسخ دهند؛ آیا درباره هوش مصنوعی احراز کرده اند که، هوش مصنوعی صرفاً به عنوان ابزار در اختیار فقیه قرار می گیرد و فراتر از ابزار عمل نمی‌کند؟ یعنی احراز کرده اند که، هوش مصنوعی کاملاً در اختیار پژوهشگر فقه قرار می گیرد و هرگونه که او اراده نماید عمل می کند یا اینکه، امکانات هوش مصنوعی به گونه ای است که می تواند بر فرآیند استنباط او تأثیرگذاشته و او را به مسیری خاص سوق دهد؟ آیا ماهیت ابزاری تکنولوژیهایی که تاکنون وارد جهان اسلام شده اند، به همان تلقی ساده ابزاری خود باقی مانده اند یا اینکه، چرخه استنباط فقیه را نیز متأثر ساخته و آنها متبوع و فقه تابع آنها گشته است؟ چه تحلیلی از ماهیت تکنولوژی دارند؟ چرا در میان تحلیلهایی که از ماهیت تکنولوژی ارائه می شود، فقط ایده ابزاری بودن را برگزیده اند؟ چه نقد و ردیه ای بر سایر ایده ها مانند جهتداری تکنولوژی صورت گرفته است؟ آیا آنها را براساس مبانی فلسفی رد و انکار نموده اند؟ بسیار واضح است که نگارنده، اصرار بر مبنایی خاص در تحلیل ماهیت تکنولوژی ندارد، بلکه تمام سخن بر سر این است که، چرا مواجهه ای نقادانه و از موضعی بنیادین با تکنولوژی و از جمله هوش مصنوعی صورت نگرفته و فقط ایده ابزاری بودن آن مورد توجه ایشان قرار می گیرد؟ همه حرف آن است که، چرا بدون طرح تحلیلهای بنیادین و یکسویه نگرانه، هوش مصنوعی را در حد ابزار تصور نموده اند؟ 4⃣ برخی از اساتید حوزه، اینگونه می‌اندیشند که یکی از موضوعات مهمی که در امر اجتهاد باید مورد توجه قرار بگیرد است. این دغدغه بسیار مبارک است و آثار و برکات خوبی در تربیت طلاب و انگیزه سازی برای آنان و جلوگیری از اتلاف عمر آنها دارد. لیکن این امر مبارک تا آنجایی می تواند ثمرات خوبی داشته باشد که، اجتهاد را به قابل محاسبه کمی تبدیل نکند. اگر فرآیند اجتهاد تبدیل به حرکت قدم به قدمی شد که در آن همه جزئیات، مکان ها و زمان ها مشخصند و به صورت خودکار بعد از طرح مسئله، این فرآیند آغاز می شود و به صورت خودکار نیز به نتیحه می‌رسد، در این صورت تنزل مجتهد در منزلت هوش مصنوعی و ارتقاء هوش مصنوعی به جای فقیه و مستنبط صورت خواهد پذیرفت. به زعم ایشان، اگر فرآیند اجتهاد قابل محاسبه کمی و امری است، پس نباید ابایی از جایگزینی هوش مصنوعی به جای فقیه در امر اجتهاد داشته باشند، چرا که هوش مصنوعی در دستیابی به چنین ویژگی، پیشرفته تر از انسان میتواند عمل کند. مع الاسف باید گفت، تعریف ایشان از اجتهاد و روش‌شناسی آن، بسان مواجهه روان شناسان غربی با تفکر در وجود انسان است که زمینه تکوین مفهوم هوش را فراهم ساخته و بستر ساز شکل‌گیری هوش مصنوعی گردیده است. @alfigh_alosul
💥این راه به بیراهه است... دوباره بوی انفعال حوزه در برابر تکنولوژی‌های غرب می‌آید. بدون اندک نقادی و با آغوش باز به استقبال هوش مصنوعی رفتن خطاست... @alfigh_alosul