پدر
🌱اخلاق پدرانه اش را نمیبینی و نمیفهمی ولی او پدر است. چه قبول کنی چه قبول نکنی. آن روز که همه نخبگان و کله گنده ها قبولت نداشتند او به تو پر و بال داد. هم چون نماد تصمیم مردم بودی و هم چون تابلوی آرمانها را سر دست گرفته بودی. همان روزها با احترام به تو درس اخلاق میداد که پسرم #عدالت بدون #عقلانیت ظلم است. عدالت بدون #معنویت ظلم است.
🌱او پدر است. تو که هیچ. او نسبت به از تو دورتر به اندیشه هایش هم پدری میکند. وقتی آن سیاستمدار کهنه کار نامه بی ادبانه اش را به پدر نوشت و او را تهدید کرد. پدر سکوت کرد. صبر کرد تا مردم تصمیم بگیرند و بعد پشت تصمیم مردم ایستاد. تو سکوت کردی بهتر هم بود چون حرف زدنت همیشه پر از نیش و کنایه و توهین بود. ولی پدر آرام و متین فقط روشنگری میکرد. در روزگاری که منبریها خفه شده بودند او تک و تنها مقابل همه ایستاد تا ثابت کند پدر است.
🌱امروز که دائم از او درخواست #حکم_حکومتی میکنی را کاری ندارم. ولی آن روز که جلوی چشم همه حرمتش را شکستی و به حکم او بی ادبی کردی او چیزی نگفت حتی به بقیه توصیه میکرد که چیزی نشده. کارتان را بکنید کارهای مهمتری داریم.
🌱آن روز که همه تو را منحرف نامیدند فریاد زد که این خطاها اصل نیست. اصل و فرع را اشتباه نکنید. یادت رفته ولی روزی که مودبانه میگفت قدر این موقعیت را بدانید نکند خدای نکرده #کفر_نعمت کنید.
🌱 او تو را میشناخت روزی که قهر کردی او صبر کرد و بعد هم صمیمانه همراهیت کرد. او قبل آنکه آبروی برادرانت را ببری به ظلم و عصبانیت، در لفافه به تو گفت مراقب باش این کار #خیانت است.
🌱 پدر است دیگر. تو را مومن میدانست. توصیه کرد برای مصالح کشور نیایی. ولی خودسرانه نظرش را مسخره کردی آمدی تا باز هم دعوا راه بیندازی. همه فکر میکردند دیگر تو را کنار میگذارد ولی باز در حلقه مشاورانش نگهت داشت. آنها که پدر را میشناختند میدانستند کسی که سالها اجتهادهای مخالف آن پیرسیاست را تحمل میکند تو را هم تحمل میکند او پدر است.
🌱یادم نمیرود وقتی به تو گیر میدادند که چرا به بهانه عدالت به ولایت دهن کجی میکنی با لبخندی می گفتی او پدر است و رابطه ما پدر فرزندی است. ولی حقیقت این بود که او پدری میکرد ولی تو فقط حرمتش را شکستی.
🌱خودت بهتر میدانی برای او کاری ندارد که کاری کند برای همیشه از خاطره ها حذف شوی نه از سر قدرت بلکه چون دل مومنان به نفس او گره خورده ولی او پدرانه صبوری میکند. سالها گذشته و تو هنوز دنبال عدالتی اما بدون عقلانیت و بدون معنویت. روز پدر شده و کاش به حرمت نان و نمکی که سر سفره اش خورده ای فقط همین یک درس را از او یاد میگرفتی.
@ali_mahdiyan
برادر بزرگوارم سید صدرالساداتی
سلام علیکم
متن شما را در پاسخ به یادداشت کوتاه خود دیدم. خیلی از اینکه بنده پر خطا را با عنوان #مقدس_مآب_جاهل نام بردید یا ضلع سوم برای #زر و #زور یعنی #تزویر_بازتولید_شده که به نفع #اسلام_آمریکایی استدلال میچیند معرفی کردید ناراحت نیستم.
چون آنچه در پشت همه این جملات از یادداشتهای شما درک میکنم یک قلب دلسوز برای مردم و محرومین است که آن را دوست دارم. قلبی که محصول اندیشه و قوت ایمان حضرت امام و خون دلهای رهبری عزیز است.
شما را دوست دارم و برایتان احترام قائلم. هر چند به روش شما نقد هایی دارم.
اما بعد .....
✍ اسلام تزویر اسلامی است که سوگیری اش برای پشتیبانی یا جاده صاف کنی ظالمین و طواغیت شکل میگیرد. راه کشف این اسلام، کشف جهت گیری آن است. و برای کشف این جهت گیری باید اراده راهبردی طاغوت از یک سوی و جبهه حق و ولایت را از سوی دیگر ملاحظه کنیم. و الا چه بسا به نام اسلام مبارز و انقلابی، اسلام طاغوت را به خورد دیگران بدهیم.
✍خدا رحمت کند حضرت امام را میگفت حرکت شیخ عبدالکریم، به اندازه اصل انقلاب ارزشمند بود. وقتی رضا شاه با زنهای سربرهنه وارد حرم حضرت معصومه شد مرحوم بافقی که مجتهد بود به او اعتراض کرد رضا شاه او را فلک کرد و بعد به شهر ری تبعید کرد. اما مرحوم شیخ عبدالکریم بیانیه ای داد که این کار ربطی به حوزه علمیه قم ندارد. بعدها امام در توضیح این کار شیخ عبدالکریم به مرحوم بافقی گفت تقیه دینی و دین آبائی. برای اینکه رضا شاه دنبال بهانه بود که حوزه علمیه تعطیل شود و همه این مصلحت سنجی ها برای این بود که حفظ حوزه علمیه واجبترین کار در زمان رضا شاه بود. حفظی که باعث شد سالها بعد بساط کل سلطنت رضاشاهی جمع شود.
✍تقیه را در اندیشه فقهی حضرت امام و همینطور در کلمات حضرت آقا باید به دقت فهمید، این دو بزرگوار تقیه را معادل مصلحت قرار میدهند. واژه ای که در طول مدت انقلاب بیشترین توهین ها به او از جانب آرمان جویان انقلابی شده. یعنی چی؟ یعنی ببینیم که کاری که میکنیم پازل چه کسی را تکمیل میکند. آیا مردم را رشد میدهد یا به مسیر طاغوت مدد میدهد. اگر دقت به جهت و راهبرد حرکت خود نکنیم در عمل همان میشویم که از آن میترسیم.
✍رفتار شما در اتهام زدن به دوستانتان و در بررسی های عجولانه زندگی مسوولین و در اتهام های مکرری که به قانون و نظام میزنید خروجی اش نفرت از همه دستگاه و نظام الهی و انقلابی است. نظام انقلابی که اساسی ترین عامل حفظ روحیه انقلابی است. روحیه انقلابی که همین امروز در جوانان ما هست و اساسی ترین دستاورد چهل ساله ما است.
✍ ما از نداشتن #عقلانیت در سبک مبارزه خود کم ضربه نخورده ایم. چه آن روز که برخی به نام انقلاب دستور امام بر عدم مبارزه مسلحانه با شاه را نمیفهمیدند و این سبک را غیر انقلابی میدانستند. چه آن روز که عده ای چماق دست میگرفتند و جوانکهای مزلف را تهدید میکردند یا به خوابگاه دانشجوییشان حمله میکردند. چه آن روز که از دیوار این سفارت و آن سفارت بالا میرفتند. چه آن روز که در مجلس به رئیس دو قوه توهین میکردند. چه آن روز که مفهوم اصل و فرع را در اندیشه رهبری درک نمیکردند و باعث هزار اختلاف بین نیروهای جبهه انقلاب میشدند چه آن روز که رهبر را در اطلاعیه های کذاییشان عامل عقب ماندگی ما معرفی میکردند. و چه امروز که به سهولت به راحتی به این و ان برچسب میزنند و در فضای مجازی پخش میکنند. مثل آب خوردن قانون را و نظام را هو میکنند به نام انقلاب. و اینها همه شاید قلب انقلابی و احساسات و شور انقلابی داشتند لکن عقلانیت لازم برای حرکت انقلابی را نداشتند و همه چیز را به عقب میبردند.
✍ امروز از خودتان بپرسید که چرا مخاطبین شما حالشان نسبت به کشور با حال رهبری فرق میکند. چرا امیدی که او به حرکت دارد را اینها نمیفهمند؟ چرا رهبر باید توضیح دهد که من به نظام امید دارم. و امیدم واقعی است نه تخیلی. حال آنکه خروجی شما نا امیدی از نظام و مسوولین است . چرا با او زاویه داریم؟ چرا با او فاصله داریم؟
✍من هم میخواهم اشرافیت نباشد سیدعزیز. اما این راهش نیست. اگر #گفتمان بسازیم اگر تهمت نزنیم اگر کاری کنیم اراده عمومی مردم تغییر کند اراده ای که از دل آرامش و #امید_صادق سر بر میاورد. اگر به قانون که محصول #اراده_عمومی است احترام بگذاریم. آن وقت خواهید دید که این دملهای چرکین چطور مداوا خواهد شد. من هم معتقدم اتفاقا زمانه مداوا شدن این بیماری ها است. بیماری اشرافیت و تبختر برخی مسوولین و پنهانکاری هایشان و هزار و یک خطا اما به همه این خطا ها بیماری های بدنه رفقای حزب اللهیم را هم باید اضافه کنیم.
✍اسلام تزویر اسلام تکمیل کننده پازل طاغوت است و خدا من و شما را از این مهلکه احتمالی نجات دهد. یاعلی
@ali_mahdiyan
اقتصاد خالی از انقلاب
✍️ این بخشی از متن جناب #علیزاده است:
«برایم این سوال جدی است که چه شد آقای خامنهای پذیرفت از سال شصت و هشت به بعد سیاستهای اقتصادی طرفدار مستضعفین به حاشیه برود و نظام تغییر فرماسیون اقتصادی بدهد؟ چه شد آقای خامنهای با همان صلابتی که مقابل رفسنجانیسم در سیاست خارجی ایستاد در برابر رفسنجانیسم در اقتصاد نایستاد؟ چه شد که آقای خامنهای مقابل پروژهی نفوذ در عرصه فرهنگ ایستاد اما مقابل نئولیبرالیسم و مصرفگرایی که قویترین اشکال نفوذ غرب در جامعه ما بود کمتر موضع گرفت؟ چه شد که آقای خامنهای با اجرای اصل چهل و چهار در سال هشتاد و پنج، خصوصی سازی را باب کرد که پایانش کارخانههای نیمه تعطیل و کارگران حقوق نگرفته بود.»
✍️ جریان #رفسنجانیسم روی دیگر جریان #میرحسینیسم است و این هر دو در یک نکته مشترکند و آن اقتصاد خالی از انقلاب. وقتی اقتصاد خالی از انقلاب شد، یا به سوی تقسیم رفاه و قدرت خرید مردم کشیده خواهیم شد که نتیجه اش نابودی پیشرفت در کشور خواهد بود. اقتصادی که نیروی محرکه در کشور را از بین میبرد و سرخوردگی و ناامیدی را در فضای کسب و کار رقم میزند و خلاصه یک #عدالت_اجباری است. مدل پیشرفته آن در سبک نئوچپهای انقلابی دیده میشود که با ترجمه رویکردهای #آنارشیستی مدرن در اندیشه تقسیم سرمایه اند. این جریان هم #عدالت اقتصادی خالی از #عقلانیت و #معنویت را دنبال میکند. خروجی اش این است که چون میزان رشد مردم و نفوذ انقلاب در جان مردم در طرح آنها محاسبه نمیشود عملا باعث خواهند شد تقسیم سرمایه در کشور به نابودی پیشرفت و رواج مصرف گرایی و جمع شدن اتوماتیک سرمایه مردم توسط سوداگران سرمایه دار بینجامد. اتفاقی که پایدار هم نمیتواند باشد و ادامه هم نخواهد یافت.
✍️ اقتصاد خالی از انقلاب، اقتصادی است که رشد مردم در آن ملاحظه نمیشود لذا با ادعای شرایط مساوی در تولید، عملا دست پولداران سوداگر را در کشور باز میکند و به جای آنکه اقتصادی مردمی را رقم بزند به اقتصاد سرمایه داران منجر میشود و عملا عدالت را سر میبرد. این هر دو دو روی یک سکه اند.
✍️اقتصاد انقلابی بر دو چیز تاکید میکند اول ویرایش اجتماعی مردم و دوم ترمیم حاکمیت و دولت. که البته این دومی نیز بر بستر اولی محقق شدنی است. تا از دوران دولت اسلامی عبور نکنیم در اندیشه اقتصاداسلامی نباید بود. مانع اصلی آن نیز آقای هاشمی رفسنجانی یا روحانی یا احمدی نژاد یا موسوی نیستند. بلکه کشور دچار بیماری های علمی و فرهنگی است که باید خودش به مرور مداوا کند. و اینجا است که رهبری از دارایی های سیاسی و فرهنگی انقلاب مدد میگیرد تا این واقعه را رقم بزند.
✍️علوم اداره کننده کشور علوم انسانی ذاتا مسمومند. فرهنگ عمومی دوران شاهنشاهی نیز دو ضلع اصلی دارد یکی غربزدگی و خودفراموشی و دوم سکولاریسم که این دومی هم ریشه در اولی دارد. این فرهنگ باعث میشود کار مقدس نباشد. مصرف ارزش باشد. انفاق و خدمت جدی نباشد. دشمن راحت بزک شود. اندیشه امام مجال تحریف پیدا کند. از دولت مطالبه عدالت و مبارزه با فساد و تبعیض نشود و هزار و یک بیماری دیگر. مردمی که اعتماد به نفس به داشته های خود ندارند اهل کار و جهاد نیستند دانش را به عنوان ابزار اصلی کسب درآمد در دنیا به رسمیت نشناخته اند و شرکتهای دانش بنیان درشان فراگیر نیست چه مساوات در سرمایه چه مساوات در قدرت خرید و رفاه و چه مساوات در شرایط تولید را برایشان در نظر بگیرید به نفع اقتصاد لیبرالیستی غش میکنند.
✍️چه باید کرد؟ راهش عبور دادن امت از دوران #دولت_اسلامی است. با توجه به داراییهایشان یعنی انقلاب و نظام امامت و امت. این دارایی ها باعث میشود جریان های مطالبه گر در جوانان شکل بگیرد. جریان های خدمت رسان و انفاق شکل بگیرد. جریانهای جهادی و شرکت های دانش بنیان شکل بگیرد. حالا آنقدر روحیه اعتماد به نفس در داخل هست که بتوان #اصل_چهل_و_چهار را متناسب با بلوغ مردم تفسیر کرد و راه را برای اقتصاد مردمی و نه سرمایه سالار باز کرد. میتوان اجماعی در نخبگان پدید آورد و نام آن را #اقتصاد_مقاومتی نهاد. حالا عبور از دوران دولت اسلامی و شکل گیری دولتی که بر این اساس برنامه ریزی میکند باعث میشود سبک تقسیم سرمایه و شرایط تولید و وضعیت رفاه در کشور متناسب با بلوغ مردم باشد و کشور بتواند مقابل پدیده رفسنجانیسم و میرحسینیسم و امثالهم واکسینه شود
@ali_mahdiyan