eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
638 عکس
368 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
نصرت امام معصومیه.mp3
12.15M
جلسه چهاردهم بخش اول مدرسه معصومیه قم شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
نصرت امام معصومیه۲.mp3
8.83M
جلسه چهاردهم بخش دوم پرسش و پاسخ مدرسه معصومیه قم شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
‏استادم از آقای جوادی آملی نقل میکرد که کاری که برهان برای اهل اندیشه میکند، تکرار برای عوام انجام میده حالا من یکی رو میشناسم از اخبار جزیی نقصها نتایج کلی میگرفت اما وقتی یک عده برعکسش رو انجام میدادن و اخبار کوچک خوب میدادند مسخرشون میکرد با عصبانیت یک جا عوام میشد یک جا فیلسوف @ali_mahdiyan
حجت‌الاسلام علی مهدیان.mp3
35.26M
🎧 صوت نشست زنده: مقایسه تطبیقی حلقات میانی و جامعه مدنی 👤حجت‌الاسلام و المسلمین علی مهدیان؛ عضو شورای مرکزی خانه طلاب جوان، مدرس حوزه و دانشگاه 🗒 | 🇮🇷 همایش بین‌المللی گام دوم انقلاب اسلامی🇮🇷 🔗ارتباط با روابط عمومی👇 📲@Admin_farhangi_E ┄┅─═◈═─┅┄ 🆔@farhanghi_E روابط عمومی دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبیین؛ مبارزه امروز 🔻چرا آمریکا تلاش دارد به توافق برسد؟ قصه هسته ای ایران چه اهمیتی برای او دارد؟ طرح او چیست؟ 🔻هدف آمریکا، اداره رفتار ایران و مدیریت او است. او باید سبک تصمیم گیری را در ایران تغییر دهد تا رفتار ایران را کنترل کند. مهمترین رفتار ایران، صدور و الهام بخشی او است. قدرتمند شدن او باعث الگو شدنش میشود. به این ترتیب ضریب نفوذ اراده اش در دنیا رشد میکند و این یعنی رشد قدرت سیاسی و اقتدارش، خروجی این ضریب نفوذ نیز به هم زدن اراده آمریکا است، او تعیین میکند چه بشود چه نشود. 🔻جمع شدن د.ا.ع.ش، محاصره ا.سرا.ییل، اخراج آمریکا. آثار توان الگو سازی و الهام بخشی ایران است. ولی هویت این قدرت را در «انقلاب علمی» دو دهه اخیر باید دید که هسته ای یک ثمره آن است. انقلاب علمی، محصول دستگاه امامت و امت است، دستگاه تثبیت انقلاب و مقاومت واقعی درونی. 🔻حالا آمریکا میخواهد فشار را حفظ کند اما شوآف بازگشت را بازی کند. تا بتواند با فشار افکار عمومی دنیا و خصوصا ایران، اراده ایران را در همه نقاط قدرتش مهار کند. او روی فشار افکار عمومی داخلی مخصوصا حساب کرده. 🔻در مقابل ایران اما میخواهد، آن فشار واقعی را بردارد.ایران دیگر بنای «مذاکره بازی» ندارد. آمریکا به فرض اگر عقب بنشیند که فشار را کم کند، لااقل میخواهد سایه فشار را حفظ کند یعنی احتمال بازگشت همه چیز به نقطه اول. تا یک اهرم فشار داشته باشد. ایران اهرمهای فشارش اما مقاومت مردم است و نشان دادن بی اثر بودن تحریم با ارتباطاتی که با شرق میگیرد. 🔻غرب هم نقطه اصلی اهرم فشارش مردمند. او رابطه با شرق را هم تلاش میکند در داخل ایران به عنوان «فعل بی فایده» یا «سرسپردگی» معنا کند تا باز فشار مردم زیاد شود. او حتی حاضر است دروغ های فاحش رسانه ای بگوید. او محتاج ذهن مردم است. همه چیز در داخل ایران منوط به این جنگ رسانه ای است. چون فشار اقتصادی بیش از این ممکن نیست. این طرف البته به عمق یک تاریخ اعتقاد وجود دارد که باید امتداد پیدا کند و تبدیل به روایت مسلط و تبیین واقعیت شود. حالا ببینید همه امور اقتصادی و سیاسی و راهبردی چطور گره خورده به جهاد تبیین و جنگ روایتها. @ali_mahdiyan
هدایت شده از تا مردم
لکنت زبان 🔶🔶🔶🔶 زبان نخبگان ما برای یاری کشور در توضیح افتخاراتش الکن است، این به صورت طبیعی در جامعه سرریز می‌شود و احساس ناامیدی فراگیر دلایل زیر این لکنت را ریشه یابی می کند: 🔰🔰 ۱. حوزه و دانشگاه به لحاظ مبانی اعتقادی، با حرکت توفنده و جهانی انقلاب، فاصله دارد. علوم انسانی دانشگاه ما، ترجمه زیست بوم فرهنگ دیگری غیر از ایران است و نظام آموزشی حوزه، طلبه را برای مسائل امروز جامعه آماده نمی کند. داروی شفابخش، رجوع به مکتب علمی امام است. 🔰🔰 ۲. در سبک زندگی نخبگان ما، اتصال به مراکز و جریانات و افراد پیشران کشور وجود ندارد، چشم نعمت بینمان، معیوب شده است و تنها عقب ماندگی هامان را می بینیم. باید فردو و نطنز را از نزدیک دید، نفس گرم فخری زاده و روایت زحماتش برای هسته ای را باید نوش جان می کردیم، کاظمی آشتیانی و رویان را، خانواده های شهداء، مجاهدان عرصه تولید ملی و... این لیست را اصلا تکمیل کنیم. 🔰🔰 ۳. باور نداریم، مردم کشورمان و الگویی که مشغول ساختش هستند، دشمن دارد و طرح دشمن برای زمین زدن این حرکت را نمیدانیم. داستان شیطان و فریب آدم را در قرآن بخوانید که چه طور انسان را با غفلت از خود زمین میزند. 🔰🔰 ۴. ارتباط دائم و مستمر خود را با مردم حفظ نداریم. حقایق جامعه را باید در بستر این ارتباط رصد کنیم و اسیر فضای رسانه ای، جوگیر نشویم. 🔰🔰 ۵. سبک عدالت خواهی ای که نه تکمیل کننده طرح دشمن باشد و نه محافظه کار و ماله کش را بلد نیستیم و دائم اسیر افراط و تفریط هستیم، در این جهت، سبک عدالت خواهی رهبری قابلیت تحلیل و پی گیری دارد. @tamardom
ریزش های حوزه 🌱مدتی قبل استاد بزرگوار ما جناب آقای نوری عالم زاده، سخنانی را بیان کردند که برخی از دوستان ما را ناراحت کرد. ایشان انجام فعالیتهای اداری توسط طلاب، یا انجام کارهای خیریه ای و کمک به مردم محروم و کمک به حیوانات و امثلهم را فعالیتهای بی ربط‌ به هویت طلبگی دانستند. معتقد بودند هویت اصلی طلبه اقامه دین است و نه این کارها. برخی به بنده گفتند شما برو و با آقای عالم زاده گفتگو کن که مثلا این حرفهای غلط را نزند. به آن بزرگواران گفتم اما حرفهای ایشان را بنده قبول دارم. 🌱 این رفقا تعجب میکردند که خوب تو که اهل کار جهادی و خیریه ای هستی و حضور در ساختارهای اداری حاکمیتی را هم قبول داری، بارها گفته ای اقامه دین کار همه مردم است نه فقط روحانیت، بارها به بیل زدن و تی کشی بیمارستان افتخار کرده ای، تو که معتقدی از لوازم مهم هویت طلبگی خدمت رسانی به مردم است، تو چطور به این سخنان موافقی. 🌱پاسخش ساده است، بحث جناب عالم زاده درباره «اصل هویت طلبگی» است نه «لوازم آن». اگر آن زمان که من و شما کارگری میکنیم هویت خود را با یک کارگر یکی ببینیم معلوم است که از حوزه خارج شده ایم. طلبه بنا است رهبری اجتماعی کند برای اقامه توحید و اقامه دین. رهبری البته لوازمی دارد از جمله خدمت. 🌱اما اگر شغل من و ماموریت من صرفا کار خیریه ای باشد یا صرفا کارگری باشد این دیگر امامت جامعه نخواهد بود. بلکه اساسا چه بسا در حالت مطلوب ما طلبه هایی از تخصصهای مختلف داشته باشیم که «من کل فرقه طائفه» باشند، اما این طلبه ها امام و جلودار و عالم آن جریان باید باشند، نه خود آن جریان. هر کس در جامعه دینی جایگاهی دارد باید آن را بشناسد و برایش تلاش کند. 🌱این که طلبه فرق خود را با بازیگر و مجری و مسوول فدراسیون و داور فوتبال و قهرمان فلان رشته ورزشی و مهندس و کارگر و خیر و حتی سخنران مساله گو و مداح و پژوهشگر و غیره و غیره نداند، باعث میشود جای او عملا در جامعه خالی بماند و این یک ریزش جدی است. اما طلبه چه بسا هر یک از این اصناف_ یا به تعبیر قران در آیه نفر «فرقه ها»_ را همراهی کند اما امام آن صنف و فرقه باشد. خدمت و کار خیر و پژوهش و سخنرانی و حتی کار علمی همه لازمه امامت و مدیریت جامعه است برای قیام لله و اقامه حق و عدل. 🌱لذا است که در ماجرای کرونا و زلزله و سیل وقتی این هویت بروز پیدا کرد، رهبری آفرین به همین طلاب جلودار گفت و در دوران دفاع مقدس امام راحل همین طلاب رزمنده را طلایه دار و امام رزمندگان دانست و تایید کرد. درد آنجا است که طلبه علم را هویت خود بداند نه لازمه هویت و ابزار و آله (به تعبیر امام). تبلیغ را هویت خود بداند نه لازمه هویت. خدمت را و قتال با دشمن را و خیلی از اینها را هویت بداند نه لازمه هویت. و وقتی در قامت هنرمند و ورزشکار و خیریه و کارگر و غیره حاضر میشود خود را امام آن ساحت تعریف نکند و امامت و جریان سازی و پیش برندگی را اصل نبیند. آن وقت کتابها تولید کند به درد نمیخورد فقه هم بنویسد به درد نمیخورد. چون مکمل نقش امامت طلاب نیست بلکه مساله گویی است (به تعبیر امام) @ali_mahdiyan
جدی بگیریم 🌱مشکل اصلی جهاد تبیین این است که اساسا احساس اینکه حمله ای شده، نداریم. وقتی این احساس نیست، نمیفهمم چرا تقریظ های رهبری بر کتابهای دفاع مقدس و پیامهای تصویریش به کنگره های شهدا و دیدارهایش با خانواده های شهدا، یک کار مهم است. 🌱چند وقت پیش یک استنداپ کمدی از خندوانه را تماشا کردم، محتوایش این بود که جامعه ما قهرمان ندارد و مردم به دروغ برای خودشان قهرمان میسازند. با کمال تعجب دیدم داورها هم این را یک مساله عمیق و مهم جامعه ما قلمداد کردند. احساس کردم همه چیز غیر عادی است. انگار همه شان یک گفتگویی جایی کرده اند و پیش فرضهایشان را من نمیفهمم. 🌱ناگهان یادم افتاد نکند این گفتگو تحت تاثیر فیلم قهرمان فرهادی است که من ندیده بودم؟ رفتم و آن فیلم را دیدم. فیلم او چند سطح جدی داشت در یک سطح میخواست بگوید فضای ساختار سیاسی و نظام ما میخواهد برای پوشاندن کثافتهای خودش و ماله کشی جامعه، قهرمان سازی کند. این حرف را فرهادی فریاد میزند. اما در سطح دوم فرهنگ و هویت ایرانی را میزند. جامعه ای که قهرمان ندارد و قهرمانهایش چه کسانی هستند؟ آدمهایی با یک احساس حقارت و ضعف درونی که فقط دزدی نمیکنند. جامعه ای که اینها برای رسیدن به قهرمانهای تاریخی اش باید نفس نفس بزنند تا برسند. آدمهای ترسویی که حتی در را هم میترسند محکم ببندند که ضربه نخورند. ما قهرمان نداریم. ما آدمهای عادی هستیم. ما یک جامعه پر از احساس بی اعتمادی و سوء ظن و دروغیم. این همان محتوای دائمی فیلمهای فرهادی است. 🌱میگویند آن رقاصه آمریکایی که حین اجرا روی صورت تماشاگرانش ادرار کرده بود از آنها معذرت خواست. اما فرهادی بعد از هر ادراری که به رخساره هویت تماشاگرانش میکند، تشویق هم میشود. راستی چرا قهرمان مساله او شده؟ آیا این مساله ربطی به خنجر ظالمانه آمریکا در عراق بر گرده هویت این کشور ندارد؟ کشتن جسم سردار قهرمان کافی نیست، قهرمانیتش را باید کشت و هویتی که به این مردم مظلوم یادآوری میکند. 🌱فرهادی تکلیفش روشن است پول و پشتیبانی رسانه ای و مالی اش را در بیرون این مرزها توسط همانها که قاتل نماد هویت ما بودند، دارد. طبیعتا برای آن جبهه هم میجنگد، اما این جا دلم میسوزد که عده ای رقص کنان زیر ادرار او میروند و دردناک تر نیز عده ای که این حرفها را عادی نگاه میکنند، احساس جنگ نمیکنند و بلکه میگویند چیزی نگفت که. میخواست بگوید دروغگویی کار بدی است. همین. 🌱بچه ها جنگ است، باور کنیم یا نکنیم جنگ است. و ما همه چیز را شوخی گرفته ایم. @ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نشست کتاب 🔸 با حضور: - سرکار خانم مرضیّه هاشمی "مجری شبکه پرس تی وی" - حجت الاسلام علی مهدیان "پژوهشگر مکتب امام در حوزه علمیه" - حجت الاسلام محمد رضا سعادتی "گردآورنده کتاب" 💠 لینک خرید کتاب آزادی یعنی آزادی از : 🌐 http://yun.ir/n2ocf1 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 🆔 @Khanetolab
حوزه و ورود زنان به ورزشگاه 🔻ابتدای کار دولت احمدی نژاد بود، بعد از دولت فقر و فساد و تبعیض خاتمی، بخشی از حوزه علمیه درباره تصمیم دولت جدید برای حضور زنان در ورزشگاه برآشفت. تحصن کرد. بیانیه داد. مراجعش خط و نشان کشیدند. در جلسه ای از جناب مرتضی آقا تهرانی شنیدم که میگفت: «سه ساعت با احمدی نژاد جلسه دو نفره داشتم که به او توضیح دهم دیدن بخشی از پای مردان توسط زنان حاضر در ورزشگاه حرام است.» 🔻من آن زمان به این رفتار برخی حوزویان از صدر تا ذیل، اعتراض داشتم. برایم مسخره بود. نه چون نسبت به یک حکم شرعی اینطور رگ گردنشان بیرون میزند، که این مایه مباهات و افتخار است که اینجا کانون غیرت دینی باشد، اما از این جهت که احساس میکردم، این جا در حوزه، عاقله ای لازم داریم که مسائل را اصلی فرعی کند. اهم و مهم کند. این درد را رهبری سال هشتاد و نه در دیدار با جامعه مدرسین به آنها گوشزد کرد. و انصافا از این درد در بخشی از بدنه حوزویان و به تبع متدینین ضربه ها خوردیم. 🔻بدون وجود چنین عاقله ای نمیتوان به آن مرجع فقهی حوزوی اعتماد کرد، که چه زمان در تزاحم عناوین فقهی، جانب اهم را بگیرد و نه مهم. نمیتوان به آن مرجع فقهی اعتماد کرد که اساسا آن مساله اجتماعی عینی خارجی را آنالیز کند و ابعاد و عناوین ثانویه را کشف کند. نمیتوان به آن مرجع فقهی اعتماد کرد که بتواند تشخیص مصالح نظام بدهد. مرجع فقهی اگر صلاحیت رهبری نداشته باشد مرجع فقهی نیست و شرعا نمیتواند مرجع باشد. 🔻عاقله کل نظام دینی ما البته این مقدار عقب ماندگی ندارد. اصل و فرع احکام را در پیشرفت اراده جبهه حق و شکست اراده جبهه طاغوت و انسجام عمومی حول این جهت، میشناسد. این «عقلانیت» در کنار «غیرت دینی» را در دوران انقلاب و قبل آن زمان مرحوم بروجردی و شیخ عبدالکریم و عقب تر در کل تاریخ شیعه دیده ایم و البته اخیرا نیز در کرونا و در مذاکرات و در خیلی امور دیگر شاهد بوده ایم، حضور زنان در ورزشگاه ها هم یکی مثل ما بقی. اما این وسط نمره آن برخی از بدنه حوزه چند است؟ 🔻برخی که میگویم، یک عده محدود نیستند بلکه یک جماعت معتنابه هستند. آقایانی که برای اشکال و سوال یک جوان به یک مرجع تقلید رگ گردنشان بیرون زد، بیانیه رسمی دادند، تک به تک موضع گرفتند، خانه اش رفتند یکی یکی و عذرخواهی کردند، خط و نشان کشیدند و چه و چه، بعد دقیقا بعد از سخنان رهبری در نوزده دی درباره اهمیت فقه سیاسی و حاکمیتی 🔻دیدند که یک جریان مشخص در داخل و خارج حوزه به دروغ مرحوم شیخ عبدالکریم و مرحوم بروجردی را متهم به اختگی سیاسی اجتماعی میکند، لام تا کام حرفی نزدند و سکوت اندر سکوت اندر سکوت. خوب انصافا معلوم است که یک جای کار میلنگد. 🔻عجیب نیست در مقابل این حجم فشار به دولت انقلابی و مردم مظلوم، آقایان سکوت کنند بعد ناگهان برای بحث حضور زنان در ورزشگاه موضع رسمی بگیرند؟ انصافا عجیب است. 🔻چاره نیست. باید گفت. نمیشود ببینیم که این پادشاه برهنه است و از ترس تهمت این و آن سکوت کنیم. این واقعیتی دردناک و دهشتناک است که نشان میدهد بخشی از بدنه حوزه علمیه ما عاقله ندارد و این درد را باید خود حوزویان چاره اندیشی کنند. @ali_mahdiyan
روسیه بازی 🔻قرآن کریم از یک سو میفرماید اتکاءتان به خودتان باشد و به این و آن آویزان نشوید. که یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء. از سوی دیگر بین این دیگران و دشمنان فرق میگذارد و دشمن و دشمن تر را معرفی میکند که لتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا و لتجدن اقربهم موده للذین آمنوا الذین قالوا انا نصاری ذالک بانهم منهم قسیسین و رهبانا و انهم لایستکبرون راس استکبار کجا است؟ شدت استکبار و اساس آن کجا است؟ 🔻امام همه شرق و غرب را دشمن میدانست که «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروى از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست.» او راس دشمنی را آمریکا میدانست معتقد بود او «شیطان بزرگ» است و معتقد بود: «در رأس آنان امریکا قرار دارد». این باعث میشد در سبک اقدام و مبارزه او تفاوتهای جدی با دیگران وجود داشته باشد. 🔻خیلی ها پیش از انقلاب از ابتدای مبارزه متوجه بودند که امام نوک پیکان درگیری اش با شوروی لامذهب بی خدا نیست. و این برای برخی متدینینی که مساله عقیده به خدا برایشان اساسی تر بود از ظلم و استکبار، سخت بود. سیدعلی خامنه ای در سخنرانیهای مسجد امام حسن ع در مشهد توضیح میدهد که لامذهب و بی خدا شدن بسیاری از مردم دنیا به خاطر نجنگیدن اهل مذهب در مقابل ظالمین و مستکبرین است. 🔻جای دیگر سیدعلی خامنه ای میگوید « در زندان گرفتار یکی از کمونیستهای خبیث کینه توز شدم... به او گفتم سوکارنو رییس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاک اتحاد ملتهای عقب مانده نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن بلکه وحدت نیاز است... دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد»(خون دلی که لعل شد ص۲۴۶_۲۵۱) 🔻اینها باعث میشد از روز اول غربگرایان به تبع راس استکبار، حرکت امام را رنگ کمونیستی بزنند تا او را متهم کنند و از چشم مردم بیندازند. میگفتند شاه نباشد شیعه به دست کمونیستها میافتد. میگفتند بیانیه های امام را رادیو«پیک ایران» که مال کمونیستها است پخش میکند. اینها خصوصا در حوزه نجف جواب داده بود و آنجا خیلی ها امام و جریانش را متهم به شرق گرایی میکردند. 🔻صحنه امروز البته خیلی تغییر کرده نه چین و روسیه آن هویت استکباری دوران شوروی را دارند و نه ایران در دو قطبی بلوک شرق و غرب، گمنام است. جنگ دنیای امروز اساسا تغییر کرده، دعوای اسلام و استکبار است. دعوای جبهه مقاومت با غرب. اما هنوز آن روش نخ نمای مسخره را استکبار و استکبار مالیده ها به کار میبرند که ایران ذلیل شرق شده استقلالش را فروخته خاکش را فروخته. هدفشان اما همان است. یک عده ریشوی ظاهر بین به ظاهر انقلابی هم البته هنوز هستند که با نفهمی هایشان مدد بدهند آن جریان ذاتا خبیت غرب پرست را. آن روز اساسی داشته مان عقیده مان بود، آن را در خطر نشان میدادند امروز به جز آن ایمان، اراده مستقلمان اساسی ترین داراییمان است همان را در خطر نشان میدهند. گول آن غربپرستها و این انقلابی های نفهم ظاهربین را نباید خورد. @ali_mahdiyan
🌷شاخص‌های هویت روحانیت🌷و 🌷ریزش‌ها و رویش‌های صنفی🌷 محمد عالم‌زاده نوری گفتگوهای اخیر ضرورت بحث و بررسی پیرامون «هویت صنفی روحانیت» و شاخصه‌های دقیق «حوزوی‌بودن» را بیش از پیش معلوم ساخت. لازم است خط و مرز طلبگی را صریح و گویا معلوم سازیم و تعریف جامع و مانع و قاطعی از ماهیت روحانیت بیان کنیم تا عیاری برای داوری در این باره باشد. گرچه این کمترین در نوشته‌های فراوانی به این بحث پرداخته و بیش و کم تلاش کرده تا حدود و ثغور این مفهوم و شرایط تطبیق آن را آشکار سازد اما این مباحثات نشان داد که آن نوشته‌ها برای این منظور کافی نبوده است. از این رو توضیح بیشتری خواهم آورد. ✅ تعریف هویت هویت هرکس یا هرچیز اوصاف ویژه و اختصاصی اوست که در کسان یا چیزهای دیگر دیده نمی‌شود. یعنی اموری که وجه تمایز او از سایرین (فصل ممیز یا ما به الامتیاز) است و موجب بازشناسی او از دیگران می‌شود. هویت بر چند قسم است: هویت فردی، هویت نوعی و هویت صنفی. هویت فردی، یک فرد را از سایر افراد متمایز می‌سازد مثل ویژگی‌های فردی هر یک از ما که ما را از سایر انسان‌ها متمایز می‌سازد. هویت نوعی، یک نوع کلی را از سایر انواع مشخص می‌کند؛ مانند هویت نوعی ما آدمیان (حیوان ناطق یا حیّ متاله) که ما را از سایر جانداران متمایز می‌سازد گرچه نمی‌تواند تمایزات میان افراد را معلوم کند. هویت صنفی نیز تمایز یک صنف نسبت به سایر اصناف تحت یک نوع را ذکر می‌کند مانند هویت صنفی پزشک که تمایز او را از سایر اقشار و اصناف اجتماعی بیان می‌کند. «هویت» همان‌گونه که تمایزهای یک چیز را از دیگران بیان می‌کند اوصاف مشترک میان افراد یک نوع را نیز بیان می‌کند. مثلا هویت صنفی روحانی همان گونه که تمایز روحانی از غیر روحانی را بیان می‌کند حد مشترک میان همه روحانیان است. بنابراین وقتی از هویت صنفی روحانی سوال می‌شود باید چیزی بیان کنیم که بین همه روحانیان مشترک است و در غیر روحانیان وجود ندارد. این پاسخ تعریف جامع و مانعی به شمار می‌رود که مرز میان روحانی و غیرروحانی و شاخص شناخت روحانی از غیر روحانی است. پزشک و مهندس و کاسب و کارمند همه به کارهای مفید و خدمات ارزشمندی مشغول‌اند و نیاز جامعه را برآورده می‌سازند. طلبه هم در کنار این اقشار و اصناف اجتماعی یک خدمت مقدس و موثر انجام می‌دهد. هویت صنفی طلبه تعریف دقیقی از طلبگی است که دقیقا تمایز میان طلبه از آن اقشار و اصناف را معلوم می‌کند. ✅ هویت صنفی روحانی روحانیت در فرهنگ اسلامی «نهاد عالمان دین» است و بر پایه آیه ۱۲۲ سوره توبه به غرض تفقه در دین (یعنی دین‌شناسی عمیق) و ایفای نقش اجتماعی متناسب (لینذروا قومهم ... لعلهم یحذرون) پدید آمده است. بنابراین روحانی «عالم دین» است، «تحصیلات تخصصی» در زمینه دین اسلام دارد و باید به عنوان «اسلام شناس» نقش‌آفرینی کند. به بیان دیگر در این آیه شریفه تفقه در دین، یعنی تحصیل تخصصی علوم اسلامی بر عده‌ای لازم دانسته شده است. اگر آن عده به توصیه خدا عمل کردند و تفقه در دین را به دست آوردند هر کاری که از آنها برمی‌آید و از دیگران برنمی‌آید بر عهده آنان است و کارویژه آنها به شمار می‌رود. یعنی هر خدمت اجتماعی که نیازمند اسلام‌شناسی و تحصیل تخصصی در زمینه معارف اسلامی است کارویژه روحانیت است و هر خدمت دیگر (هرچند مفید و مقدس) که نیاز به تحصیل تخصصی علوم دینی ندارد کارویژه روحانیت نیست. تدریس علوم اسلامی، تحقیق در منابع دین، ترویج و تبلیغ آموزه‌های دینی، دفاع نرم از معارف مکتب اسلام، اسلامی‌سازی علوم انسانی، تربیت دینی انسان‌ها و مدیریت کلان جامعه بر اساس دین، بی‌تردید نیازمند تحصیلات تخصصی در عرصه دین و کارویژه روحانیت است؛ اما رانندگی تاکسی، خلبانی هواپیما، جراحی قلب، توسعه صنایع موشکی یا هسته‌ای، بازرگانی و کشاورزی، کارگردانی سینما و مانند آن – هرچند مفید و مقدس - به تحصیلات تخصصی در علوم اسلامی نیاز ندارد و کارویژه روحانیت به شمار نمی‌آید. ✅ عالم دین یعنی عالم به قرآن و حدیث از آنجا که علوم و معارف اسلامی در «قرآن و حدیث» جمع است «عالم دین» معادل «عالم به قرآن و حدیث» است. بنابراین اگر کسی همه علوم فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، طبیعی، انسانی، غیبی و شهودی را مسلط باشد اما از مضامین قرآن و حدیث آگاه نباشد عالم دین نیست و کارویژه‌های روحانیت را نمی‌تواند برعهده گیرد و اگر نظرات همه اندیشمندان شرقی و غربی و تئوری‌های همه دانشمندان علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی را بداند اما از نظرات خدا و پیامبر خدا مطلع نباشد عالم دین نیست. ✅ فراتر از هویت انسانی و هویت ایمانی با این توضیح معلوم شد که هویت روحانی چیزی غیر از هویت انسانی و هویت ایمانی است. ممکن است کسی آدم خوبی باشد، یا مومن شایسته‌ای باشد ولی روحانی نباشد. روحانیت یک تعریف خاص دارد که بعد از هویت انسانی و ایمانی تعریف می‌شود.
✅ ریزش یا خروج از هویت صنفی روحانیت اکنون اگر فرض کنیم کسی پس از سال‌ها تحصیلات حوزوی، به یک خدمت مفید و مقدس مانند جراحی قلب یا ساختن سد و مهندسی ساختمان مشغول شود از هویت حوزوی خارج شده است، گرچه صلاحیت و شایستگی آن را همچنان بالقوه داشته باشد. دقیقا مانند کسی که تحصیلات تخصصی پزشکی و مدرک معتبر برای جراحی قلب را داراست ولی به کار فروشندگی یا خیاطی اشتغال یافته است. این شخص گرچه شایستگی جراحی قلب را دارد اما بالاخره جراح قلب نیست و از هویت جراحی خارج شده است. در اینجا ما تاسف می‌خوریم که یک جراح قلب از هویت صنفی خود خارج شده و ریزشی از حرفه جراحی رخ داده است؛ ولی اعتراف می‌کنیم که به یک کار مفید دیگر می‌پردازد. توجه داریم که وقتی می‌گوییم کسی از نقش طلبگی خارج شده و از رسالت طلبگی فاصله گرفته است هرچند تاسف می‌خوریم اما به او اهانت نکرده‌ایم؛ بلکه صرفا گزارشی توصیفی از وضعیت او داده‌ایم؛ زیرا کار طلبگی حدود و تعریف مشخصی دارد و هر کار خوبی، طلبگی نیست. طلبگی تنها یکی از کارهای خوب است و بسیار محتمل است کسی طلبگی را به اختیار یا به اضطرار رها کند و به کار خوب دیگر بپردازد؛ حتی ممکن است وظیفه شرعی یک نفر این باشد که دست از طلبگی و روحانیت بردارد و کار دیگری را انتخاب کند. مانند کسی که پدر و مادر خود را از دست داده و تکفل برادران و خواهران یتیمش را بر عهده گرفته است و برای تامین نیازهای اولیه آنها به درآمد بیشتری نیاز دارد. این شخص از نظر شرعی موظف است طلبگی را رها کند و به یک کار پردرآمد بپردازد و ادامه طلبگی برای او حرام و مانع انجام وظیفه شرعی ضروری است. اصولا نمی‌توان طلبگی را به همه افراد توصیه کرد؛ زیرا سایر نیازهای اجتماعی بر زمین می‌ماند. به همین جهت هم خدای متعال در آیه ۱۲۲ سوره توبه فرموده است:‌ فلولانفر من کل فرقه منهم طائفه؛ یعنی از هر دسته‌ای یک گروه طلبه شوند. ✅ شاخص تحصیلات تخصصی دینی این شاخص مهم، حد فاصل طلبه از غیر طلبه است و با همین خطکش می‌توانیم معلوم کنیم چه کسی روحانی است و چه کسی روحانی نیست. چه کاری کار آخوندی است و چه کاری، کار طلبگی و آخوندی به شمار نمی‌رود؟ ساختن ساختمان، برداشت زعفران و درو کردن گندم در اردوهای جهادی و مانند آن، به تحصیل تخصصی علوم اسلامی نیاز ندارد و کار طلبگی نیست. گرچه بسیار کار مقدسی است و نیاز نیازمندان را برآورده می‌سازد. همان گونه که پزشک محترمی که در اردوهای جهادی به این کارها می‌پردازد از کار پزشکی خود دست برداشته و به ضرورت، مشغول کار دیگری شده است که هم برای او سازندگی دارد و هم برای جامعه مفید است. این کار بی‌شک قابل تحسین است اما قطعا پزشکی نیست؛ شایسته است این پزشک مخلص جهادگر از تخصص خود نیز در این اردوی جهادی استفاده کند و مجاهدانه به کار صنفی خود یعنی پزشکی هم بپردازد. به همین ترتیب طلبه‌ای که در این اردوی جهادی به این کارها می‌پردازد قطعا کار مقدس و قابل ستایشی و چه بسا کار واجبی انجام می‌دهد اما طلبگی نمی‌کند. مانند مهندسی که در ایام دفاع مقدس به جبهه رفته و اسلحه بر دوش گرفته و می‌رزمد. این مهندس رزمنده، بسیار کار خوبی کرده و واجب خود را ادا می‌کند، اما به خوبی روشن است که مهندسی نمی‌کند. بله؛ اگر از تحصیلات تخصصی خود در مهندسی رزمی استفاده کند مهندسی کرده است. همین‌طور کمک به نیازمندان و رفع حوایج مستمندان به تحصیلات تخصصی علوم دینی نیاز ندارد. البته هر طلبه، پزشک یا مهندسی بر حسب وظیفه انسانی و ایمانی خود موظف است دغدغه‌مند امور مسلمین باشد و به رفع نیاز تهی‌دستان بپردازد که پیامبر اسلام فرمودند:‌ من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم. و توجه داریم که طلبه باید به وظایف انسانی و ایمانی پای‌بندتر باشد که الحسن من کل احد حسن و منک احسن، لمکانک منا طلبه‌ای که در خیریه خدمت می‌کند یا به حسب ضرورت در اردوهای جهادی به یاری سیل‌زدگان و محرومان شتافته است به وظیفه انسانی، اسلامی و ایمانی خود عمل کرده و بسیار شایسته مدح و ثناست؛ اما در حین انجام آن کارها، کارویژه طلبگی را انجام نمی‌دهد؛ گرچه دیگران را به انجام این کارها تشویق می‌کند و الگوی عملی خوبی برای اقشار دیگر می‌شود. حال اگر فرض کنیم کسی تمام زمان و توان خود را در ایام سال به این قبیل کارها اختصاص داده و درس و بحث و تبلیغ و تدریس و ارتباط با منابع دین را به کلی کنار نهاده است؛ بی‌تردید از نقش روحانیت خارج شده است؛ هرچند کسوت روحانیت را در بر داشته باشد. دقیقا مانند جراح قلبی که اتاق عمل را کنار نهاده و تمام سال خود را در خیریه به توزیع مایحتاج اولیه میان تهیدستان و نیازمندان می‌گذراند یا در مناطق محروم به خدمات عمرانی می‌پردازد یا در جبهه جنگ می‌رزمد.
✅ بله اگر طلبه یا پزشک همه توان و زمان خود را به این گونه کارها اختصاص نداده باشد و این قبیل خدمات اجتماعی را در کنار وظایف حوزوی یا پزشکی قرار دهد؛ بسیار مطلوب است. مانند مراجع عظام تقلید که در کنار انجام وظایف حوزوی در حد عالی، بیمارستان و خیریه هم تاسیس کرده‌اند و به مستمندان و محرومان رسیدگی می‌کنند. توجه داریم که این کارهای پسندیده ایمانی، قطعا به عنوان پیشران اخلاقی و معنوی و نیز الگوسازی برای جامعه مفید است یعنی روحانی باید بیش از دیگران به توصیه‌های ایمانی پایبند باشد و پیش از دیگران بدان اهتمام نشان دهد؛ امّا این نقش‌ها نباید با هویّت طلبگی اشتباه گرفته شود و طلاب از کارویژه اصلی خود غفلت کنند؛ همان‌گونه که یک پزشک نباید از کارویژه اصلی خود غفلت کند و به جای پزشکی به این مقوله کارها بپردازد. ثمره بحث اینجا معلوم می‌شود که طلبه جهادی‌ای که به هویت اصیل خود آگاه است کار جهادی را مقدمه ایفای رسالت اصلی خود یعنی اسلام‌شناسی و نهادینه کردن اسلام در جامعه قرار می‌دهد ولی طلبه جهادی‌ای که به این حقیقت بی‌توجه است ممکن است به مرور همه کارویژه‌های اصلی خود را فراموش کند و از هویّت اصیل خود در همه وظایف طلبگی خارج شود. ✅ ارزش فعالیت‌های طلبگی در فرهنگ اسلامی، رتبه خدمات اجتماعی نرم از خدمات سخت برتر دانسته شده و مداد علما از دماء شهدا برتر معرفی شده و کار دل بر کار گل مقدم دانسته شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسیدگی امور یتیمان توصیه فراوان داشتند. اما کسی را که سرپرست معنوی خود را از دست داده از کسی که سرپرست مادی و نان‌آور خود را از دست داده یتیم‌تر دانسته‌اند. عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى. (احتجاج طبرسی؛ ج۱، ص۱۶) شاخص «تحصیلات تخصصی حوزوی» وضعیت کارمندان ادارات را هم معلوم می‌سازد. کارمندان ادارات - حوزوی یا غیرحوزوی - اگر در کنار فعالیت‌های صرفا اداری خود به کار طلبگی مانند تبلیغ و تدریس و تحقیق و فعالیت‌های نرم فرهنگی اشتغال دارند حوزوی، وگرنه کارمندند. با داشتن این شاخص، معلوم می‌شود «تبلیغ دین در سطح عمومی» که به تحصیلات تخصصی علوم اسلامی نیاز ندارد کارویژه طلبگی نیست؛ زیرا هر انسان مومنی موظف است مبلغ دین اسلام باشد. یک پزشک یا یک کاسب مومن متعهد انقلابی، با زندگی مومنانه و اخلاق خوش خود مردم را به اسلام جذب می‌کنند؛ ولی کار آنها طلبگی نیست. یک طلبه هم در اردوی جهادی یا در حین خدمت خالصانه به محرومان و آسیب‌دیدگان به تبلیغ عمومی دین می‌پردازد و کار طلبگی نمی‌کند. برادر عزیزتر از جانم «علی مهدیان» که هم اهل کار جهادی و خیریه است و به بیل‌زدن و تی‌کشیدن در بیمارستان افتخار می‌کند و هم در عالم طلبگی اهل علم و بیان و بنان و فاضل و تواناست در تعریف طلبگی به «امامت و راهبری جامعه» اشاره کرده و طلبه را بدان منحصر ساخته است. من نگاه این برادر عزیزم را می‌ستایم ولی گوشزد می‌کنم که این تعریف تنگ‌تر از دایره واسع صنف طلبگی است و تنها فرد اعلا و اکمل آن را در بر می‌گیرد. اگر طلبگی را در راهبری و جلوداری و پیش‌رانی جامعه منحصر بدانیم امثال علامه طباطبایی را که به کار تحقیق در علوم اسلامی می‌پرداختند نباید به واقع روحانی بشناسیم و این البته قابل التزام نیست. مهدیان نوشته است: «خدمت و کار خیر و پژوهش و سخنرانی و حتی کار علمی همه لازمه امامت و مدیریت جامعه است برای قیام لله و اقامه حق و عدل». این همه درست است اما متذکر می‌شوم که اگر این موضوع را تعریف روحانیت تلقی کنیم باید سردار سلیمانی را هم طلبه و روحانی بدانیم زیرا در کار مدیریت و امامت جامعه و امر اقامه توحید و عدالت از بسیاری جلوتر بود. نقش امامت و راهبری جامعه آنهم به سوی مقاصد دینی آنجا که با تحصیلات تخصصی علوم اسلامی گره می‌خورد شان طلبگی است؛ آنهم یکی از شئون طلبگی نه همه حقیقت آن. غایت طلبگی اقامه دین، راهبری اجتماعی و مدیریت همه شئون و نظامات بر اساس دین است این کاملا درست. بر این اساس نهاد عالمان دین شکل گرفته که با تحصیل علوم دینی و اشراف بر محتوای اسلام این کار بزرگ را انجام دهند. بنابراین تحصیلات تخصصی علوم دینی رو به سوی غایت تحقق اسلام است.
✅ به این دو عنصر توجه کنیم:‌ یک) تحصیلات تخصصی علوم دینی، دو) راهبری اجتماعی بر اساس دین. بی‌شک تحصیلات تخصصی مقدمه است. تحقق همه‌جانبه اسلام در جامعه هم غایت‌القصوی است. در میانه این دو عنصر، ده‌ها خدمت دیگر وجود دارد که مبتنی بر تحصیلات تخصصی است ولی مستقیما راهبری جامعه نیست. همه این خدمات و فعالیت‌ها، مصداق طلبگی و از کارویژه‌های روحانیت است. مثل اینکه غایت پزشکی سلامت مردم است. بر این اساس پزشکان آموزش‌های تخصصی می‌بینند که این کار را انجام دهند. آن وقت هر کاری که نیاز به این تخصص داشته باشد و در راستای آن غایت باشد کار پزشکی است. پس کارهای دیگری که سلامت ما را تامین می‌کند ولی نیاز به علم پزشکی ندارد مانند تهیه لباس گرم برای خانواده‌ها را نمی‌توان کارویژه پزشک دانست. معماری اسلامی، هنر اسلامی، طب اسلامی، علوم انسانی اسلامی نوع نقش‌آفرینی روحانیت و نهاد عالمان دین، در جایگاه‌های مختلف اجتماعی نیازمند ایده‌پردازی و تئوریزه‌سازی است. زیرا از آنجا که جامعه اسلامی جامعه‌ای است که دین در تمام عرصه‌هایش حاضر و در تمام شئونش حاکم است، باید نوع حضور متخصص دینی در عرصه‌های مختلف عملیاتی را معلوم کنیم. یقینا تعریف، فلسفه و حدود و ثغور معماری اسلامی را متخصصان اسلام و دانشمندان دینی باید معلوم کنند، تلاش برای تحقق این معماری هم بر عهده روحانیون است؛ اما از آن طرف کارگری کردن و آجر بر آجر نهادن و گاه‌گل و سیمان درست کردن جزو ماموریت‌های عالم دینی نیست. بی‌شک برای اسلامی‌سازی یک عرصه علاوه بر آشنایی تخصصی با علوم اسلامی و منابع دینی حتما باید در آن عرصه نیز ورود تخصصی داشت. کسی که معماری و هنر را نمی‌شناسد نمی‌تواند معماری و هنر را اسلامی کند و کسی که با پزشکی آشنا نیست نمی‌تواند پزشکی اسلامی را تعریف و محقق کند. کسی که با روانشناسی آشنا نیست نمی‌تواند روانشناسی اسلامی را تولید و محقق سازد؛ اما این بدین معنا هم نیست که عالم دین کار فیلم‌برداری را هم بر عهده بگیرد یا فروشنده گیاهان دارویی شود. عالم دین وقتی که به عرصه معماری وارد می‌شود نباید هویت خود را با یک معمار متخصص یکی ببیند. وقتی که به عرصه هنر و سینما وارد می‌شود نباید هویت خود را با یک کارگردان متخصص یکی بداند. عنصر خودآگاهی صنفی در این میان بسیار مهم است. اگر این خودآگاهی صنفی نباشد عالم دین به تدریج از نقش و هویت عالمان دینی خارج می‌شود و به یک هویت تخصصی دیگر تبدیل می‌شود. اما اگر متوجه باشد که باید نقش عالمان دین را داشته باشد در هر عرصه اولا صورت اسلامی آن را معلوم می‌سازد و ثانیا برای راهبری تحقق آن تلاش می‌کند. البته در همین نقطه محتمل است که برای راهبری و تحقق آن لازم باشد که یک نمونه واقعی از آن را پدید آورد و ایده نظری خود را در میدان عمل بیازماید یا امکان آن را برای انکارکنندگان با وقوعش ثابت کند؛ این کاملا بجا و لازم است؛ اما اگر آن خودآگاهی نباشد به مرور این مقدمه ذی‌المقدمه پنداشته می‌شود و عالم دینی در غیرمأموریت خود می‌ماند. پس باید میزان و کیفیت حضور عالمان دین در معماری و هنر و پزشکی و سایر علوم انسانی و تخصص‌های دانشگاهی را معلوم سازیم و با تحفظ کامل بدان پای‌بند باشیم.
آمدی که چه؟ 🌱صاحبان کارخانه ها فرار کرده اند. پولها را دزدیدند و بردند. رقمی که از کشور خارج کردند به پول امروز هم سرسام آور است. ملیونها انسان فقیر و نیازمند انتظار دارند مشکلاتشان با آمدن تو حل شود. یک عده میگویند طرح اقتصادی اسلامیت کجا است دقیقا؟ طرح اداره ات چیست؟ قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا بایکتمان کرده اند. پولهایمان را بلوکه کرده اند. کجا آمده ای؟ کشور رها است. 🌱اسلحه ها در دست مردم پخش شده، ساختارهای متصدی ایجاد نظم و امنیت در کشور از بین رفته. قدرتهای بزرگ دنیا شاخ و شانه میکشند. در داخل هم عده ای مثل آب خوردن ترور میکنند. انگار نه انگار. امنیتی نیست. 🌱حوزویان، برخی سکوت کرده اند. برخی کنار کشیده اند. خیلی ها گوش به فرمان تو نیستند. بعضی آیت الله ها در فکر کودتایند که جای تو را بگیرند. دانشگاه ها لانه کمونیستها و التقاطی ها شده. مجریانی که قرار است کشور را اداره کنند، لیبرالها و هم مسلکهای بختیارند با این فرق که فقط با تو بیعت کرده اند. فکر و اندیشه شان پر از علوم غربی و دلشان همراه با آمریکاست. 🌱فقر و فساد و تبعیض پر شده در جامعه. حلبی آبادها را ببین. مردم داغ دیدن را ببین. چگونه جواب خون جوانانشان را خواهی داد؟ درد دیده اند داغ دارند. نفت نیست که گرم شوند. نان نیست که بخورند. 🌱 از آینده خبر داری؟ از حمله نظامی که همه دنیا دست به دست هم به این کشور به هم ریخته میکنند، خبر داری؟ با مدیران و فرماندهان بیست سی ساله کار نابلد چگونه میخواهی صحنه را جمع کنی؟ خبر داری؟ . از موشک باران شهرها و شیمیایی خبر داری؟ از نیش و کنایه دوستان داخلی دشمن و فرار باسوادها و هنرمندها و کودتا و انفجاری که در یک آن همه اطرافیان و مسوولین تشکیلاتت را دود کند و نابود کند، خبر داری؟ آمده ای که چه ؟ به چه امید بسته ای؟ 🌱چه دیدی که گفتی از این اوضاع عبور میکنیم؟ چه دیدی که گفتی پیروز میشویم؟ چه در این مردم دیدی که دانستی همه دنیا نمیتوانند با آنها طرف شوند؟ چه در این مردم دیدی که دانستی زور مشکلات به آنها نمیرسد؟ چه شد که چهل سال خیلی ها گفته اند شکست خواهیم خورد و‌ تو گفتی پیروزیم؟ 🌱راز دل آرام و قلب مطمئنت چه بود وقتی از خدمت مردم مرخص میشدی؟ چگونه دانستی روزی خواهد رسید که حتی بدون تو با راهنمایی فرزند مظلومت «که حقیقتا مظلومیتش اعظم است بر صلاحیتش»، این مردم، ده ها سال، سنگین ترین تحریمهای جهانی را تحمل خواهند کردند و آخر سر هم دشمنشان اعتراف خواهند کرد که «فشار حداکثری شکست مفتضحانه خورده است». 🌱بابا جان! ای روح الله! روز دوازدهم بهمن است باز، به چشمهای ظاهربین ما فرود آی، روز روح الله است وقتی میآید روز «و نفخت فیه من روحی» است. @ali_mahdiyan
📺 سلسله نشست‌های «تحلیل بیانات رهبر معظّم انقلاب (مدّظلّه‌العالی)» 💎بیانات مهمّ و راهبردی در تبیین بیانیه گام دوم در تاریخ یکم خرداد ١٣٩٨ 🎙موضوع: نقش حلقه‌های میانی در تحقّق گام دوّم انقلاب 📌استاد: حجت الاسلام و المسلمین آقای علی مهدیان 🗓زمان: چهار‌شنبه ١٣ بهمن‌ماه ١۴٠٠ ⏱ساعت: ١۶:٣٠ 💢پیوند حضور: 🌐abarat.tv *با ترافیک رایگان* @qom_khamenei_ir
✅سید علی خامنه ای کل ماجرای انقلاب را شامل سه بخش میداند. بخش اول از ۴۱ تا پانزده خرداد ۴۲. بخش دوم از ۴۲ تا ۵۶ و شهادت آقا مصطفی. بخش سوم از ۵۶ تا پیروزی. ✅از بین این سه مرحله، مرحله دوم فوق العاده مهم و راهبردی است. بخشی از جملات ایشان را در تقریر این مرحله بخوانید: 🔻مبارزه پس از پانزده خرداد از مرحله شور و هیجان غالب بر محاسبه و مبارزه تند آتشین وارد مرحله جدیدی شد که آن مرحله عبارت بود از مبارزه دراز مدت بنیانی توام با صبر و حوصله و انتظار و امید و سازندگی های معنوی. 🔻حرکت ها و تحولات اجتماعی با آگاهی ها و ایمان ها تضمین میشود. خشم کور طبقاتی نیست، مبارزه آگاهانه و روشن بینانه ای است که با معرفت صحیح و با ایمان کامل در میان انسانها به وجود می آید. 🔻در آن روز اسلام با تفسیر استعماری تفسیر میشد. این تفسیر دین را از اهرم تحریک ملت ها با داروی خواب آور و مخدر توده های مردم تبدیل میکند. 🔻بنابر تفسیر استعماری دین کلا از سیاست و از اداره صحنه های زندگی انسان جدا است. یک رابطه اخلاقی با انسان ها است. یک رابطه عبادی با خدا است. یک سلسله تکالیف فردی است.اقتصاد را تنظیم نمیکند. حکومت و اداره دنیا بنا بر تفسیر استعماری همواره در دست قلدران و زورمندان بوده و نجاتش نمیشود داد. 🔻 روحانیون مبارز و پیشرو تکلیف خود را یافتند: 🌱یک. تفسیر درست دین: سال چهل و هفت یعنی حدود پنج سال بعد از حادثه پانزده خرداد مهمترین بحث دینی یعنی ولایت فقیه ، به وسیله امام امت در نجف مطرح شد. جلسات متعدد در سراسر کشور برای تفسیر مبانی اسلام و مسائل اساسی معرفت اسلامی گذاشته شد. این یک جریان 🌱دوم. افشاگری دستگاه. چهره ای که به وسیله تبلیغات عظیمی دائما بزک میشد. اولین اثر این افشاگری بدبینی مردم به تبلیغات گسترده دستگاه بود. 🌱سومین کار این بود که مردم را به مبارزه و همکاری تشویق میکردند. ✅پ ن: توصیه میکنم متن این سخنرانی را حتما با دقت بخوانید فوق العاده مهم است.۱۳۶۲٫۱۱٫۱۲ انتشارات صهبا با عنوان «فشرده ای از تاریخ انقلاب اسلامی» کل آن را منتشر کرده. ✅درباره ویژگیهای این دوران سیدعلی خامنه ای توضیحات دیگری هم داده مثل ماجرای حلقه های میانی بین امام و امت که مثل زنبور عسل عمل میکردند و اهمیت تشکیلات و ...خوب است یک پرونده مهم سبک مبارزه اصیل انقلابی در دوران دوم بین ۴۲ تا ۵۶ را در ذهن باز کنیم و توضیحات ایشان را در آن قرار دهیم. برای امروز ما مفید است قطعا. @ali_mahdiyan
هدایت شده از خانه طلاب جوان
آیین رونمایی از سطح دو سیر مطالعاتی صراط 💠 با حضور: 🔹 حجت‌الاسلام (مسئول دفتر حفظ و نشر آثار رهبری در قم) 🔹 حجت الاسلام (پژوهشگر و طراح سیر مطالعاتی منظومه فکری رهبری) 🔹 جناب آقای (عضو محتوایی انتشارات صهبا) ⏰ زمان: دوشنبه ۱۸ بهمن؛ ساعت ۱۶ 🏫 مکان: بلوار غدیر، کوچه ۶، ساختمان ادارای مدرسه هدایت، 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
آنانکه راهشان جدا است 🔻روزی که نقد این جریان را شروع کردم، گفتند اشتباه میکنی. اینها انقلابیند. الان وقت نقد این جماعت نیست. سکوت کن. مثل ما باش. نگذار یک عده از تو زده شوند نگذار اختلاف ایجاد شود. نقد اینها را جوانهای پر حرارت، اثبات وضع موجود تلقی میکنند و از همه حرفهایت متنفر میشوند و از این حرفها. 🔻به نظر من اما وقتی انقلابیون احساس شکست میکنند، جریانهای احساساتی رادیکال خودشان را بر بستر همین احساس ناامیدی اثبات میکنند. مثل سالهای قبل انقلاب و جریان مجاهدین خلق. وقتی فریاد میزدند «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه» این هنجار باعث میشد جریان گفتمان ساز ایمان افزای صبور و انقلابی که مردم را بیدار میکرد و روی قدرت مردم سرمایه گذاری میکرد، یک جریان غیر انقلابی تلقی شود. 🔻سیدعلی خامنه ای میگوید:«ان الذین یحادون الله، چرا میگوید و رسوله، خوب معلوم است هر کسی با خدا دشمنی میکند با رسول هم دشمنی میکند، نکته اش این است که راه خدا راه نامشخصی است، خدا میآید در این آیه قرآن راه را مشخص میکند. مصداق امروزی اش این است که خیال نکنید راه انقلاب غیر از مثلا امام راهی دارد. بایستی شاخص معین کرد» (تفسیر مجادله ص۵۰و۵۱) او برای همین فرمود «تحول لازم است و تحول خواهی رهبر نیاز دارد» او برای همین سردار شهید را یک مکتب و یک راهنمای حقیقی معرفی میکرد. آرمانجویی و عدالتخواهی بدون معرفی عادل الگو و عامل عدالت که نظام است و مردم، شدنی نیست. و آنانکه بر فرق این حقیقت ضربت میزنند، باید شناخته شوند. 🔻اگر دهه هشتاد را دهه ایجاد و تقویت جریان عدالتخواهی بدانیم، دهه نود به کرات رهبری به نقد این جریان پرداخت، گاهی با مفاهیم عقلانیت و معنویت گاهی با مفاهیم رهبری و امامت، گاهی با مفاهیم صبر و امید. اینقدر تکرار کرد که خیلی ها تعجب کردند. تعجب نداشت. وقت نقش آفرینی انقلابیون بود. نباید مثل داستان احمدی نژاد، عدالتخواهیمان به بیراهه میرفت. 🔻زمانه و دوران عدالتخواهی بود و جریان های منحرف میآمدند و موتور پیشران حرکت مردم را ، یعنی نیروهای جوان انقلابی را، با هیجانات و احساسات با خود همراه میکردند و میبردند.اما حالا وضع فرق کرده، اینکه یکی از افراد حوزوی این جریان توسط نزدیکان پرنفوذش طرد شده و خودش هم دادگاهی شده اتفاق خوبی است. این که آن دیگری علنا میآید و میگوید من سردار شهید را عدالتخواه و الگوی عدالتخواهی نمیدانم اتفاق خوبی است. اینکه آن دیگری رسما میگوید قائل به «عدالت عرفی» هستم و مقابل شعارها و آرمانهای انقلابی هم میایستد اتفاق درستی است. اینها همین بودند و حالا معرفی شدند. 🔻الان دوران عدالتخواهی است، زمانه بروز عدالت یعنی زمانه بروز کارآمدی نظام است. دوران به صحنه آمدن مردم است. مردم یعنی مردم نه غرب مستکبر و نه شرق کاسب. هر جریانی که دست امام را از امت جدا میکند، باید در این جهاد تبیین، اصل و نسبش روشن شود تا شناخته شود. به این ترتیب حلقه های میانی، اندیشمندانه و صبورانه و با عزم جدی، کار را با دست مردم پیش خواهند برد و آتشفشان انقلاب را فعال میکنند و کار را تمام خواهند کرد. ان شاء الله. @ali_mahdiyan
‏امشب یک جمله شنیدم از مادر شهید، میگفت پسرم به رفقایش گفته «بهترین و صمیمی ترین رفیقم کسی است که وقتی به زمین افتادم پا روی جنازه من بگذارد و برود جلو» من این جمله را قبلا هم شنیده بودم اما بهش فکر نکرده بودم. آدمهای بزرگ آیه اند ، علامتند. راه و هدفشان مهم تر از خونشان است. @ali_mahdiyan