eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
643 عکس
375 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
درباره مجاهدی گمنام که به همراه خانواده اش در سفر کربلا پر کشید و رفت. هر که شد عبدالله والی دل ماست @ali_mahdiyan
یک گفتگوی خانوادگی 🌺فاطمه سادات میگه خسته شدیم ولی خیلی چسبید. بازهم صلوات نذر میکنم ایشالا سال دیگه هم با هم بریم کربلا. زینب سادات هنوز آرام خوابیده کنار خانواده اش احساس آرامش عجیبی داره. 🌺منیره خانم میگه آقا سید محمد! با این بچه های جهادی، کربلا بیشتر میچسبه. بیا یه برنامه ریزی کنیم ایشالا سال دیگه جمع بیشتری بشیم و بریم کربلا. راستی هنوز از خانمهای فامیل و آشناها پول برای اردوی جهادی امسال جمع نکردم. 🌺مریم سادات میگه مامان رقیه سادت رو ببین نوحه اربعین رو حفظ کرده داره میخونه. بعد با رقیه سادات سه چهارساله همزبون میشه که قدم قدم با یه علم ایشالا اربعین میایم سمت حرم 🌺سیدمحمد هیچی نمیگه. فقط از توی آینه یه نگاهی به دختراش میندازه. آروم یه لبخند ملیح میزنه. 🌺سید محمد تو دلش میگه رفتیم زیارت و اومدیم ولی کاری برای اربعین نکردیم. من عادت ندارم فقط از سفره لذت ببرم و کمک ندم. کاش میشد یه کمکی کنم حسین جان!. بعد برای اینکه طبق معمول که زود صدای قلبش رو میشد از چهره اش خوند، برای اینکه همه چیز رو نشه نگاهش رو به جاده میدوزه. 🌺منیره خانم اما ادامه میده فاطمه جان دخترم مهم نیست که زیارت خوش بگذره مهم اینه که هر بار که میریم زیارت بیشتر به درد امام حسین بخوریم. فاطمه سادات میگه یعنی ما هم میتونیم کمک کنیم به امام حسین؟ 🌺سیدمحمد دلش میشکنه. تو دلش میگه خودم و خانواده ام فدای تو و خانوادت حسین جان... ❤️من لحظه های قبل از تصادف سید محمد ساجدی رو اینطوری تصور میکنم. شما هر طوری دوست دارید تصور کنید. 🌺خانواده ای انقلابی با یک و حالا مرگی سرخ برای تثبیت زیارت کربلای حسین. کربلا همان جایی که در طول تاریخ منشا انقلاب و قیام مردم بوده. ❤️چهل روز از عروج و خانواده نورانی اش گذشت. ❤️رهبری وقتی داستان زندگی و عروج سید محمد را شنید در حاشیه قرآنی نوشت: رحمت خدا بر این هنرمند جهادی... چقدر هنرمندانه پر کشید چقدر مجاهدانه پر کشید. همانطور که زندگی کرد... https://eitaa.com/ali_mahdiyan
را دوست دارم 🔹 خیلی ها معتقدند عصرجدید یک کپی برداری از مدل غربی است که تلاش میکند استعدادهای مردم را منحصر کند در آواز خوانی و ورجه وورجه و تردستی. 🔹اما به نظرم اگر بنا باشد به عصر جدید اشکال کنیم باید اشکالات جدی تری را بیان کنیم. مهمترین اشکال این است که عصر جدید طرحی از جامعه ما را در ذهن مخاطب نهادینه میکند. جامعه ای بیمار آنهم بیماری دیرینه. اما چگونه؟ 🔹جامعه عصرجدید جامعه ای است که اینقدر فاصله طبقاتی آدمها در آن زیاد شده که وقتی دست یک نفر را حتی از طبقات نه چندان پایین اجتماعی میگیری و برایش فرصت فراهم میکنی، همین خودش بهترین سرگرمی برای همه است. چیزی شبیه پولهای کلانی که به عنوان جایزه قرعه ای به یک انسان فقیر و تهیدست میدهند. او ممنون شما است و همه تشویقتان میکنند غافل از اینکه این واقعه فریاد یک زخم کهنه بر پیکر جامعه ما است. زخمی که حالا داریم باهاش بازی میکنیم و سرگرمیم و گویا به رسمیت شناخته ایمش. 🔹جامعه عصر جدید جامعه ای است که درش خواص و نخبگان اهل مهارت و تخصص خاصی نیستند اگر هم هستند لزوما در تخصصشان حرف نمیزنند. بلکه خواص چهره هایی هستند، دقت کنید چهره یعنی همانکه رسانه برای ما درستش کرده، چهره هایی که اجازه دارند درباره همه چیز نظر بدهند و همه به آنها حق میدهند که رای آنها جلوداری کند. و کسی نمیپرسد که دوست داشتن تو مگر چه اهمیتی دارد؟ 🔹اما من عصرجدید را دوست دارم. عنوانی که احساس میکنم حساب شده انتخاب شده و اشاره به دورانی دارد که مردم ایران آغازش کرده اند. عصر جدید نشان میدهد چطور فرهنگ ما و عزم ما و داراییهای ما میتواند هم زخمهای کهنه جامعه مان را مداوا کند و هم ساختارهای ظاهری رفتارها را که در کپی برداریهای مسخره ما ریشه دارد هضم کند. 🔹باید گاهی گداری عصر جدید را از نزدیک ببینی. وقتی قهرمانها و استعدادها زندگی خودشان را روایت میکنند. آرمانهایشان را میگویند. شعار میدهند. میجنگند. شکست میخورند و پیروز میشوند. پرچم و هویت و پدر و مادرشان را دست بوس و پای بوسند. 🔹نمیدانم چه کسی را انتخاب کرده ولی او را همه میشناسند او کسی است که در خفقان اهل هنر در ماجرای فتنه ایستاد و فیلم را بازی کرد. چه کسی را انتخاب کرده خالق موسیقی های سریال که همه اشاره به بوم و هویت خودمان دارند. خالق اثر ماندگاری درباره امام رضا. و همینطور عزیزم که با جمله های عمیق و موثرش فضا را در دست میگیرد. شاید اگر به جز این مجموعه دیگرانی همین فرم را میساختند یک محصول بی ارزش میداشتیم. 🔹جمله مهمی را رفیق هنرمندم مرحوم یادم داد. میگفت مهمتر از محتوا و فرم، اثری است که یک محصول هنری بر مخاطب خود میگذارد. 🔹عصرجدید همه را به یاد استعدادهای نهفته در دل این سرزمین میاندازد که فراموش کرده ایم. حتی محبوب را که مزه سخنانش طعم زندگی است. دختران و پسرانی که استعداد دارند و همه ما مردم با ساختار اجتماعی که ساخته ایم نمیبینیمشان. یعنی در واقع خودمان را نمیبینیم. تلخ است اما تلخی پر از . 🔹عصر جدید بر بیماریهای عمیق جامعه من نشسته اما با آنها کنار نمیاید او حرفی دارد. توصیه ای دارد. به نام همه آرمانهایی که در بستر سرگرمیها میبینیم و میشنویم به مردم ما فریاد میزند «خودمان را فراموش کرده ایم.» بیایید چالش ذهنی خود را مداوا کنیم. چالشی که باعث میشود خودمان را نبینیم و به دستان این و آن بیشتر امید داشته باشیم تا استعدادهای نهفته خودمان. بیایید خود را مداوا کنیم و امیدوارانه خودمان را باور کنیم. زنانمان را کودکانمان را و حتی نسل قبل از خودمان را. حقیقتا دستمریزاد. @ali_mahdiyan
امسال به یاد#سیدمحمدساجدی تاسوعا را برقرار میکنیم. . بعد از مراسم سر مزارش خواهیم رفت. ان شا الله. . . پارسال با لباس سربازی در هیات آمده بود. . . اربعین خودش و خانواده اش پر کشیدند و رفتند. . . سلام بر دستان سوخته اش..... @ali_mahdiyan
دماوند 🌱من اهل تهرانم اما از وقتی طلبه شدم در قم زندگی میکنم. برای همین زیاد به تهران رفت و آمد دارم. یک روز در راه قم به تهران، رفیقم که کنار دستم نشسته بود، قله دماوند را نشانم داد و گفت ، علی دماوند را دیده بودی؟ چقدر زیبا است! 🌱قله پر صلابت که از وسط همه آلودگیها و سیاهیها سر به فلک کشیده بود و قد راست کرده بود و همه سیاهیهای اطرافش تاب مقابله با قامت رعنا و با اقتدارش را نداشتند و اتفاقا در نشان دادن هیبتش بیشتر کمکش میکردند. 🌱شاید خنده دار باشد اما من از آن روز هر وقت تصویر دماوند را میدیدم یاد رفیقم میافتادم. رفیقی که مرا متوجه اقتدار دماوند کرد در مسیر پر غفلت روزمره ام. 🌱آن رفیقم را نمیشناسید. شبها وقتی همه بچه های جهادی خسته از کار روزانه خواب بودند، دیرتر از همه و خسته تر از همه از سر کار بر میگشت، گاهی میدیدیم پتویی پیدا نکرده و جایی نیافته، روی خاک خودش را جمع کرده از سرما و خوابیده. 🌱آن رفیقم را نمیشناسید، آقا زاده ای که پدرش مدیر شناخته شده نظام بود و مسوول یک مجتمع غیرانتفاعی معروف، اما این رفیقم بچه هایش را در مدرسه ای دولتی گذاشته بود که مثل بقیه درس بخوانند و زندگی کنند مثل همه ندارهای شهر. 🌱رفیقم را نمیشناسید کسی که اگر خم به ابروی رهبرش میآمد بی تاب میشد و ما برای سلامتی اش میترسیدیم. همان که آه... در راه بازگشت از اربعین، با همسرش و سه دخترش پر کشید تا بهشت و همه ما را واله و حیران مردانگیش رها کرد و رفت. 🌱امروز شنیدم بی بی سی و اذناب داخلی اش و ش، غصه یک یازدهم این قله دلفریب را میخورند که دست اوقاف جمهوری اسلامی افتاده. 🌱دروغ میگویند مثل همیشه اما هدفشان معلوم است بنا است نمادهای اقتدار مردم را در این همه فشار و سختی این روزها ، جلوی چشمان پر از اشک این مردم بیاورند که بگویند نظام همه چیزتان را نابود کرد. 🌱نمیدانند یک یازدهم و دوازدهم که سهل است شش دانگ هزار هزار قله دماوند مان را که جانهای پاک حاج ق ا س م ها است، فدای نظاممان کردیم و فدا میکنیم و همه سیاهی های تبلیغاتتان مثل ابرهای سیاهی است حول قله های ما که فقط صلابتشان را بیشتر نشان میدهد. 🌱قله های دماوند برای من جان هزاران است که اطرافم در کوره چهل ساله این انقلاب آب دیده اند و قد کشیده اند و پر صلابت ایستاده اند و هزار هزار بار بکشید و زنده شان کنید جانشان را برای نظام ( تاکید میکنم همین نظام) جمهوری اسلامی میدهند. @ali_mahdiyan