#روضه_مکتوب(۱۳)
#شهادت_مسلم_ابن_عقیل_ع
#ایام_مسلم_ابن_عقیل_ع
◾️روضه شب شهادت مسلم ابن عقیل ع.
🔰نویسنده:علی ماندهی فرد🔰
🔸خطبه:
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔹شعرمقدمه
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
یابن الحسن یابن الحسن.
🔸مقدمه سازی روضه:
ایام مسلمیه است ایام شهادت سفیر باوفای اباعبدالله ع مسلم ابن عقیل ع،کم کم باید آماده بشویم برای محرم،آنقدری تا محرم نمانده است،بوی محرمش دارد می آید،چه کسانی مثل من نگران هستند،نکند محرم امسال را نبینیم.
🔹شعر زمزمه:
میزنه قلبم
(داره میاد دوباره باز بوی محرم)۳
(از تو چه پنهون
دوباره دل تنگه برا پیرهن سیاتون)۲
از تو چه پنهون
(میخوام بیام این اربعین، کرب و بلاتون
حسین جان حسین جان
🔸مقدمه سازی روضه:
امشب باید رزق محرم را از آبرو دار در خانه اباعبدالله ع مسلم ابن عقیل بگیریم،امشب برای این آقا کم نگذارید ایشان خیلی غریب است،از غربت مسلم همین بس است که بعد از کربلا دیگر نسل او قطع شد،چهار پسرش در کوفه و کربلا به شهادت رسیدند،دخترش هم در کربلا وقتی به خیمه ها حمله کردند زیر سم اسب ها و مهاجم ها ماند به شهادت رسید.
🔹شعر روضه:
شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش
در کوچه ماندهام تک و تنها مرا ببخش
آن نامه کاشکی که به دستت نمیرسید
گفتم بیا، به خاطر زهرا مرا ببخش
آقا گمان کنم که به همراه کاروان
میآوری سهسالهی خود را مرا ببخش
با ساقیات بگو که فقط فکر آب باش
از قول من بگو تو به سقا مرا ببخش
فردا ز بام دارالاماره صدا زنم
یا اینکه سمت کوفه میا یا مرا ببخش
🔸متن روضه:
وقتی دستگیرش کردند آوردند دارالاماره نوشتند،از پله ها بالا می رفت ذکر می گفت به پله های آخری که رسید اشک از چشم های او جاری شد؛یک کسی با طعنه گفت تو که می ترسی چرا آمدی؟گفت
وَاللّه ِ لاأبكي لِنَفسي
ولكِن أبكي لِأَهلِيَ المُقبِلينَ إلَيَّ.
گریه من از ترس کشته شدن نیست ما مشتاق شهادت هستیم والله برای خودم گریه نمی کنم.
گریه من بخاطر اباعبدالله ع هست که باخانواده اش اینجا می آیند.
خیلی نگران اباعبدالله ع و اهلبیتش بود،بادلی پرغصه و درد به شهادت رسید.
وقتی خبر شهادت مسلم را به ابی عبدالله ع دادند حضرت خیلی ناراحت شد اشک حضرت جاری شد.
آمد در خیمه مخدرات، دختر مسلم که کوچک بود نوزاش کرد با نهایت محبت گفت دخترم غصه نخور از این به بعد خودم پدرت هستم.
🔹گریز روضه
شاید اباعبدالله ع میخواست غیر مستقیم بگوید، وقتی دختری یتیم می شود باید بیشتر به او محبت کرد باید او را نوازش کرد،اما بمیرم برای سه ساله رقیه س که وقتی از کاروان جا ماند به جای اینکه او را نوازش کنند تازیانه زدند.
🔸شعر زبان حال:
بس که دویدم عقب قافله واویلا واویلا
پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا
کنج خرابه شب یلدا شده واویلا واویلا
همه ناله بزنید حسین.
🔹شعر پایانی:
لطفی که کرده ای تو به مَن مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
🔸منابع:
_الارشاد، ج 2، ص 59،بحارالانوار ج۳۴ ص۳۵
_الامام الحسین و اصحابه، ص 174.
_منهاج الدموع، ص 331.
_شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۶۶۲.
_مقتل مقرم ج۱، ص۱۵۷.
⭐پخش محتوای کانال با ذکر لینک بلامانع است.
❌کانال مهارت روضه خوانی|علی ماندهی فرد❌
👇👇👇👇👇
@ali_mandehifard
#روضه_مکتوب(۱۳)
#شهادت_مسلم_ابن_عقیل_ع
#ایام_مسلم_ابن_عقیل_ع
◾️روضه شب شهادت مسلم ابن عقیل ع.
🔰نویسنده:علی ماندهی فرد🔰
🔸خطبه:
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ
وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَ اَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔹شعرمقدمه
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی
این کودک فراری خود را قبول کن
رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!
مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن
گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه
اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن
یابن الحسن یابن الحسن.
🔸مقدمه سازی روضه:
ایام مسلمیه است ایام شهادت سفیر باوفای اباعبدالله ع مسلم ابن عقیل ع،کم کم باید آماده بشویم برای محرم،آنقدری تا محرم نمانده است،بوی محرمش دارد می آید،چه کسانی مثل من نگران هستند،نکند محرم امسال را نبینیم.
🔹شعر زمزمه:
میزنه قلبم
(داره میاد دوباره باز بوی محرم)۳
(از تو چه پنهون
دوباره دل تنگه برا پیرهن سیاتون)۲
از تو چه پنهون
(میخوام بیام این اربعین، کرب و بلاتون
حسین جان حسین جان
🔸مقدمه سازی روضه:
امشب باید رزق محرم را از آبرو دار در خانه اباعبدالله ع مسلم ابن عقیل بگیریم،امشب برای این آقا کم نگذارید ایشان خیلی غریب است،از غربت مسلم همین بس است که بعد از کربلا دیگر نسل او قطع شد،چهار پسرش در کوفه و کربلا به شهادت رسیدند،دخترش هم در کربلا وقتی به خیمه ها حمله کردند زیر سم اسب ها و مهاجم ها ماند به شهادت رسید.
🔹شعر روضه:
شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش
در کوچه ماندهام تک و تنها مرا ببخش
آن نامه کاشکی که به دستت نمیرسید
گفتم بیا، به خاطر زهرا مرا ببخش
آقا گمان کنم که به همراه کاروان
میآوری سهسالهی خود را مرا ببخش
با ساقیات بگو که فقط فکر آب باش
از قول من بگو تو به سقا مرا ببخش
فردا ز بام دارالاماره صدا زنم
یا اینکه سمت کوفه میا یا مرا ببخش
🔸متن روضه:
وقتی دستگیرش کردند آوردند دارالاماره نوشتند،از پله ها بالا می رفت ذکر می گفت به پله های آخری که رسید اشک از چشم های او جاری شد؛یک کسی با طعنه گفت تو که می ترسی چرا آمدی؟گفت
وَاللّه ِ لاأبكي لِنَفسي
ولكِن أبكي لِأَهلِيَ المُقبِلينَ إلَيَّ.
گریه من از ترس کشته شدن نیست ما مشتاق شهادت هستیم والله برای خودم گریه نمی کنم.
گریه من بخاطر اباعبدالله ع هست که باخانواده اش اینجا می آیند.
خیلی نگران اباعبدالله ع و اهلبیتش بود،بادلی پرغصه و درد به شهادت رسید.
وقتی خبر شهادت مسلم را به ابی عبدالله ع دادند حضرت خیلی ناراحت شد اشک حضرت جاری شد.
آمد در خیمه مخدرات، دختر مسلم که کوچک بود نوزاش کرد با نهایت محبت گفت دخترم غصه نخور از این به بعد خودم پدرت هستم.
🔹گریز روضه
شاید اباعبدالله ع میخواست غیر مستقیم بگوید، وقتی دختری یتیم می شود باید بیشتر به او محبت کرد باید او را نوازش کرد،اما بمیرم برای سه ساله رقیه س که وقتی از کاروان جا ماند به جای اینکه او را نوازش کنند تازیانه زدند.
🔸شعر زبان حال:
بس که دویدم عقب قافله واویلا واویلا
پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا
عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا واویلا
کنج خرابه شب یلدا شده واویلا واویلا
همه ناله بزنید حسین.
🔹شعر پایانی:
لطفی که کرده ای تو به مَن مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
🔸منابع:
_الارشاد، ج 2، ص 59،بحارالانوار ج۳۴ ص۳۵
_الامام الحسین و اصحابه، ص 174.
_منهاج الدموع، ص 331.
_شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۶۶۲.
_مقتل مقرم ج۱، ص۱۵۷.
⭐پخش محتوای کانال با ذکر لینک بلامانع است.
❌کانال مهارت روضه خوانی|علی ماندهی فرد❌
👇👇👇👇👇
@ali_mandehifard